انسان های نئاندرتال و دنیسووا نه تنها در یک دوره زمانی در نزدیکی هم زندگی می کردند، بلکه شواهد نشان می دهد که آنها به تولید نسل مشترک و داشتن رابطه عاشقانه علاقمند بوده اند.
انسان های نئاندرتال و دنیسووا هزاران سال پیش بر روی زمین زندگی می کردند. دنیسووا گونه ای از انسان باستانی بوده است. این گونه ۳۰ تا ۵۰ هزار سال پیش بر روی زمین زندگی می کرد و گویا با انسان نئاندرتال و انسان هوموساپینس هم دوره بوده است.
انسان دنیسووا تفاوت بسیاری با انسان هوموساپینس (جد انسان مدرن) داشت و از این لحاظ از انسان نئاندرتال پیشی گرفته بود. به زبان ساده تر در حالیکه خود انسان نئاندراتال از لحاظ ژنی با آخرین نسل از انسان یعنی انسان هوموساپینس تفاوت داشت، اما تفاوت انسان دنیسووا با هوموساپینس دو برابر تفاوت نئاندرتال ها با هوموساپینس ها بود.
دیرینه شناسان به دلیل کشف استخوان انسان هوموساپینس و نئاندرتال در محل کشف استخوان انسان دنیسووا به این نتیجه رسیدند که این گونه ها در کنار یکدیگر زندگی می کرند. اما کشفیات جدید نشان می دهد که انسان های نئاندرتال و دنیسووا به یکدیگر علاقمند بوده و حتی رابطه زناشویی با یکدیگر داشته اند.
انسان های نئاندرتال و دنیسووا تولید مثل می کردند
بقایای استخوان کشف شده از یک غار دور افتاده در سیبری نشان می دهد که این دو گونه انسانی با یکدیگر رابطه داشته و تولید مثل می کردند. دیرینه شناسان در نظریات گذشته خود همواره احتمال می دادند که چنین رابطه ای بین انسان های نئاندرتال و دنیسووا وجود داشته است، اما هیچ مدرک علمی برای اثبات این همزیستی وجود نداشت.
بقایای استخوان کشف شده در غار سیبری و انجام آزمایش بر روی آن نشان داد که این استخوان های مرموز متعلق به کودکی مونث و ۱۳ ساله بود که دارای مادری نئاندرتال و پدری از تبار دنیسووا بوده است.
دیرینه شناسان پس از آنالیز ژنتیکی بقایای استخوان کودک ۱۳ ساله بشدت به هیجان آمدند، زیرا در نهایت توانستند نظریات خود در خصوص ارتباط عاشقانه! انسان های نئاندرتال و دنیسووا را به اثبات برسانند.
آنها هرگز تصور نمی کردند بتوانند چنین ارتباط پیچیده ای را به اثبات برسانند، اما کودک دنیسووایی راز پدر و مادر نئاندرتال خود را فاش ساخت و در نهایت همه مدارک مورد نیاز برای اثبات رابطه عاشقانه پدر و مادر که از دو گونه مختلف بودند را در اختیار دیرینه شناسان قرار داد.
آنالیز ژنتیکی همچنین نشان داد که پدر دنیسوایی این کودک خود از خانواده ای بوده که یک شاخه آن به یک جد نئاندرتال می رسیده است. این بدان معناست که رابطه زناشویی در میان نئاندرتال ها و دنیسووایی ها متداول بوده است.
دیرینه شناسان سعی دارند با آنالیز دقیق شواهد و مدارک علمی نادر و کمیاب، سوالات بسیاری در خصوص تبار انسانی را پاسخ دهند. در این بین انسان دنیسووایی گونه ای بسیار مرموز است و شواهد بسیار کمی از خود بجای گذاشته است. شاید بتوان گفت غار دنیسووا در سیبری تنها مکانی است که بقایای این انسان را در خود جای داده باشد.
با این وجود، دیرینه شناسان معتقدند که دنیسوایی ها در حدود ۷۴۴ هزار سال پیش از هوموساپینس ها جدا شدند. هوموساپینس هم آخرین گونه انسانی بازمانده از میان گونه های مختلفی است که زمان پدیدار شدن برخی از آنها بر روی زمین به ۷ میلیون سال پیش باز می گردد.
همچنین بخوانید:
کشف رد پای انسان ۵ میلیون ساله، نظریات تکامل را به چالش کشید
فراموش نکنید که انسان نئادرتال علیرغم انقراض کامل خود و سپردن زمین به دست انسان هوموساپینس همچنان یادگاری از خود به جای گذاشته است که تا امروز هم ادامه دارد. دی ان ای این گونه در انسان مدرن به یادگار مانده است تا جاییکه می توان گفت ۲ درصد دی ان ای انسان های اروپایی و آسیایی متعلق به نئاندرتالهاست و این بدان معناست که آنها با انسان مدرن رابطه زناشویی داشته اند.
زحمات دیرینه شناسان به منظور شفاف سازی تاریخ تکامل انسان را ارج می نهیم، با این وجود نگاهی اجمالی به این تاریخچه نشان می دهد که سوالات بسیاری هنوز بی پاسخ مانده اند و راز و رمز بسیاری همچنان بر چگونگی تکامل انسان حکومت می کند.
به نظر می رسد، فاصله انسان تا فهم کامل از تبار خویش فاصله ای طولانی است و شاید علم روزی بتواند یک رمزگشایی کامل از تبار شناسی بشر در اختیار انسان مدرن قرار دهد و او را به شناخت کامل خویشتن برساند.