بیش از 11 هزار دانشمند با امضای یک عریضه (Petition) وضعیت اقلیمی کره زمین را اورژانسی اعلام کردند و از همه مردم خواستند که این موضوع حیاتی را جدی بگیرند.
حدودا 40 سال است که دانشمندان دائما در حال هشدار دادن به عموم مردم و همچنین قدرتمندان و سیاستمداران در رابطه با آینده تاریک کره زمین هستند. در ابتدا تعداد این دانشمندان بسیار اندک بود اما الان دیگر به جرئت میتوان گفت که اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان معتقدند که وضعیت اقلیمی کره زمین دیگر از مرز هشدار گذشته و رسما اورژانسی شده است. به همین دلیل چند روز پیش طی یک حرکت نمادین، بیش از 11 هزار دانشمند از 150 کشور مختلف با امضای یک عریضه یا به اصطلاح Petition بار دیگر به مردم هشدار دادند که اندک اقدامات صورت گرفته برای بهبود وضعیت اقلیمی کره زمین کافی نبوده و ما انسانها در حال نابود کردن سیاره زمین نه فقط برای خودمان، بلکه برای تمام موجودات زندهای که زمین را با ما شریک شدهاند هستیم.
دلایل وخامت وضعیت اقلیمی کره زمین
دیگر بسیار بعید است کسی پیدا شود که چیزی از وضعیت اقلیمی وخیم کره زمین نداند. به لطف هشدارهای بیشماری که دانشمندان و بعضا سلبریتیها و اشخاص معروف در رابطه با آینده تاریکی که ما انسانها با دست خودمان در حال رقم زدن آن هستیم دادهاند، تقریبا همه میدانند که وضعیت اقلیمی کره زمین اصلا در شرایط مناسبی قرار ندارد. حتی کسانی که به تئوریهای توطئه باور دارند و فکر میکنند تمام این صحبتها توطئهای از طرف حکومتها است و همچنین ثروتمندانی که از وضعیت کنونی دنیا سود میبرند هم هشدارهای دانشمندان را شنیدهاند اما بنا به دلایلی تصمیم گرفتهاند به این هشدارها اهمیت ندهند.
پس به طور کلی میتوان گفت که همه ما هشدارهای دانشمندان در رابطه با وخیم بودن شرایط اقلیمی کره زمین را شنیدهایم. اما نکته قابل تامل این است که بسیاری از ما نمیدانیم که دقیقا از چه نظر وضعیت اقلیمی ما رو به وخامت است. اگر کسی این سوال را از شما بپرسد که چه چیزی باعث وخیم شدن وضعیت اقلیمی زمین شده یا اگر خود شما همین سوال را کس دیگری بپرسید، به احتمال بسیار زیاد پاسخی که میدهید و میشنوید به نحوی مرتبط با گرمایش کره زمین است. درست است که گرمایش زمین یکی از اصلیترین عوامل وخیم شدن وضعیت اقلیمی کره زمین است اما به هیچ عنوان تنها دلیل نیست.
به جز بحث گرمایش کره زمین یا بهتر بگوییم، افزایش غیرقابل کنترل حجم گازهای گلخانهای مانند کربن دی اکسید که در نهایت موجب گرم شدن کره زمین شدهاند و تمام اتفاقاتی که این موضوع باعث بوجود آمدنشان شده، مانند آب شدن غیرقابل مهار یخهای قطبی، موارد دیگری هم هستند که در حال وخیم کردن هرچه بیشتر شرایط اقلیمی کره زمین هستند.
یکی از اصلیترین و مهمترین این موارد، افزایش نرخ رشد جمعیت و به طور کلی افزایش نرخ زاد و ولد در میان انسانها است. جالب است بدانید که هر ساله چیزی حدود 80 میلیون نفر به جمعیت انسانهای کره زمین افزوده میشود. این در حالی است که منابع کره زمین به سرعت در حال تَه کشیدن و تمام شدن هستند. نتیجه این اتفاق تنها یک چیز، آن هم غیرقابل تحمل شدن زندگی در کره زمین است. افزایش جمعیت انسانها در آن واحد، هم باعث افزایش شدید نرخ فقر و گرسنگی در سرتاسر دنیا و هم کاهش رفاه شهروندی، حتی در پیشرفتهترین کشورهای دنیا میشود. این اتفاقی است که همین حالا هم در حال رخ دادن است و آثار آن را نه فقط در کشورهای جهان سوم یا کشورهای فقیر آفریقایی بلکه در تمامی کشورها میتوان مشاهده کرد.
مقوله جمعیت هم مانند بسیاری پدیدههای دیگر، دارای یک میزان ایدهآل و همچنین یک آستانه تحمل است. اگر جمعیت کمتر از میزان ایدهآل باشد، آنگاه پدیده افزایش جمعیت هم اتفاقی مثبت تلقی میشود اما در حال حاضر جمعیت انسانها در کره زمین به آستانه تحمل رسیده و به همین علت پدیده افزایش جمعیت هم تنها تبعات منفی برای بشر و به طور کلی دیگر جانداران کره زمین بوجود آورده است.
همین بحث افزایش جمعیت یکی از اصلیترین عوامل گرمایش زمین هم هست چرا که با افزایش جمعیت، نیاز بشر به استفاده از سوخت و انرژی هم بیشتر میشود و از آنجایی که سوختها و انرژی سبز تنها بخش بسیار اندکی از صنایع را به خود اختصاص دادهاند، در نتیجه افزایش نیاز به سوخت و انرژی منجر به افزایش تولید گازهای گلخانهای و گرمتر شدن کره زمین شده است.
افزایش جمعیت باعث افزایش نیاز بشر به غذا و پوشاک و دیگر موارد این چنین هم شده که این موضوع، افزایش شکار حیوانات را به همراه داشته است. میزان گوشت مصرفی در میان جوامع انسانی با سرعتی بسیار زیاد درحال افزایش است و این درحالی است که جمعیت دامها، به هیچ عنوان مانند جمعیت انسانها در حال بیشتر شدن نیست.
علاوهبر تمام این موارد، میزان درختهایی که توسط بشر در حال قطع شدن هستند و همچنین نابودسازی جنگلها برای ساخت شهرها و مناطق مسکونی هم با رشدی بیسابقه مواجه شده است. درواقع میتوان گفت که بشر از یک سو در حال افزایش تولید گازهای گلخانهای و در نتیجه افزایش میزان کربن دی اکسید موجود در اتمسفر است و از سوی دیگر هم با قطع درختان و نابودسازی جنگلها، در حال ضعیفتر کردن توان کره زمین برای مقابله با این گازها است! این موضوع درست مانند این است که ما در حال ساخت یک برج عظیم باشیم و با بیشتر کردن تعداد طبقات این برج، بجای مستحکمتر کردن ستونها و سنگ بنای برج، آنها را ضعیفتر و سستتر بکنیم. واضح است که این برج در نهایت روزی فرو خواهد ریخت و هرچه پیش از این اتفاق بزرگتر شده باشد، فروپاشی فجیعتر و غیرقابل مهارتری هم خواهد داشت.
آینده بشر
سوالی که اکنون بوجود میآید این است که آیا میتوان با وجود همه این موارد و وضعیت بحرانی شرایط زیست محیطی کره زمین، امیدی به آینده بشر داشت؟ در پاسخ به این سوال باید بگوییم که با احترام به انسانهای بزرگی همچون دانشمند مشهور، کارل سِیگِن (Carl Sagan) که آینده کره زمین و به طور کلی بشریت را به مراتب مهمتر از منفعت شخصی خودش میدانست، اما با توجه به شناختی که ما انسانها از ذات طماع و نه چندان آیندهنگر خودمان داریم، متاسفانه نمیتوان آینده چندان روشنی را برای بشریت متصور شد. شاید نسل ما و در بهترین حالت ممکن یکی دو نسل بعد از ما هم بتوانند در همین وضعیت اقلیمی زندگی کنند اما اگر تغییر رویهای در ذهنیت عموم مردم بوجود نیاید، نه تنها بشر بلکه حتی بسیاری از دیگر موجودات کره زمین هم با شرایطی غیر قابل توصیف و وحشتناک مواجه خواهند شد که حتی میتواند به انقراض دست جمعی ما و بسیاری جانداران دیگر ختم شود.
یک موضوعی که اخیرا به وجود آمده و به نحوی باعث شده بسیاری از ما انسانها اهمیت چندان زیادی به هشدارهای دانشمندان در رابطه با وضعیت اقلیمی زمین ندهیم، اخباری است که در رابطه با استفاده از انرژی سبز و همچنین رشد بی سابقه گیاهخواری در میان انسانها منتشر میشود. این اخبار کاملا صحیح و درست هستند و به عنوان مثال بشر هیچوقت به اندازه الان به گیاهخواری گرایش نداشته و از آن طرف واضح است که انرژی سبز هم تا یکی دو قرن پیش، عملا تعریف نشده بوده است!
اما چیزی که ما به سادگی آن را فراموش میکنیم، این است که در بسیاری موارد، “تعداد” مهم نیست و چیزی که مهم است “نسبت” یا درصد است. به عنوان مثال یک جامعه با 100 کارخانه و یک جامعه دیگر با 30 کارخانه را در نظر بگیرید. حال فرض کنید در جامعه اول 20 کارخانه و در جامعه دوم هم 8 کارخانه با انرژی سبز کار میکنند. در یک نگاه کلی، واضح است که تعداد کارخانههایی که با انرژی سبز کار میکنند در جامعه اول به مراتب بیشتر از جامعه دوم است. اما اگر نسبت بگیریم متوجه میشویم که در جامعه اول تنها 30 درصد کارخانهها با انرژی سبز کار میکنند. این درحالی است که 80 درصد کارخانههای جامعه دوم از سوخت سبز استفاده میکنند.
با توجه به همین مثال ساده میتوان به سادگی عنوان کرد که علی رغم رشد روز افزون استفاده از سوختهای سبز در صنایع، اما کارخانههایی که از سوختهای غیر سبز استفاده میکنند، هنوز هم به مراتب بیشتر از کارخانههای به اصطلاح سبز هستند. این موضوع در رابطه با بحث گیاهخواری هم وجود دارد. درست است که روز به روز بر تعداد افرادی که گیاه خوار هستند افزوده میشود اما افزایش بیش از حد نرخ رشد جمعیت باعث شده که افراد گیاه خوار هنوز هم درصد بسیار اندکی از انسانها را به خود اختصاص داده باشند. هرچند درست است که بحث گیاه خواری میتواند نیاز ما به بسیاری از منابع زنده و یا حتی غیر زنده کره زمین را کاهش دهد و در نهایت اثرات موثر و غیر قابل کتمانی در بهتر شدن وضعیت اقلیمی کره زمین بگذارد اما در هر صورت این موضوع بسیار بعید است که بتواند پاسخی مناسب برای حل وضعیت وخیم کره زمین باشد و بیشتر به پاک کردن صورت مسئله شباهت دارد!
اما آیا واقعا هیچ امیدی نیست؟ به این سوال میتوان پاسخی هوشمندانه داد! اگر انسانها و مخصوصا قدرتمندان را به حال خودشان رها کنیم، بله به احتمال بسیار زیاد هیچ امیدی نیست! اما واقعیت این است که اولا همه قدرتمندان افرادی منفعت طلب و بیتوجه به شرایط اقلیمی کره زمین نیستند و دوم هم اینکه حتی آن دستهای که جز منفعت خودشان به هیچ چیز دیگری اهمیت نمیدهند هم به طور کامل به حال خودشان رها نشدهاند! تقریبا در تمام کشورهای پیشرفته جهان قوانین بازدارنده سختگیرانهای برای شرکتها و کارخانههایی که باعث آلودگی اتمسفر کره زمین میشوند وجود دارد که درست است بعضا برخی کارخانهها میتوانند با دادن رشوه یا کارهای دیگر، بسیاری از این قوانین را دور بزنند اما در هر صورت تعداد چنین شرکتهایی آن قدر هم زیاد نیست که بخواهد تمام معادلات را برهم بزند.
علاوهبر این ما به این موضوع اشاره کردیم که اگر نسبت بگیریم، تعداد شرکتهایی که از انرژی سبز استفاده میکنند با شرکتهایی که گازهای گلخانهای در اتمسفر زمین آزاد میکنند، قابل مقایسه نیست. اما در هر صورت نمیتوان منکر این شد که تعداد شرکتهای سبز روز به روز در حال افزایش است و حتی بعضی کشورها مانند کشور سوئد برنامههای طولانی مدتی برای جایگزین کردن کامل سوختهای فسیلی و غیر سبز با سوختها و انرژیهای سبز دارند!
ضمن اینکه خود دانشمندان هم صرفا به هشدار دادن در رابطه با وضعیت اقلیمی وخیم کره زمین بسنده نکردهاند و روز به روز درحال طراحی راههای تازهای برای بهتر کردن اوضاع هستند که اتفاقا خود ما در گجت نیوز هم تا سرحد امکان سعی کردهایم تمام اخباری که در این رابطه منتشر میشوند را پوشش دهیم.
به عنوان مثال تیمهای تحقیقاتی و حتی شرکتهای بسیار زیادی در سرتاسر دنیا هستند که با بودجههای سخاوتمندانه در حال تلاش برای کشف ایدهآلترین راهها جهت کنترل کربن دی اکسید و دیگر گازهای گلخانهای موجود در اتمسفر هستند. راههایی که بعضا انقدر هوشمندانه طراحی شدهاند که نه تنها میزان این گازهای مضر در اتمسفر را کاهش میدهند، بلکه حتی میتوانند این گازها را به موادی مفید برای بشر تبدیل کنند!
دانشمندانی که عریضه مربوط به اورژانسی بودن وضعیت اقلیمی کره زمین را امضا کردهاند، میگویند که حتی اگر هیچ کسی به حرف آنها گوش ندهد، باز هم آنها وظیفه اخلاقی خودشان میدانند که این هشدارها را به گوش انسانها برسانند. واقعیت این است که شاید هشدارهای آنها توسط بسیاری افراد پشت گوش انداخته میشود اما باز هم کسانی هستند که هشدارهای آنها را جدی میگیرند و نه فقط در حرف، بلکه در عمل هم سعی در بهتر کردن اوضاع دارند.
ما به دانشمندان و محققانی از همین دست اشاره کردیم اما مطمئنا افرادی مانند بازیگر دوست داشتنی و محبوب سینما، یعنی لئوناردو دیکاپریو هم هستند که شاید نتوانند مانند دانشمندان به طور مستقیم برای کمک به وضعیت اقلیمی کره زمین کاری انجام دهند اما با اطلاعرسانیهای خودشان میتوانند حداقل از میزان پشت گوش انداختن این هشدارها توسط عموم مردم و مخصوصا قدرتمندان و سیاستمداران بکاهند. در میان کارهای بیشماری که دیکاپریو برای افزایش آگاهی انسانها در رابطه با خطرات تغییرات اقلیمی در کره زمین انجام داده، میتوان به مستند زیبای پیش از سیل (Before the Flood) اشاره کرد.
در نهایت هم اینکه وضعیت اقلیمی کره زمین دیگر از نگران کننده بودن خارج شده و به قول دانشمندان، وضعیت اورژانسی پیدا کرده است. سوالی که بوجود میآید این است که آیا ما انسانها میتوانیم فکری به حال اوضاع بکنیم یا صرفا باعث بدتر شدن آن میشویم؟ یک چیز واضح است و آن هم این است که ما اکنون وارد برههای بسیار کلیدی از حیات خودمان در کره زمین شدهایم. درست مانند هر برهه کلیدی دیگری، افرادی در میان ما انسانها وجود دارند که تنها شرایط را بدتر میکنند. ولی با این حال نباید فراموش کنیم که همیشه در تمام برهههای کلیدی تاریخ، انسانهایی هم بودهاند که به طرق مختلف توانستهاند به بهتر شدن اوضاع کمک کنند. پس سوال اصلی این است که در نسل ما، اکثریت با کدام دسته است؛ دستهای که اوضاع را بدتر میکند یا دستهای که به بهتر شدن شرایط کمک میکند؟