جد اولیه انسان با نام استرلوپیتکوس برای میلیون ها سال دارای مغزی بزرگتر از گوریل و شامپانزه بوده است، اما به احتمال زیاد از لحاظ مهارت های فکری در مرتبه ای پایین تر از آنها قرار می گیرد.
تحقیقات جدید نشان می دهد که به احتمال بسیار زیاد جد اولیه انسان موسوم به انسان استرلوپیتکوس از لحاظ مهارت های فکری در سطح بسیار پایینی بوده است تاجاییکه خانواده میمونهای کنونی به مراتب از این گونه انسانی با هوش تر هستند.
برای مدت های طولانی پژوهشگران اعتقاد داشتند که برای تشخیص قدرت فکری گونه های انسانی باید به اندازه مغز توجه کرد و هر قدر مغز بزرگتر باشد می توان مدعی بود که از مهارت های فکری بالاتری برخوردار بوده است. اما این نظریه اخیرا با چالش هایی همراه شده است و بشدت مورد شک و ظن است.
از نظر پژوهشگران جدید، این میزان مصرف انرژی است که مهم تلقی می شود نه اندازه مغز. در واقع برای دانشمندان، اندازه و قطر شریان کاروتید بسیار مهم است. این شریان وظیفه اصلی رساندن خون، انرژی و اکسیژن به مغز را بر عهده دارد.
دانشمندان با اندازه گیری قطر احتمالی شریان های کاروتیدی انسان باستانی و مقایسه آن با میمون های کنونی قصد داشتند تا دریابند کدامیک بزرگتر است. اندازه گیری قطر این شریانها با اندازه گیری حفره های محل عبور آنها در جمجمه ممکن بود.
محققان در جریان پژوهش های خود قطر سوراخ های محل عبور این شریان ها در ۱۱ جمجمه انسان استرلوپیتکوس را اندازه گرفته و در ادامه آنها را با قطر سوراخ محل عبور عروق یاد شده در ۹۶ میمون کنونی مقایسه کردند. نتایج این پژوهش جالب بود و مشخص شد قطر سوراخ های جمجمه انسان باستانی کوچکتر از میمون های کنونی بوده است.
در واقع هر چند مغز انسان استرلوپیتکوس بزرگتر از میمون های کنونی بوده است، اما از عروق کوچکتری برای انرژی رساندن و غذا دادن به مغز برخوردار بوده و بر این اساس احتمال می رود انسان باستانی در قیاس با میمون های کنونی از توانمندی های فکری کمتری برخوردار بوده است.
میمون های کنونی با مهارت های فکری دو برابر قوی تر از استرلوپیتکوس
تحقیق بر روی گوریل ها، اورانگوتان ها و شامپانزه های کنونی نشان داد که قطر عروق اصلی خون رسان به مغز در آنها دو برابر عروق انسان استرلوپیتکوس بوده است و لذا احتمال می رود مهارت های انسان باستانی نصف میمون های کنونی بوده باشد. با این وجود هنوز نمی توان قطر عروق یاد شده را با قاطعیت دلیلی بر افزایش یا کاهش مهارت های فکری عنوان کرد.
با همه این اوصاف از نظر دانشمندان میزان جریان خون وارد شده به مغز از اندازه مغز مهمتر است. از نظر آنها این سیناپسها هستند که تولید کننده شعور و فکرند و ۷۰ درصد انرژی مصرف شده در بدن را سیناپسها به مصرف می رسانند.
در واقع در میان میمون های کنونی، عروق خون و انرژی رسان به مغز بسیار قطورتر از عروقی است که خون را به مغز انسان استرلوپیتکوس می رسانده است. البته هنوز مشخص نیست که آیا میمون های باستانی دارای عروق انرژی رسان بزرگی بوده اند و یا اینکه کوچک بوده و بتدریج بزرگتر شده اند که در این صورت می توان گفت میمون ها در مسیر تکامل فکری هستند.
البته در مورد تکامل، عروق انرژی رسان و اندازه مغز پا به پای هم تکامل پیدا کرده اند، اما این موضوع در انسان صدق دارد و در مورد دیگر حیوانات عینیت نخواهد داشت. با این وجود دانشمندان باید به یک سوال مهم پاسخ دهند و آن اینکه اگر در انسان استرلوپیتکوس سطح تفکر پایین تر از میمون های کنونی بوده است پس چگونه قادر به ساخت ابزارهای پیچیده بوده اند.
انسان استرلوپیتکوس در حدود ۳ و نیم میلیون سال پیش بر روی زمین زندگی می کرد. این نسل از انسان بتدریج جای خود را به انسان هومو هابیلیس داد. انسان هوموهابیلیس نیز در نهایت سکان زندگی بر روی زمین را به انسان هوموارکتوس سپرد و در ادامه نیز انسان های نئاندرتال و در نهایت هم انسان مدرن یا همان انسان هومو ساپینس بر روی زمین مسلط شدند.
تاریخ تکامل بشر سرشار از رمز و راز است و هر از گاهی با کشف یک فسیل جدید برخی از رازها و معماها حل شده اما در عین حال سوالات و معماهای جدیدی شکل می گیرند. تبارشناسان امیدوارند با کشفیات جدید بتوان روز بروز اسرار بیشتری از چگونگی تکامل بشر را فاش ساخته و فهم انسان از تاریخ تکامل خود را تکمیل نمایند.