نوکیا برای همه ما یادآور تاریخی از گوشیهای همراه است. بسیاری از ما اولین تجربه موبایلی خود را با نوکیا داشتیم و برخی حتی هنوز هم به این برند فنلاندی وفادار ماندهایم. روزی گوشیهای سری N نوکیا بدون هیچ رقابتی به عنوان برترین گوشی بازار شناخته میشدند و هیچ شرکتی شاید حتی تصورش را نمیکرد که امروز دیگر نوکیای مستقلی وجود نداشته باشد. در این مقاله نگاهی میاندازیم که سرگذشت نوکیا از ابتدای کار، تا به اوج رسیدن و سپس سیر نزولی و نهایتاً پایان کار.
قطعا شما هم مثل اکثر افراد، اولین گوشی خود را فراموش نمیکنید. اولین گوشی من نوکیا 1100 بود که در مقایسه با امکانات گوشیهای امروزی حرفی برای گفتن نداشت. برای چند لحظه صفحه نمایش رتینا و سنسورهای مختلف کنونی را فراموش کنید! این تلفن طوری طراحی شده بود که تنها جوابگوی تماسهای روزمره و بازی snake بود. صادقانه بگویم این گوشی با صفحه نمایش تکرنگ و نور پسزمینه سبز رنگ خود یادآور بسیاری از خاطرات خوب و بد است. اگر اغراق نکرده باشم این گوشی با باتری بینظیر خود، هنوز هم بیهمتا است.
همانطور که اطلاع دارید بالاخره، خرید نوکیا توسط مایکروسافت بصورت رسمی تکمیل شد و کسب و کار سرویسها و دستگاههای نوکیا رسماً به مایکروسافت تعلق گرفت تا حالا مایکروسافت صاحب یک کمپانی بزرگ تولید سختافزار شده و پلتفرم ویندوزفون را بیش از پیش توسعه دهد. ما هم فرصت را غنمیت شمرده و نگاهی به داستان صعود و سقوط پیشگام تلفنهای همراهیعنی نوکیا میپردازیم.
در عرصه کسب و کار تلفنهای همراه نامی بزگتر از نام نوکیا وجود ندارد. این شرکت طی شش سال اخیر با روند نزولی خود جایگاه همیشگی خود را از دست داده است و دیگر خبری از یکهتازی نیست. بد نیست یادآوری کنیم که در سال 2007 شرکت نوکیا با سهم 41 درصدی در اوج قدرت خود قرار داشت و امروز این جایگاه متعلق به شرکت سامسونگ است.
بنا بر گزارشهای منتشر شده شرکت نوکیا تا سال گذشته، به لطف گوشیهای ارزان قیمت خود سهم 15 درصدی از بازار گوشیهای رده پایین را به خود اختصاص داده بود. در حالی که این شرکت در رده گوشیهای هوشمند آماری ناامید کننده از خود به جای گذاشته است.
زمانی که نوکیا پادشاهی میکرد هیچ شرکتی حتی تصورش را نمیکرد که روزی بتواند جای نوکیا را بگیرد. تا این که سر و کله گوشی موتورولا Razr و آیفون پیدا شد.
ریشههای یک کارخانه لاستیکسازی
نوکیا به طور کامل به فعالیتهای خود خاتمه نخواهد دهد. سوای ساخت گوشیهای هوشمند، ساختار ارتباطاتی و مخابراتی این شرکت، سرویسهای مرتبط با مسیریابی و بخشهای مرتبط با تکنولوژیهای پیشرفته این شرکت همچنان تحت نام نوکیا به فعالیت خود ادامه خواهند داد. اینها تجسماتی هستند که از شرکتی با قدمت 150 ساله که ریشههای آن در تولید لاستیک بوده باقی خواهند ماند. نوکیا شرکتی صنعتی و البته از هم گسیخته در قسمتهای مختلف بود تا اینکه در سال 1992، Jorma Ollila به سمت مدیریت عاملی این شرکت برگزیده شد. پیش از این نوکیا وضعیت اقتصادی نابسامانی داشت و با ورود به کارهای متفرقهای مانند تولید کاغذ وضعیت از این هم بدتر شده بود.
|
شرایط وقتی کاملا وخیم شد که بحران اقتصادی به فنلاند رسید. در دهه 80 میلادی هیئت مدیره این شرکت تصمیم گرفته بود بخش مرتبط با تولید گوشیهای همراه را به فروش برساند. Ollila نوکیا را به ماندن در بازار گوشیهای هوشمند و ساختارهای مخابراتی تشویق کرد. این شرکت تصمیم گرفت به حضور پرماجرا در بازارهای تولید لاستیک و کابل خاتمه دهد و به توسعه بخش الکترونیکی در سالهای پیش رو بپردازد. نوکیا نقشی انکارنشدنی در تکنولوژی شبکههای جیاسام یعنی استانداردی جهانی برای گوشیهای همراه داشت که امروزه هنوز هم از آن استفاده میکنیم. Ollila به توسعه بخش پشتیبانی این شرکت پرداخت تا نوکیا بتواند سریع و بدون دغدغه گوشیهای ساخت خودش را روانه بازار کند. بازار گوشیهای همراه به چندین بخش تقسیم شده بود و هر شرکتی برای تصاحب بازار کشوری خاص میجنگید. نوکیا یکی از اولین شرکتهایی بود که دیدی کلی به بازار جهانی برای فروش محصولات داشت. این شرکت حضوری قوی در بازار گوشیهای روز کشورهای غربی داشت و حتی گوشیهای تولیدی این شرکت در فیلمهایی مانند The Matrix به نمایش گذاشته شدند.
پس از این فعالیتها، این شرکت توانست حضوری فعال در بازار کشورهایی مانند هند، یعنی جایی که گوشیهایش با قیمتی حول و حوش 40 دلار به فروش میرفتند داشته باشد. در سال 1998 نوکیا توانست گوی سبقت را از موتورولا در تصاحب عنوان بزرگترین تولید کننده گوشیهای همراه برباید. در زمان عرضه گوشیهایی مانند 5190، این شرکت آماری بیش از یک گوشی از هر چهار گوشی فروخته شده در جهان را به خود اختصاص داده بود. گوشیهای این شرکت ظاهری زیبا داشتند و این شرکت همزمان با عرضه نسل جدید گوشیهای خود سعی میکرد اندازه و ابعاد آنها را نیز به نحوی شکیل کاهش دهد. Petra Soderling کارمند سابق نوکیا که بین سالهای 2000 تا 2012 در این شرکت کار میکرده سالهای اولیه فعالیتهای این شرکت را هیجانانگیز توصیف میکند.
به گفته وی، افراد جدید از چپ و راست به استخدام این شرکت در میآمدند و گسترش فعالیتهای این شرکت خیرهکننده بوده است. نوکیا به استفاده از “Nokia DNA”، طرح مفهومی که باعث میشد همه گوشیهای این شرکت در عین تمایز، ظاهری شبیه به هم داشته باشند را معرفی کرد. از سویی این شرکت، طراحیهای مختلفی را تجربه میکرد اما متخصصین آن، از طرح چهارگوش برای گوشیهای تولیدی حمایت میکردند. لجاجت بر سر عدم تغییر طراحی گوشیهای تولیدی را میتوان اولین شکاف ایجاد شده در نفوذ و سیطره این شرکت بر بازار جهانی دانست.
طلوع یک نازکاندام به نام Motorola Razr
هنگامی که بیشتر دنیا سرگرم گوشیهای رنگ و وارنگ نوکیا بودند، چشم کاربران تلفن همراه در منطقه آمریکای شمالی به گوشیهای تاشو روشن شده بود. گوشیهایی که کاملا طراحی جمع و جور آنها در آن زمان ایدهآل مشتریان به حساب میآمد.
در واقع با استفاده از بازار این گشویها، موتورلا بازگشتی به سبک خودش را تجربه کرد و توانست با گوشی تاشوی معروف و فوق باریک Razr در سال 2004 حسابی سر و صدا کند و تقریبا نزدیک به سه سال عنوان پرفروشترین گوشی بازار را به خود اختصاص دهد.
|
این گوشی همچنان در دست دوستداران برند موتورولا در ایران هم دیده میشود و در میان کاربران بازار تلفن همراه که نوکیا را بهترین آفریده خداوندگار تلفن همراه میدانستند طرفداران موتورولا با تکبر خاصی از این گوشی و طراحی آن یاد میکردند.
در آن زمان نوکیا در حال یکهتازی در بازارهایی همچون ایران بود و حتی در برههای این گوشی به عنوان گوشی پیشفرض همراه اول به مشتریان ثبت نام شده عرضه شده بود اما در عین حال نوکیا همچنان در برابر هوس حضور در بازارهای بیشتر مقاومت میکرد و به جای آن هر روز با طراحی رنگ و وارنگ خود گوشیهایی تولید میکرد که به جای باریکتر شدن، زمختتر میشدند تا برخی اوقات حتی اصطلاحا آجر نام بگیرند!
مدیران نوکیا در آن زمان در برابر درخواستها و سوالها در مورد طراحی گوشیهای تاشو آن را یک مد زودگذر میدانستند و حتی عنوان کرده بودند که مشتریان برای باز کردن این گوشی با یک دست مشکل دارند! اما معلوم نیست بعدها چگونه این (ظاهرا!!) مشکل به طور خودکار حل شد!
این درست زمانی بود که نوکیا حضوری کمرنگ در بازار امریکا و در واقع بدون رنگ در آن داشت. اپراتورهای بازار تلفن همراه آمریکا به عنوان یکی از بزرگترین بازراهای تلفن همراه، به دنبال سازندگان گوشیهایی سفارشی بودند که درخواست این اپراتورها از سوی سامسونگ و الجی به خوبی و با خوشنودی کامل اجابت شد! این موضوع باعث شد تا اپراتورهای مخابراتی ایالات متحده کاملا از نوکیا دور بمانند و جز در برخی بوتیکهای فروش کالاهای لوکس، گوشیهای نوکیا آنهم فقط مدلهای لوکس آن به چشم نخورد!
نوکیا N95 یکی از گوشیهایی بود که طرفداران نوکیا از آن به عنوان یکی از سمبلهای ابدی این شرکت یاد میکنند اما بد نیست بدانید این گوشی اصلا در آمریکا دیده نشد چون اپراتورهای این کشور اصلا حاضر به فروش آن نشدند!
موتورولا توانسته بود با استفاده از گوشی تاشوی Razr برای جهش خود سوختگیری کند و بازار اصلی را در ایالات متحده به خود اختصاص دهد تا انجا که اد زاندر مدیرعامل وقت موتورولا تاکید داشت که توانسته به اندازه کافی رهبری نوکیا در بازار تلفن همراه جهان را به خطر بیندازد!
اما این پایان کار نبود! موتورولا نتوانست جانشین شایستهای برای Razr دست و پا کند و تصمیم نوکیا برای نادیده گرفتن بازار ایالات متحده ظاهرا نتیجه فوری نداشت و نوکیا توانست رهبری خود بر بازارا تلفن همراه جهان را تا نیمه دوم سال 2007 بدون هیچ دردسری حفظ کند. پس از زمانی که اولین آیفون اپل عرضه شد.
انقلاب گوشیهای هوشمند توسط اپل
بر خلاف باور همگان، این اپل نیست که گوشیهای هوشمند را اختراع کرده است. قبل از اینکه گوشی همراه هوشمند استیو جابز به بازار راه پیدا کند، این نوکیا بود که در بازار گوشیهای همراه هوشمند یکه تازی میکرد و حدود نیمی از این بازار را در اختیار داشت.
|
اما در نهایت این آیفون بود که حس جدیدی از کار با گوشیهای هوشمند را برای کاربران به ارمغان آورد.صفحه نمایش صاف و جذاب اپل توانست بستری برای ایجاد نرمافزارهایی شود که با صفحات لمسی کار میکردند. اما از طرف دیگر سیستمعامل سیمبین حرف جدیدی برای گفتن نداشت و اینجا بود که نوکیا مجبور شد تا به مصاف رقیب جدیدی که اندروید نامیده میشد برود. نوکیا همچنان به استفاده از صفحهنمایش لمسی علاقهای نشان نمیداد. یکسال از معرفی آیفون گذشته بود که نوکیا از اولین گوشی مجهز به صفحه نمایش لمسی خود تحت عنوان نوکیا ۵۸۰۰ رونمایی کرد. جای تاسف داشت که این گوشی نیز با استانداردهای تلفنهای همراه هوشمند فاصله زیادی داشت و بیشتر شبیه به گوشی بود که برای اجرا کردن موسیقی ساخته شده است.
قدم بعدی اپل رواج نرمافزارهای خود از طریق اپاستور بود. در آن زمان نوکیا نیز اپاستور مخصوص به خود را داشت اما کار کردن با این فروشگاه مجازی ساده نبود و کاربران معمولی در هنگام کار با آن مشکل داشتند. از طرف دیگر چرخه حیات اپل مدیون شیوه نگهداشتن کاربران در محیط سیستمعامل اپل و استفاده کاربران از نرمافزارهای مخصوص اپل است. در تحقیقاتی که در سال ۹۱ شمسی صورت گرفته است مشخص شد آنها مدعی بودند که نوکیا توان ریسکپذیری را ندارد.
این عکس مربوط به طبقه اول ساختمان مرکزی نوکیا میباشد، این مکان بزرگترین فضای عمومی در کل ساختمان را داراست.
یکی از مدیران سابق نوکیا در تحقیقات انجام شده گفته بود که ریسک کردن در این زمینه ممکن است عواقب خطرناکی داشته باشد. به گفته وی آنها میلیونها دستگاه گوشی تولید میکنند و یک تصمیم اشتباه میتواند میلیاردها دلار خسارت به جا بگذارد. در نتیجه مدیران نوکیا برای جلوگیری از هرگونه اشتباه،اقدام به برگزاری جلسات بیپایانی نمودند. البته ریسکناپذیر بودن نوکیا در آن زمان قابل درک است چرا که علیرغم کاهش سهم این شرکت در بازار گوشیهای همراه، باز هم آمار چندان نگران کننده نبودند. مدیران این شرکت در مصاحبههای مختلف سعی داشتند با تاکید بر اینکه هنوز در مقام اول فروش تلفنهای همراه قرار دارند، نقاط ضعف خود را پوشش دهند.
نوکیا تلاش میکرد تا سیستمعامل سیمبین را به سختافزار خوب مجهز کند و از بهترین دوربینها در گوشیهای خود بهره میبرد. البته این شرکت به خوبی میدانست که عمر سیمبین رو به اتمام است و در این بین سیستمعامل نسل بعد خود را تحت عنوان میگو آماده میکرد. این سیستمعامل در گوشی N9 استفاده شد و متاسفانه بازخورد مناسبی را از جانب کاربران دریافت نکرد.
فرار از یک پلتفرم در حال نابودی
پس از چهار سال مدیریت Olli-Pekka Kallasvuo هیئت مدیره این کمپانی تصمیم گرفتند تا یک مدیرعامل از خارج گروه انتخاب کنند. بالاخره نظرات بر روی استفان الوپ از مدیران سابق مایکروسافت متمرکز شد؛ فردی که گفته میشد با ایدههایش میتواند روال نزولی نوکیا را تغییر دهد.
تنها چند ماه پس از روی کار آمدن الوپ در سپتامبر 2010 او نوشته مشهور Burning Platform را منتشر کرد و خواستار یک تغییر اساسی در ساختار و روند نوکیا شد. این تغییر ابتدا از ترک سیستمعامل سیمبین و همچنین سیستمعامل نوپای Meego و پیوستن به قطار سیستمعامل ویندوزفون و گوشیهای پیشرفتهاش شروع شد.
در این جریان بسیاری از کارمندان نوکیا اخراج شدند و بسیاری نیز تغییر سمت یافتند. چه الوپ را دوست داشته باشید و چه از او متنفر باشید این نکته را نمیتوان انکار کرد که او متوجه روند نزولی شدید نوکیا شد و تصمیم گرفت تا یک تغییر اساسی را با پذیرش ریسکهای زیاد به وجود آورد.
با گوشیهای لومیا 800 و لومیا 710 در اکتبر 2011 نوکیا به صورت رسمی پا به عرصه ویندوزفون نهاد تا رفته رفته به سوگلی مایکروسافت و نماینده اصلی تولیدکنندگان ویندوزفون بدل شود.
نوآوری با لومیا
حدود یک سال بعد نوکیا لومیا 920 را معرفی کرد که به ادعای الوپ نوآورانهترین گوشی آنزمان بازار محسوب میشد. لومیا 920 از صفحهنمایش فوق حساس با قابلیت استفاده توسط دستکش برخوردار بود و یکی از اولین گوشیهایی بود که با قابلیت شارژ بیسیم معرفی و عرضه شد. این گوشی همچنین از فناوری ثبات تصویری اپتیکال OIS نیز بهره میبرد و عملکرد فوقالعادهای در نور کم از خود نشان میداد بدون اینکه مانند اچتیسی از مگاپیکسل کمتری استفاده کند. سپس لومیا 1020 به عنوان یکی از بهترین کمرافونهای تاریخ معرفی شد که از سنسور 41 مگاپیکسلی به همراه زوم 3برابر بدون افت کیفیت بهره میبرد.
اما این گوشیهای پرچمدار نتوانست کاربران را از خرید گوشیهای پرزرق و برق اندرویدی مانند سری گلکسی اس سامسونگ و یا آیفون اپل بازدارد. نوکیا از این پس تصمیم گرفت تا به علت موفقیت در رده پایین بازار مانند گوش فوقالعاد محبوب Lumia 520 بر روی این رده تمرکز بیشتری کند و پروژه کار بر روی گوشی تقریباً اندرویدی نوکیا ایکس را کلید زد.
نوکیا سپس یک روند رو به رشد آرام اما پایدار را طی کرد و توانست بالاخره در سهم بازار از موتورولا در امریکا پیشی بگیرد اما نتوانست انتظارات مدیران فنلاندی را برآورده کند تا اینکه نهایتاً مایکروسافت تصمیم به خرید نوکیا گرفت تا بتواند با نهایت تلاش خود غولهای کنونی مانند سامسونگ و اپل را مهار کند.
اما چرا نوکيا به اينجا رسيد ؟
شرایط نوکیا در دورانی که تمرکز تلفنهای همراه بر روی مکالمه بود، بسیار مطلوب بهنظر میرسید و حتی این شرکت برای مدتی با ارزشترین برند دنیا شناخته میشد. ولی مسئولان این شرکت خیلی دیر به خود آمدند و عرصه را به رقیبانی باختند که شاید در دوران اوج نوکیا، کمتر کسی فکر میکرد که این نامها در عرصه تولید موبایل به جایی برسند.
نخستین نشانههای ضعف نوکیا زمانی به چشم خورد که گوشیهای تاشو بازگشتی دوباره به بازار تلفنهای همراه داشتند. نوکیا در تولید مدلهای تاشوی جدید بسیار ضعیف عمل کرد، شرایط محصولات تاشوی نوکیا بهحدی بد بود که در بازه زمانی بسیار کوتاهی دچار آسیب در سیستم اتصال دو بخش گوشی میشدند. این موضوع بهصورت کامل با شهرت نوکیا در تولید محصولات بادوام در تضاد بود. به این ترتیب نخستین نشانههای لرزش در پایههای کاخ بزرگ نوکیا به چشم خورد.
دومین نقطه اوجگیری شیب سقوط نوکیا با نامی همراه شد که بازار تلفنهای همراه را متحول نمود، اپل محصولی با نام آیفون را عرضه نمود، محصولی که در قیاس با تمامی گوشیهای زمان خود از رابط کاربری متفاوتی بهره میبرد. این تفاوت موجب شد تا بسیاری از شرکتها به فکر تغییر در ساختار خود بیفتند ولی نوکیا تنها با تکرار سری N خود، مانند کبک سر خود را در برف فرو برد. گوشیهای N95، N96 و N97 به عنوان پرچمداران آن دوران نوکیا تنها تکرار مدل قبلی بودند، تکراری که نوکیا با تکیه به محبوبیت پیشین شرکت به آن تن داد ولی در پایان خیلی دیر نیاز به تغییر در این شرکت حس شد. N96 تنها از نظر حجم حافظه و دوربین از مدل قبلی خود جلوتر بود و N97 نیز ورژن لمسی نسخههای پیشین خود بود.
سومین عامل سقوط نوکیا اتکای بیشتر از حد به سیستمعامل سیمبین بود، این شرکت خیلی دیر حاضر به تغییر در سیستمعامل شد و حتی در تغییر نیز باز به سلیقه مخاطبین احترام نگذاشت و تنها از ویندوز فون استفاده نمود. هرچند سری لومیا توانست نوکیا را از سقوط وحشتناک خود نجات بدهد ولی بازهم پاسخگوی نیازهای بازار نبود و در نهایت این نوکیا بود که بازنده این بازی شد. نوکیا بازار مخاطبین و نیاز آنها را دید ولی نسبت به آن بی تفاوت باقی ماند و عدم تلاش برای تغییر موجب شد تا نام نوکیا برای ما به خاطرات قدیمی بدل شود، خاطراتی که شاید برای کودکانمان تعریف کنیم. البته ممکن است نام بلک بری نیز به زودی با مرثیهای از این دست روبرو شود.
کلام آخر
سرنوشت نوکیا میتواند مایه عبرتی برای پرچمداران عرصه گوشیهای هوشمند باشد؛ چرا که نوکیا در زمان خود حتی از سامسونگ و اپل کنونی نیز قدرتمندتر و محبوبتر بود اما چند تصمیم اشتباه و عدم پذیرش جو غالب بازار باعث شد تا نوکیا نتواند جایگاه اول خود را به عنوان بزرگترین تولیدکننده گوشیهای همراه حفظ کند.
نظر شما چیست ؟