اژدهای سریع نام یکی از طرحهای جدید نیروی هوایی آمریکا برای حمله موشکی به اهداف با استفاده از هواپیماهای ترابری نظامی غول پیکر است.
نیروی هوایی آمریکا اخیرا یک ایده کلیدی جدید را مورد آزمایش قرار داد که هنگام نبرد توان تهاجمیاش را به شدت افزایش میدهد. این طرح که مشابه حمله زنبوری است، توان دشمن برای دفاع را به شدت کاهش داده و آن را زمینگیر میکند. طرح مذکور با همکاری کمپانی هوافضا، امنیتی و دفاعی آمریکایی لاکهید مارتین (Lockheed Martin) طی بازهای 10 ماهه توسعه یافت.
در حمله زنبوری دهها و حتی صدها پهپاد کوچک همزمان به یک هدف که پدافند هوایی به شدت از آن محافظت میکنده حمله برده و بدینترتیب مدافع را در دفاع از آن مکان مهم فلج و هدف با ارزش را نابود میکنند.
در طرح اژدهای سریع نیز موشکهای کروز در یک پالت جای گرفته و توسط هواپیمای ترابری حمل میشوند. از آن جایی که هواپیمای ترابری ظرفیت حمل بسیار بالاتری نسبت به جنگنده دارد، موشکهای بسیار بیشتری با خود حمل کرده و پس از رهاسازی آنها دشمن را انبوهی از موشکهای کروز دوربرد مواجه میسازد. این طرح اوایل ماه میلادی جاری با موفقیت نخستین آزمایش خود را پشت سر گذاشت.
در این روش پالت هنگام پرواز از درب پشت هواپیما به بیرون انداخته میشود و پس از خروج چترهایش را باز میکند. موشکهای درون پالت طوری قرار داردن که نوک آنها به سمت زمین باشد. سپس موشک رها میشود و با کاهش ارتفاع موتور جت آن که جریان هوا روشنش میکند فعال شده و بالهایش را نیز باز میکند. بدین ترتیب موشک به پرواز در آمده و به سمت هدف حرکت میکند.
پالتهای حامل موشک در دو نمونه با ظرفیت 6 و 9 موشک ساخته میشود که مدل 6 موشکی برای حمل توسط هواپیماهای ترابری تاکتیکی مانند C-130J سوپر هرکیولیس (Super Hercules) و مدل 9 موشکی برای حمل توسط هواپیماهای ترابری راهبردی و بزرگ مانند C-17 گلوب مستر 3 (Globemaster III) است. یک فروند C-130J میتواند 2 پالت 6 موشکی و یک فروند C-17 نیز 5 پالت 9 موشکی حمل و به ترتیب 12 و 45 موشک همراه خود میبرند.
هر پالت علاوه بر چتر نجات یک ماژول کنترلی دارد که اطلاعات مربوط به اهداف را به موشکهایش میدهد. خدمه میتوانند قبل از پرواز یا هنگامی که هواپیما وسط آسمان است برنامه حمله را به موشکها داده و قادرند تا در صورت تغییر نقشه، اهداف و برنامه جدید را روی موشک آپلود کنند؛ برای مثال اگر اهداف از پیش تعیین شده در یک حمله نابود شده باشند، خدمه میتوانند هنگام پرواز اهداف جدیدی برای موشکها مشخص و از طریق ارتباط ماهوارهای برای آن ارسال کنند.
موشکی که در آزمایش اخیر استفاده و در حال حاضر در طرح اژدهای سریع مورد استفاده قرار میگیرد موشک کروز هواپرتاب AGM-158B JASSM-ER است که هزار کیلومتر برد داشته و سرجنگی 450 کیلوگرمی آن مستحکمترین اهداف را نیز در هم میکوبد. البته از دیگر نسخههای این موشک مانند AGM-158C LRASM که نمونه ضدکشتی آن با 1600 کیلومتر برد است و همچنین نمونه AGM-158D JASSM-XR که 2 هزار کیلومتر برد داشته و سرجنگی 1 تنی حمل میکند نیز میتوان استفاده و در پالت بارگذاری کرد. این موشکها همگی ساخت لاکهید مارتین هستند.
این موشکها پنهانکار و رادارگریزند؛ بدان معنا که ضمن داشتن سطح مقطع رادرای کم، اثر تابشی فروسرخ آن نیز به لطف بهره گیری از موتور جت توربوفن پایین است و هوای خروجی از موتور قبل از خروج از انتهای موشک تا حد ممکن خنک میشود. همچنین به دلیل عدم استفاده از موتور راکتی، موشک دود قابل تشخیصی ندارد که بتوان به صورت چشمی نیز آن را دید. بدین صورت برد کشف آن توسط رادار و سنسورهای آشکارساز فروسرخ به شدت کاهش مییابد و موشک تنها در فاصله بسیار نزدیک قابل کشف است که با توجه به سرعت بسیار بالایش زمانی برای دفاع باقی نمیگذارد.
و اما حسن همه موشکهای خانوده AGM-158 در هوشمند بودن آنهاست که کمک میکند مناطقی که تحت پوشش راداری و پدافندی دشمن قرار دارند را دور زده و از نقاط کور به هدف حمله کنند. گرچه پنهانکار و رادارگریز هستند، اما این کار سبب میشود بقاپذیری بالاتری داشته باشند و هدف را با ضریب اطمینان بالاتری نابود کنند. موشک پس از رهاسازی به کمک سیستم هدایت داخلی اینرسایی و ماهوارهای تا نزدیک هدف پیش رفته و در گام پایانی حمله با کمک جستجوگر فروسرخی که در دماغه دارد روی آن قفل میکند.
روش هدایتی آن در گام پایانی که به کمک جستجوگر فروسرخ صورت میگیرد یک روش هدایتی غیرفعال محسوب میشود. بدان معنا که خود موشک هیچ امواجی از خود نشر نمیدهد، بلکه روی امواج ساطع شده از هدف که در این جا امواج فروسرخ هستند قفل کرده و بدینترتیب هدف هیچ گاه متوجه قفل شدن موشک روی خود نمیشود. مورد دیگر در اینجاست که. هوش مصنوعی موشک با استفاده از الگوریتمها و بانک اطلاعاتی که در حافظه خود دارد میتواند به هدف از پیش تعیین شده حمله و یا در حالت هدف یابی خودکار از بین چندین هدف، با ارزشترین آن را انتخاب و به سمتش برود.
از جمله سناریوهای جنگی که اژدهای سریع وارد میدان نبرد میشود میتوان تهاجم چین به تایوان را مثال زد. در صورت وقوع این جنگ چین بایستی بنادر تایوان را اشغال کرده تا بتواند تانکها و دیگر ادوات زمینی خود را به این کشور منتقل کند. همچنین جهت برقراری پل هوایی و نزدیک بودن جنگندههایش به خط مقدم، بایستی فرودگاههای این کشور را نیز فتح کند. در این بهبوهه هواپیماهای ترابری کوچک و بزرگ آمریکایی نیز سخت مشغول جابجایی نیروها به جبهههای مختلف حوزه اقیانوس آرام نظیر جزیره گوام، ژاپن، کره جنوبی، فیلیپین و… هستند.
اما در روز حمله که روز X نام دارد، نیروی هوایی آمریکا نخست با 20 فروند بمب افکن راهبردی از نوع فراصوت B-1B لسنر (Lancer) و از نوع پنهانکار و رادارگریز B-2 اسپیریت (Spirit) که هر کدام به ترتیب 36 و 20 موشک JASSM-ER یا JASSM-XR دارند، با مجموع 650 تا 700 موشک کروز به پدافند هوایی چینیها در تایوان و همچنین خاک خودشان یورش میبرد تا بدین ترتیب دفاع سطح به هوای ارتش چین را از بازی خارج کند. آنها موشکهای خود را به صورت دورایستا و از فاصلهای امن که صدها کیلومتر خارج از برد پدافند چین است شلیک میکنند.
پس از آن 20 فروند C-17 که به پالتهای اژدهای سریع مسلح هستند موج دوم حمله را تشکیل میدهد. این هواپیماها مجموعا 900 موشک با خود حمل کرده و فرودگاهها، بنادر، مراکز نظامی و هر هدف با ارزش دیگر متعلق به ارتش چین را در هم میکوبند و مانع از جابجایی نیروهای آن بین خاک خود و تایوان میشوند. بدین ترتیب نیروهای اشغالگر که دیگر پشتیبانی و تجهیزات دریافت نمیکنند وادار به تسلیم میشوند.
حتی اگر پدافند چین همچنان از موج اول حمله جان سالم به در ببرد، حمله با 900 موشک هر پدافندی را فلج میکند. این موشکها در برابر جنگ الکترونیک مقاوم هستند و سیستم ناوبری آنها حتی در صورت از کار افتادن ماهوارهها نیز کار خود را انجام میدهد. موشکها همانطور که پیشتر اشاره شد هوشمند هستند و رهاسازی 900 عدد از آنها به سمت هدف، نیازی به برنامه ریزی تک تک آنها پیش از حمله ندارد. میتوان تنها بخشی از آنها را برنامه ریزی و مابقی را در حالت هدف یابی و حمله خودکار قرار داد تا هر هدف با ارزش دیگری که پیدا کردند را نابود سازند.
هواپیماهای ترابری بزرگ میتوانند توسط جنگندههای سرنشین دار و یا حتی جنگندههای بدون سرنشین که در حال توسعه هستند همراهی و محافظت شوند. علاوه بر این یک فروند C-17 میتواند کیلومترها عقبتر از جنگندههایی که درگیر نبرد هستند پرواز کرده و در صورتی که آنها نیاز به پشتیبانی داشته باشند، جنگندههای بدون سرنشینی که به جای موشک با خود حمل میکند را رها کرده تا به یاری نیروهای خودی بشتابند. از جمله این جنگندههای بدون سرنشین میتوان به اسکای بورگ، لانگ شات و یا وَلکری که مخصوص نبرد هستند و یا پهپاد جنگ الکترونیک دش ایکس اشاره کرد.
در یک نبرد دریایی نیز هواپیمایی مانند C-130J میتواند با 12 تیر موشک ضد کشتی AGM-158C LRASM یک ناوگروه همراه ناو هواپیمابر نیروی دریایی چین را مورد هدف قرار دهد. حتی یک هواپیمای ترابری عمودپرواز V-22 آسپری (Osprey) نیز میتواند دو پالت 6 موشکی حمل و پس از برخاستن از ناو هواپیمابر یا هلیکوپتربر، به ناوگروه چینی نزدیک و از فاصله بالای هزار کیلومتر موشکهای ضدکشتی خود را به سمت آنها شلیک کند. بدین ترتیب نیازی به برخاستن یک C-130J از خشکی و بازگشت مجدد آن به فرودگاه پس از حمله نیست.
همچنین در آینده میتوان موشکهای هایپرسونیک را نیز به این روش شلیک کرد. برد این موشکها چندین هزار کیلومتر است و با سرعت فوق العاده بالایشان ظرف مدت چند دقیقه به هدف خود میرسند. یکی از موشکهای هایپرسونیک هواپرتابی که نیروی هوایی آمریکا در حال حاضر روی آن کار میکند AGM-183A ARRW است که 20 تا 23 ماخ سرعت دارد.
طرح اژدهای سریع با وجود گران بودن هر موشک، اما در نهایت مقرون به صرفه است. هر تیر موشک JASSM-ER حدود 1.36 میلیون دلار قیمت دارد و یک حمله با 900 فروند از آن بیش از 1.2 میلیارد دلار پای نیروی هوایی آمریکا آب میخورد. با این حال چنین طرحی در نهایت بسیار ارزانتر از ساخت بمب افکنهای بیشتر است و به نیروی هوایی اجازه میدهد هواپیمای ترابری پرشمار خود را نیز در این نقش به کار گیرد.
مسئله دیگر این است که یک هواپیمای ترابری میتواند به اندازه یک اسکادران جنگنده موشک حمل کند. اعزام یک هواپیما بسیار کم هزینهتر از اعزام یک اسکادران است. همچنین هواپیمای ترابری برد بسیار بالایی دارد و به جای این که یک اسکادران جنگنده اعزام و در میان راه به آنها سوخت رسانی هوایی کرد، میتوان تنها یک هواپیما با برد بسیار بالا فرستاد که نیازی به سوخت رسانی هوایی ندارد.