در این مطلب، پانزده اتفاق مهم در فیلمهای مارول را انتخاب کردهایم که پس از تیتراژ پایانی به نمایش درآمدند و طرفداران را هیجانزده کردند.
در فیلمهای مارول، پس از پایان تیتراژ همیشه میتوانید منتظر یک یا چند سکانس جذاب باشید؛ برای این مقاله، ما 15 اتفاق برتر را انتخاب کردهایم.
یکی از امضاهای همیشگی دنیای سینمایی مارول، سکانسهای پس از تیتراژ پایانی است که هم در نسخههای سینمایی و هم در نسخههای تلویزیونی وجود دارد. این لحظات کوتاه، گاهی به اتفاقات آتی اشاره دارند و گاهی نکتهی تازهای به یکی از شخصیتها یا خطوط داستانی اضافه میکنند.
15 پُست کِرِدیت سین برتر دنیای سینمایی مارول
در این سکانسها، بعضی اوقات شاهد معرفی یک شخصیت منفی یا ابرقهرمان تازه هستیم و هرازگاهی یک ایدهی داستانی تازه به نمایش گذاشته میشود که در قسمتهای بعدی به آن پرداخته خواهد شد.
فیلم جاودانگان (Eternals)
- صحنه اول
جاودانگان شامل دو صحنهی پس از تیتراژ میشود که هر دو از زوایای مختلف، مهم هستند. در انتهای فیلم، «ماکاری»، «تینا» و «دروئیگ» به فضا سفر میکنند تا جاودانگان دیگر را پیدا کنند. آنها در همین حین، با یک شخصیت غیرمنتظره ملاقات میکنند: «استارفاکس» یا همان «اِروس» که برادر کوچک «تانوس» است.
نقش استارفاکس را «هری استایلز» بازی میکند که با فیلم «دانکرک» نشان داد در زمینهی بازیگری هم استعداد دارد. استارفاکس همانند برادرش، یکی از قویترین شخصیتهای مارول است اما به نظر میرسد که برخلاف تانوس، در جبههی خیر مبارزه خواهد کرد. با وجود این، شاید او هم در نهایت مسیر تانوس را ادامه دهد و در مقابل دیگر ابرقهرمانان مارول قرار بگیرد.
- صحنه دوم
دومین سکانس پس از تیتراژ فیلم روی «دین ویتمن» متمرکز است که طرفداران کامیکهای مارول میدانند او در نهایت به «شوالیهی سیاه» تبدیل خواهد شد. ویتمن نقش کوتاهی در جاودانگان دارد اما در پایان مشخص میشود که وی حداقل در یکی از فیلمهای مارول بعدی حضور پررنگی خواهد داشت.
در سکانس آخر، او یک جعبه را باز میکند که درون آن یک شمشیر باستانی قرار گرفته است. ویتمن به شمشیر نزدیک میشود تا آن را لمس کند و ناگهان صدایی میشود که به او میگوید: «آیا مطمئن هستی که میخواهی این کار را انجام دهی آقای ویتمن؟». این صدا شاید برای شما آشنا باشد و متعلق به کسی نیست جز «ماهرشالا علی».
همانطور که میدانید، ماهرشالا علی قرار است نقش «بلید» را در دنیای سینمایی مارول ایفا کند و در انتهای جاودانگان، حضور او شکل رسمیتری پیدا میکند. هنوز نمیدانیم چه ارتباطی میان بلید و دین ویتمن وجود دارد اما میتوان انتظار داشت که شوالیهی سیاه یکی از شخصیتهای کلیدی فیلم بلید باشد.
سریال چه میشود اگر…؟ (What If..)
یک ایدهی داستانی خوب که طرفداران بدونشک منتظر هستند تا در فصل دوم سریال «چه میشود اگر…؟» آن را مشاهده کنند. در سکانسِ پس از تیتراژ قسمت پایانی فصل اول، «کاپیتان کارتر» و «بیوهی سیاه» به یک کشتی نفوذ میکنند و آنجا با یک «هایدرا استامپر» روبرو میشوند (یک لباس آهنین که «هاوارد استارک» آن را طراحی کرده بود). این همان لباسی است که «استیو راجرز» (کاپیتان آمریکا) در دوران جنگ جهانی دوم به تن کرد (البته در خط زمانی کاپیتان کارتر).
نکتهی غافلگیرکننده این است که درون هایدرا استامپر، یک نفر حضور دارد! کسی که به احتمال زیاد، خود استیو راجرز است. این بدین معناست که شاید راجرز آن قهرمانی نباشد که «پگی کارتر» به یاد دارد و شاید یک نسخهی متفاوت از «سرباز زمستان» باشد.
فیلم مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه (Spider-Man: Homecoming)
پایان فیلم مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه، شخصیت اصلی را در وضعیت خاصی قرار میدهد. در لحظات بامزهی پایانی، «عمه مِی»، مُچ «پیتر پارکر» را در حین عوض کردن لباس میگیرد و از اینکه پیتر همان مرد عنکبوتی است، شوکه میشود. آگاه شدن عمه مِی از این مسئله، رابطهی آنها را تحت تاثیر قرار داده و مخاطب را برای شوک بزرگتر قسمت بعدی آماده میکند، یعنی جایی که همهی دنیا متوجه هویت این ابرقهرمان میشوند.
همچنین باخبر شدن عمه مِی از هویت مرد عنکبوتی، اگرچه آنها را به یکدیگر نزدیک کرد اما بدیهی بود که او را در فیلمهای بعدی به یک هدف تبدیل کند و همانند رمانهای مصور، دشمنان اسپایدرمن به سراغ او بیایند. این اتفاق در قسمت سوم رخ داد و متاسفانه عمه مِی در اواسط فیلم، قربانی تصمیمات پیتر شد و به دست «گرین گابلین» به قتل رسید.
سریال لوکی (Loki)
قسمت پنجم فصل اول سریال لوکی با یک صحنهی پایانی بزرگ به اتمام رسید. در این سکانس، با تعدادی از نسخههای متفاوت لوکی از کامیکها یا سریال ملاقات میکنیم و ایدهی «مولتیورس» در دنیای سینمایی مارول، جدیتر دنبال میشود. لوکی متظاهر، لوکی بچه، لوکی پیرمرد و البته لوکی کروکودیل! همگی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند که لحظهی هیجانانگیزی است.
ایدهی ملاقات با نسخههای مختلف یک شخصیت اما تنها به سریال لوکی خلاصه نمیشود، در سریال چه میشود اگر…؟ هم وجود دارد و «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» منحصرا پیرامون چنین ایدهای جریان داشت و ما سه نسخهی سینمایی مختلف از شخصیت اسپایدرمن را در کنار یکدیگر داشتیم.
فیلم شانگ-چی و افسانه ده حلقه (Shang-Chi And The Legend Of The Ten Rings)
شانگ-چی و افسانه ده حلقه، شامل دو سکانس پس از تیتراژ میشود که اولی به چند دلیل اهمیت دارد. یکی از معماهایی که طرفداران فیلمهای مارول در رابطه با آن منتظر جواب هستند، این است که اصلا 10 حلقه از کجا آمده است؟ این حلقهها احتمالا در آیندهی این دنیا نیز نقش تاثیرگذاری خواهد داشت.
در رابطه با منبع آنها، تئوریهای مختلفی وجود دارد که بعضیهایشان تا حد زیادی منطقی هستند و در این سکانس پایانی، به بعضی از این نظریهها اشاره میشود. همچنین «کاپیتان مارول»، «وانگ» و «بروس بنر» هم در صحنه حضور دارند. وانگ به این نکته اشاره میکند که منبع حلقهها، «جادو» نیست و بروس بنر هم میگوید که آنها از این دنیا نیامدهاند. منتظر ملاقات با منبع اصلی این حلقهها باشید.
در دومین سکانس که به قسمت دوم شانگ-چی اشاره دارد، خواهر این ابرقهرمان، «شو شیالینگ» را داریم که ظاهرا جانشین پدر شده و سازمان 10 حلقه را احیا کرده است. شیالینگ در فیلم شخصیتی خاکستری داشت اما در نهایت، کنار برادرش قرار گرفت. باید دید در قسمت بعدی، او به عنوان رهبر جدید انجمن 10 حلقه، چه موضعی نسبت به شانگ-چی دارد.
فیلم کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (Captain America: The Winter Soldier)
کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان با یک سکانس پایانی نفسگیر به پایان میرسد و برای اولین بار با «واندا ماکسیمُف» (اسکارلت ویچ) و «پیترو مکسیمف» (کوئیک سیلور) آشنا میشویم که حالا میدانیم تا چه اندازه شخصیتهای مهمی هستند، خصوصا اسکارلت ویچ که در فیلم «دکتر استرنج در مولتیورس جنون» هم یکی از نقشهای اصلی است.
اسکارلت ویچ در گسترش مولتیورس یکی از شخصیتهای موثر مجموعه به حساب میآید و سریال مستقلِ او هم یکی از بهترین مجموعههای تلویزیونی چند سال گذشته بوده است. متاسفانه کوئیک سیلور فرصت زیادی برای خودنمایی پیدا نکرد اما حالا که مارول حق امتیاز مجموعهی «مردان ایکس» را پس گرفته است، شاید بهزودی با او ملاقات دوبارهای داشته باشیم.
فیلم مرد آهنی 2 (Iron Man 2)
معرفی کوئیک سیلور و اسکارلت ویچ شاید مهم باشد اما وقتی در مرد آهنی 2، وعدهی حضور «ثور» داده شد، کمتر طرفداری میتوانست جلوی خوشحالی مضاعف خود را بگیرد. در پایان فیلم، مأمور «فیل کولسن»، «میولنیر» را کشف میکند، چکش اساطیری خدای رعدوبرق که به بدین معنا بود دیر یا زود، ثور اعظم به دنیای سینمایی مارول قدم خواهد گذاشت.
مرد آهنی 2 اگرچه در حدواندازهی قسمت اول نبود اما به گسترش این دنیا کمک و با معرفی شخصیتهای مهم، مسیر را برای قسمتهای بعدی باز کرد. ثور حالا یکی از دوستداشتنیترین شخصیتهای دنیای سینمایی مارول است که بهزودی با فیلم «عشق و تندر» بازمیگردد.
فیلم نگهبانان کهکشان 2 (Guardians Of The Galaxy Vol. 2)
نگهبانان کهکشان 2 چندین سکانس پس از تیتراژ دارد که یکی از آنها را باید در جایگاه ویژهای قرار دهیم. «آیشا» که قصد انتقامگیری از نگهبانان کهکشان را دارد، موجودی را خلق میکند که اگرچه آن را مشاهده نمیکنیم اما به نظر میرسد «آدام وارلاک» باشد. آیشا میگوید که او را «آدام» خواهد نامید. وارلاک یکی از محبوبترین ابرقهرمانان مارول است که نقش او را «ویل پولتر» بازی خواهد کرد.
این سکانس به دلیل تأخیر نگهبانان کهکشان 3، هنوز به نتیجه نرسیده است اما میتوانیم مطمئن باشیم که دیر یا زود، این شخصیت قدرتمند را در دنیای سینمایی مارول ملاقات خواهیم کرد.
فیلم بیوه سیاه (Black Widow)
سکانس پایانی بیوه سیاه، «والنتینا آلگرا دو فونتن» (با بازی «جولیا لوئی درایفوس») را به طرفداران معرفی میکند. او به «یلنا بلوا» میگوید که مقصر اصلی مرگ «ناتاشا رومانوف» کسی نیست جز «هاکای». این خط داستانی با سریال هاکای ادامه پیدا کرد و آنجا شاهد رویارویی یلنا بلوا (بیوه سیاه جدید) با «کلینت بارتون» بودیم.
اما به نظر نمیرسد که حضور والنتینا آلگرا دو فونتن به همین جا ختم شود. میتوان انتظار داشت که این شخصیت در ادامه ریاست یک گروه جدید را برعهده بگیرد، همانند «صاعقهها» یا «انتقامجویان تاریک» و احتمالا یلنا بلوا یکی از اعضای این گروه خواهد بود. اینکه این اتفاق چه زمانی رخ میدهد و آیا در قالب یک مجموعهی تلویزیونی یا فیلم سینمایی خواهد بود را باید منتظر ماند و دید.
فیلم پلنگ سیاه (Black Panther)
در سکانس پس از تیتراژ پلنگ سیاه، «تچالا» در سازمان ملل متحد حضور پیدا کرده و برای اولین بار، هویت واقعی کشور «واکاندا» را فاش میکند. اینکه حالا جهان از منابع نادر و ارزشمند این کشور آگاه است، میتواند عواقب خوب یا بدی برای ساکنان واکاندا داشته باشد.
این خط داستانی به دلیل اتفاقاتی که تانوس رقم زد، به حاشیه رفت اما با قسمت دوم و همچنین سریال «دنیای واکاندا» ادامه پیدا خواهد کرد. متاسفانه، درگذشت ناگهانی «چادویک بوزمن» برنامههای مارول را نیز برهم زد اما آنها تایید کردهاند که این بازیگر جایگزین نخواهد شد. این بدین معناست که در فیلم «پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد» شاید یک پلنگ سیاه جدید معرفی شود.
فیلم مرد عنکبوتی: دور از خانه (Spider-Man: Far From Home)
در میان سکانسهای پس از تیتراژ فیلمهای مارول، فیلم مرد عنکبوتی: دور از خانه را کمتر کسی میتواند از یاد ببرد؛ پایانی تعلیقآمیز که نتیجهاش را در قسمت سوم دیدیم. در انتها، «میستریو» برای پیتر پارکر پاپوش درست میکند و او نه تنها متهم به قتل میستریو میشود بلکه جهان از هویت واقعی مرد عنکبوتی آگاهی پیدا میکند. چیزی که در نهایت جذاب است، حضور «جی.کی. سیمونز» در نقش یک نسخهی متفاوت از «جی. جونا جیمسون» است که کسی نمیتوانست چنین چیزی را پیشبینی کند.
با بازگشت جی. جونا جیمسون، تئوریها پیرامون فیلم مرد عنکبوتی 3، اوج گرفت و همه انتظار داشتند که شاهد بازگشت شخصیتهای مثبت و منفی دیگری از قسمتهای پیشین مرد عنکبوتی باشیم. اتفاقی که البته به بهترین شکل ممکن رخ داد تا این فیلم به یکی از پرفروشترینهای تاریخ تبدیل شود.
سریال وانداویژن (WandaVision)
لحظات پایانی سریال وانداویژن این پتانسیل را دارد تا آیندهی فیلمهای مارول را دستخوش تغییرات فراوانی کند. اسکارلت ویچ در انتهای سریال، نه تنها قدرتمندتر از همیشه است، بلکه صدای فرزندانش را هم میشنود که در واقع اصلا نباید وجود داشته باشند!
اینکه پسران اسکارلت کجا هستند و چه کسی هستند، با ایدهی مولتیورس در ارتباط است و احتمالا در فیلم دکتر استرنج در مولتیورس جنون، به آن پرداخته خواهد شد. جستجوی واندا برای آنها ممکن است درهای تازهای را هم باز کند و اتفاقات تازهای را برای دنیای سینمایی مارول رقم بزند.
فیلم انتقام جویان (The Avengers)
یکی از لحظات شاخصِ دنیای سینمایی مارول، در پایان فیلم انتقام جویان رقم خورد؛ جایی که برای اولین بار، با «تانوس» روبرو میشویم. یک شخصیت منفی قدرتمند که اعضای انتقام جویان را به چالش کشید، نصف جهان را ناپدید کرد و همهی ابرقهرمانان جهان با یکدیگر متحد شدند تا بتوانند او را شکست دهند.
حضور کوتاه تانوس در انتهای فیلم انتقام جویان، نشان میداد که باید منتظر رویدادهای بزرگی باشیم و به معنای واقعی کلمه، در سالهای بعدی، اتفاقاتی حماسی و باورنکردنی رخ داد که طرفداران هرگز آنها را فراموش نمیکنند. تانوس یکی از دلایل اصلی موفقیت دنیای سینمایی مارول است و هنوز نمیدانیم کدام شخصیت منفی، میتواند یک جایگزین شایسته برای وی باشد.
فیلم مرد آهنی 1
اولین سکانس پس از تیتراژ دنیای سینمایی مارول را باید مهمترین بدانیم؛ لحظات پایانی فیلم مرد آهنی سال 2008، آغازکنندهی همه چیز بود. «نیک فیوری» در آپارتمان «تونی استارک»، از سایهها بیرون میآید و در رابطه با گروه انتقام جویان صحبت میکند. فیوری آغازگر زنجیرهای از اتفاقات و داستانها بود که این مجموعه را شکل داد و محبوبیت دنیای سینمایی مارول ناشی از همان ملاقات کوتاه است.
مارول با این سکانس، شجاعت زیادی به خرج داد زیرا آنها هنوز به موفقیت چندانی نرسیده بودند و این احتمال وجود داشت که نقشههای آنها هرگز به نتیجه نرسد. مجموعههای سینمایی زیادی وجود داشتهاند که در نقطهی پایانی، ایدههای مشابهای را در کانون توجه دادهاند اما هیچکدام با دنیای سینمایی مارول قابل مقایسه نیستند. در همین راستا، سکانس نهایی مرد آهنی 1 را باید استثنایی قلمداد کنیم.
کدام رویداد پس از تیتراژ فیلمهای مارول شما را هیجانزده کرده است؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.