کانسپت ها پیشنمایشی از ایدههای بلندپروازانه خودروسازان برای آیندهاند. در ادامه به بهترین و جذاب ترین خودروهای مفهومی تاریخ میپردازیم.
به مدت بیش از یک قرن خودروسازان از روشهای بیشماری برای توسعه خودروها، سیستمهای آنها و فرایندهای فروششان استفاده کردهاند. در آن روزهای اول همهچیز آزمون و خطا بود و طراحان و مهندسان مجبور بودند برای اینکه بفهمند چه چیزی درست کار میکند و چه چیزی خواهان دارد، به احساسات درونی خود اعتماد کنند. ساختههای عجیبی از این فرایند حاصل شد ولی خودروهای بسیار موفق امروزه از همین فرایند نشات گرفتهاند.
امروزه خودروسازان با توان محاسباتی شگفتانگیز خود قادر به چیدمان وجب به وجب یک خودرو پیش از آغاز فرایند تولید هستند. کارایی و آیندهنگری به حدی بیسابقه رسیده است. خودروسازان در آخر خودروهای مفهومی را به عنوان روشی برای نمایش ساختههای خود به عموم و آزمایش ایدههای جدید کشف کردهاند. خودروهای مفهومی از زمان شکلگیری خود تاکنون، عموم را انگشت به دهان گذاشتهاند و به بستری برای خودروسازان جهت به رخ کشیدن مهارتهای خود تبدیل شدهاند. در ادامه نگاهی به 15 مورد از بهترین و جذاب ترین خودروهای مفهومی تاریخ خواهیم داشت.
جالب ترین خودروهای مفهومی در طول تاریخ
1. بیوک Y-Job محصول 1938
شرکتهای خودروسازی به وسیله خودروهای مفهومی ایدههای خود برای آینده را به نمایش میگذارند و سرنخهایی از فناوریها و پیشرفتهای پیش رو را پیش از آمادهسازی آنها برای تولید انبوه ارائه میدهند. جالب است بدانید خودروساز آمریکایی بیوک با کانسپت وای جاب 1938 آغازگر این جریان شد که تا به امروز حضور برجستهای در صنعت خودرو دارد.
بیوک وای جاب را که از امکانات نوین و طراحی پیشرو برخوردار بود، طراح افسانهای جنرال موتورز «هارلی ارل» (Harley Earl) طراحی کرده بود. این خودرو بر پایه بیوک سوپر سری 50 ساخته شده بود و از رکابهای پنهان، چراغهای جلوی تیره، دستگیرههای مسطح و سقف جمعشونده الکتروهیدرولیک و جزئیات منحصر به فرد فراوان دیگری بهرهمند بود. بیوک Y-Job جدا از اینکه به عنوان یک کانسپت و مدل آزمایشی طراحی شده بود، تا سالها خودروی شخصی هاری ارل برای رفتوآمدهای روزانه بود.
وای جاب در مقایسه با خودروهای امروزی طراحی بسیار محافظهکارانهای داشت، اما در اواخر دهه 30 میلادی به دلیل ترکیب قابلیتهای آن زمان و امکانات نوین محصولی پیشرو به حساب میآمد. علاوه بر این، نشان داد که خودروهای مفهومی چقدر میتوانند ابزار تبلیغاتی موثری باشند. جذابترین نکته Y-Job این بود که بستر را برای جنرال موتورز و سایر خودروسازان فراهم کرد تا بلندپروازی کنند و نوترین و بحثبرانگیزترین ایدههای زمان خود را در نمایشگاهای خودرو و رویدادهای عمومی مختلف به نمایش بگذارند.
2. خودروی هیبرید بریگز و استراتن محصول 1980
بیشک انتظار نداشتید در لیست بلندبالای خودروسازان بزرگی که خودروهای مفهومی تولید کردهاند، نام تولیدکننده ماشینهای چمنزنی بریگز و استراتن (Briggs & Stratton) را مشاهده کنید. با این حال، بریگز و استراتن دهها سال پیش یک خودروی مفهومی ساخته بود که هم بسیار جالب و هم کمی عجیب به نظر میرسید.
این خودرو بعد از تحریم نفتی اعراب و به دنبال آن بحران نفتی ایالات متحده آمریکا معرفی شد. پس از آغاز این بحران، آمریکا به سمت استفاده از خودروهای کممصرف حرکت کرد و درحالی که مردم به خودروهای کوچک مثل هوندا و تویوتا هجوم میبردند، خودروسازان آمریکایی در تلاش برای ارائه جایگزینهای خود بودند.
بریگز و استراتن هم که به تولید موتور برای ماشینهای چمنزن شهرت دارد، تصمیم گرفت یک خودروی کممصرف با موتور کمحجمی از یکی از خطوط تولید فعال خود در آن زمان را ارائه بدهد. خودروی هیبرید این شرکت آمریکایی مجهز به یک پیشرانه 694 سیسی V2 هوا خنک Vanguard به همراه یک موتور الکتریکی بود که قدرت را از طریق یک گیربکس دستی به چرخها منتقل میکرد. این موتور الکتریکی را باتریهای سربی-اسیدی 6 ولتی پشت محور عقب تغذیه میکردند. خاصترین ویژگی این خودرو استفاده آن از 6 چرخ بود.
دسته سوم چرخها روی محوری قرار داشت که از طریق یک دو شاخه به فریم متصل میشد و تنها کاربرد آن نگهداری وزن شدید باتریها بود؛ تا حدی که جدا از بدنه و شاسی روی چرخها سنگینی میکرد. برای شرکتی که فعالیت آن در حد توسعه پیشرانههایی بود که هر ده سال یک سری تغییر جزئی به خود میدیدند، مهندسی این خودرو بسیار دوراندیشانه و رو به جلو بود. البته همانطور که انتظار میرود، این خودرو هیچوقت به تولید نرسید و فقط یک دستگاه از آن ساخته شد.
3. ساب ایرو-ایکس محصول 2006
خودروساز سوئدی ساب که به ساخت خودروهای غیرمعمول و نوآورانه با بودجه محدود شهرت داشت، اوایل دهه گذشته منحل شد. با این حال، این شرکت اروپایی موفق به جذب گروهی از طرفداران پر و پا قرص شده بود و برای اینکه نمک هم روی زخم بپاشیم، باید گفت که خودروی مفهومی جذابی با نام ساب ایرو-ایکس را ساخته بود که با منحل شدن شرکت، ظرفیتهای آن برای همیشه از دست رفت.
Aero-X به جای ارائه طراحی نو همان زبان طراحی تثبیتشده ساب را حفظ کرده بود، ولی قدمی رو به جلو برای زبان طراحی این شرکت سوئدی و همچنین نمایانگر ظرفیتهای فراوان آن شد. هیجانانگیزترین ویژگی این خودرو شیوه باز و بسته شدن درب آن بود. ساب به درهای خودروهای مرسوم که از گوشه باز میشدند یا درهای قیچیوار سوپرکارها بسنده نکرد و ایرو ایکس را طوری طراحی کرده بود که کل بخش وسط آن مانند کانوپی جتهای جنگنده یا خودروهای گشت فضایی علمی-تخیلی بالا میرفت.
ایرو ایکس از مقدار زیادی فیبر کربن، یک پیشرانه V6 توئین توربوی اتانولی با قدرت 400 اسب بخار و وسایل الکترونیکی و پنلها و چراغهای LED فراوان برای نورپردازی فضای داخلی بهره میبُرد. درحالی که در نمای جلو همان چهره همیشگی خودروهای ساب حفظ شد، طراحی قسمت عقب یادآور خودروهای اسپرت افسانهای نظیر کوروت C3 و جگوار XKE رودستر بود. چرخها نیز به پروانههای توربین جت شباهت داشتند که بیشک اشارهای به ریشههای هواپیمایی این شرکت بود.
4. فورد GT90 محصول 1995
در دهه 90 میلادی برخی از فوقالعادهترین سوپرکارهای قرن 20 متولد شدند. از آن زمان تاکنون اروپا زادگاه حیرتانگیزترین سوپرکارها بوده، ولی خودروساز آمریکایی فورد مهمان ناخواندهای بود که با فورد GT90 مدل 1995 از راه رسید. چهل سال قبل از آن، فورد GT40 با پیروزی به یاد ماندنی خود در مسابقات 24 ساعته لمانز، قدرت آمریکاییها و توانایی خود در تولید ابرخودروهای سریع را به رخ فراری کشاند. فورد جی تی 90 دنباله معنوی جی تی 40 به شمار میرفت و از محدوده گسترده شرکت فورد موتور در آن زمان نفع زیادی برد. این شرکت در آن زمان نه تنها فورد بلکه جگوار، استون مارتین و مزدا را در بر میگرفت.
مهندسان این شرکت آمریکایی از جگوار XJ220 به عنوان پایهای برای تولید این سوپرکار تحت برند فورد بهره گرفتند و آن را به یک پیشرانه 5.9 لیتری V12 به همراه 4 توربوشارژر با قدرت 720 اسب بخار مجهز کردند. طبق ادعای فورد، این سوپرکار 400 کیلومتر بر ساعت حداکثر سرعت داشت و یک ربع مایل (402 متر) را طی فقط 10.9 ثانیه طی میکرد. فورد حتی دستگاهی از فورد جی تی 90 را به مطبوعات ارائه کرد، ولی به محض معرفی این خودرو اعلام کرد که آن را به تولید نخواهد رساند.
طراحی زاویهدار در کنار خطوط، زوایا و رنگ آبی فضای داخلی ویژگیهای برجسته طراحی فورد جی تی 90 محسوب میشدند و البته تحت تاثیر سبک طراحی همان زمان بودند، ولی همچنان همانقدر چشمگیر به نظر میرسیدند. میتوان گفت که فورد ده سال بعد برای توسعه فورد GT جدید از GT90 الهام گرفت تا ظرفیتهای یکی از جذابترین خودروهای مفهومی تاریخ دستنخورده باقی نماند.
5. ایرووت XP-882 محصول 1973
شورلت کوروت C8 مدل 2020 صنعت خودرو را به وجد آورد و تمام تصورات از خودروهای عضلانی آمریکایی را دگرگون کرد. در این مدل برای اولین بار موتور از جلو به وسط انتقال پیدا کرده بود که برای عدهای حکم توهین به مقدسات را داشت، ولی برخی دیگر معتقد بودند که باید به شورلت زمان داد. اگر «زورا آرکوس-دانتوو» (Zora Arkus-Duntov) ملقب به پدر کوروت به اواخر دهه 60 و دهه 70 میلادی برمیگشت، کوروت دهها سال پیش چینش ایتالیایی میداشت.
کانسپت XP-882 سال 1976 اولین کانسپت موتور وسط کوروت محسوب نمیشد اما جذابترین و هیجانانگیزترین مورد بود. انگار در دهه 70 میلادی خودروسازان باید شعار «نوآوری کن یا بمیر» را در پیش میگرفتند و به همین دلیل ایدههای تازهای در بخشهای مهندسی و طراحی جنرال موتورز به گردش در آمد.
یکی از مثالهای جالبتر، آغاز کار جنرال موتوز روی پیشرانههای دوار وانکل بود. آرکوس-دانتوو در یکی از نمونههای اولیه قدیمیتر کوورت پیشرانه دوار به کار برده بود ولی ایرووت به یک هیولای چهار روتور مجهز شد. طراحی این خودرو خصوصاً درهای گالوینگ آن ظریف و آیندهگرایانه به چشم میآمد. با این حال، سریعاً مشکلاتی سر راه این پروژه قرار گرفت. جنرال موتورز وانکل را کنار گذاشت و آرکوس-دانتوو یک پیشرانه 6.6 لیتری V8 بلوک کوچک را جایگزین آن کرد.
این خودروی مفهومی در نمایشگاههای خودرو سر و صدای زیادی به پا کرد و نهایتاً پایهای برای نسخه فیس لیفت C3 شد که نزدیک به انتهای دهه 70 میلادی به تولید رسید. با وجود این، چینش موتور وسط آنقدر تندرویانه بود که تصمیم گرفته شد در نسخههای تولید انبوه همان طراحی موتور جلوی امروزی به کار برود.
6. فولکس واگن W12 محصول 1997
فولکس واگن از پایان جنگ جهانی دوم خودروهای برجستهای را تولید کرده و به ساخت خودروهایی با سواری لذتبخش و روان مشهور است. پیشرانه V6 زاویه باریک فولکس واگن پیشرفت چشمگیری از لحاظ مهندسی بود که این امکان را برای این خودروساز آلمانی مهیا کرد تا یک پیشرانه 6 سیلندر را در فضایی که معمولاً یک پیشرانه 4 سیلندر در آن جا میگرفت بگنجاند. این طبق اکثر استانداردهای صنعت خودرو تحولی انقلابی بر شمرده میشد. این پیشرانه که فولکس واگن آن را VR6 نامید، سپس برای دهها خودروی این شرکت استفاده شد و حتی هنوز هم از آن بهره گرفته میشود.
پیشرانه VR6 فولکس واگن زمینهساز تولید پیشرانههای بزرگتر با سیلندرهای بیشتر شد. فولکس واگن در اواخر دهه 90 میلادی با کانسپت سوپرکار W12 مهارت خود در مهندسی را به رخ همه کشید. W12 هیولای پیستمحور شیک و دلربایی بود که وسط آن یک پیشرانه 5.9 لیتری قرار گرفته بود. طراحی این خودروی سوپر اسپرت بر عهده «ایتالدیزاین» (Italdesign) بود و طراحی آن شامل برخی از نرمترین خطوط بین تمامی سوپرکارهای دهه 90 میلادی میشد.
فولکس واگن دبلیو 12 با پیشرانه کواد توربوی 414 اسب بخاری در سال 1997 معرفی شد. چند سال بعد این خودروساز خوشنام آلمانی کانسپت بازنگریشدهای با نام W12 ناردو را با پیشرانه 591 اسب بخاری و بدنه نارنجی پررنگ به نمایش گذاشت.
مثل بسیاری از خودروهای مفهومی برای دبلیو 12 هم ارقام رسمی عملکرد موجود نیست، اما فولکس واگن ادعا میکرد که این خودرو قابلیت شتابگیری از 0 تا 100 کیلومتر بر ساعت طی 3.5 ثانیه را دارد و حداکثر سرعت آن هم به 355 کیلومتر بر ساعت میرسد. این رقم معقول به نظر میرسد از آنجا که همان پیشرانه W12 برای یکی از خودروهای فولکس واگن برای مسابقات 24 ساعته لمانز به کار گرفته شد که حداکثر سرعت آن به صورت میانگین 322 کیلومتر بر ساعت بود. متاسفانه اینکه بین خیل عظیم سوپرکارهای حیرتانگیز ایتالیایی، سوپرکار فولکس واگن چطور پذیرفته میشد برای همیشه جزو نادانستهها باقی ماند.
7. فراری مودلو محصول 1970
دهه 70 میلادی دوره اوج طراحی مثلثی خودروهای مفهومی بود. شاید بتوان فراری 512 مودلو 1970 را آغازگر این جریان ذانست و سوپرکار خوشآوازه لامبورگینی کونتاش یکی از نمونهها است. مدلو که همکار قدیمی فراری یعنی «پینینفارینا» (Pininfarina) آن را طراحی کرده بود، طراحی ایتالیایی را یک قدم به جلو میبُرد. این سوپرکار با طراحی کاملاً متفاوت خود، بیشتر از یک خودروی عادی جادهای به یک سفینه فضایی از یک فیلم علمی-تخیلی آیندهگرایانه شباهت داشت.
با این حال، در پس این طراحی فضایی شاسی فراری 512 نهفته است که این خودرو را محکم روی زمین نگه میدارد. المان دیگر طراحی که سفینههای فضایی را به یادمان میآورد، سقف شیشهای کانوپیمانند این خودرو برای ورود سرنشینان به داخل است که به صورت کشویی باز و بسته میشود. مانند اکثر خودروهای مفهومی، در طراحی مودلو هم نه عملکرد بلکه فرم در اولویت قرار داده شده چون به نظر نمیآید که پینینفارینا برای این پروژه هیچ توجهی به ارگونومی داشته بوده باشد.
چرخهای نیمهپنهان، چراغهای بالاپر قرارگرفته در مرکز، 24 سوراخی که امکان مشاهده محفظه موتور را فراهم میکنند و تایرهای خیلی عریضی که فقط از عقب قابل مشاهدهاند، همه المانهای منحصر به فرد طراحی فراری مودلو هستند که هر نگاهی را به خود خیره میکنند.
این خودروی مفهومی ایتالیایی از یک پیشرانه 5 لیتری V12 با قدرت 550 اسب بخار بهرهمند بود، هرچند وقتی ابتدا در نمایشگاه خودرو تورین 1970 به نمایش گذاشته شده بود هنوز کار نمیکرد. از آن زمان تاکنون این خودرو به دست مالکان خصوصی افتاده و در حال حاضر تهیهکننده مشهور سینما و ماشینباز «جیمز گلیکنهاوس» (James Glickenhaus) صاحب آن است. مودلو که phgh بازسازی شده، گهگاهی در نمایشگاههای خودرو حضور پیدا میکند.
8. استون مارتین بولداگ محصول 1980
استون مارتین با ساخت برخی از بهترین خودروهای بریتانیا مایه افتخار ماشینبازهای انگلیسی شده است. این شرکت با سالها حضور در حوزه موتور اسپرت به کولهباری از تجربه برای ساخت خودرو با فقط یک هدف رسید؛ برای اینکه براند. به همین خاطر جای تعجبی ندارد که استون مارتین در دوره سوپرکارهای مثلثی، پا به میدان گذاشت و خودرویی را توسعه داد که نه تنها توانایی رقابت داشت، بلکه میتوانست برنده رقابت شود.
استون مارتین بولداگ خودروی مفهومی لوکسی با یک پیشرانه 5.3 لیتری V8 توئین توربوی 650 بخاری بود. خروجی این پیشرانه حتی در مقایسه با خودروهای امروزی هم زیاد است، چه برسد به دهه 80 میلادی که در آن زمان فراتر از حد معمول بود. به گفته استون مارتین، بولداگ باید به حداکثر سرعت بیشتر از 320 کیلومتر بر ساعت هم دست پیدا میکرد ولی نتیجه آزمایش آن در پیست فقط 308 کیلومتر بر ساعت شد.
استون مارتین بولداگ جدا از عملکرد چشمگیر، ظاهر مناسبی هم داشت. البته این خودروساز بریتانیایی در طراحی آن رویکردی سرراست نسبت به طراحی مثلثی با المانهای محافظهکارانه را در پیش گرفته بود، اما نمیتوان از درهای گالوینگ برقی کاملاً متفاوت آن چشمپوشی کرد؛ مجللترین راه برای ورود به کابین یک استون مارتین لوکس با بهترین تریم چوب و چرم، درست مثل همیشه.
9. لامبورگینی میورا کانسپت 2006
هزاره جدید با ظهور دوباره خودروهای کلاسیک با طراحی مدرن همراه بود. چنین خودروهایی نظیر فولکس واگن بیتل، پی تی کروزر، فورد تاندربرد و پلیموث پراولر همگی فروش فراوانی را تجربه کردند. طی این دوره، لامبورگینی 40 سالگی میورا را با نمایش کانسپتی بر پایه نسخه اصلی این سوپرکار محبوب کلاسیک جشن گرفت. این خودروی مفهومی جذاب سعی در تغییر میورا نداشت، بلکه صرفاً دستخوش تغییراتی در مقایسه با نسخه اصلی شده بود تا مطابق طراحی مدرن شود.
کانسپت میورا در دنیای سوپرکارهای بالارده، خصوصاً بین عاشقان شاهکارهای ایتالیایی خبرساز شد. میورا مدتها است که به عنوان یکی از جذابترین خودروهای تاریخ در نظر گرفته میشود و به عنوان اولین سوپرکار تولیدی با یک چینش موتور وسط درست و خروجی بالای پیشرانه، آغاز دوره خودروهای اسپرت موتور وسط را رقم زده است.
متاسفانه لامبورگینی میورا کانسپت یک نسخه تکی تبلیغاتی بود که لامبورگینی برنامهای برای تولید آن نداشت. مدیرعامل لامبورگینی یعنی «استفان وینکلمن» (Stephan Winkleman) در آن زمان اظهار داشت که نمیخواهند در طراحی به عقب باز گردند و به همین دلیل، این کانسپت را حتی به صورت محدود هم به تولید نمیرسانند. گفته میشد که خودروی مفهومی میورا هیچ پیشرانهای ندارد و شیشههایش هم آنقدر دودی شدهاند تا نتوان وجود کابین را تشخیص داد. میورا کانسپت بهانهای برای خاطرهبازی لامبورگینی با یکی از ساختههای کلاسیک خود بود.
10. پونتیاک بانشی XP-883 محصول 1965
در دهه 60 میلادی رقابت بر سر اسب بخارِ بیشتر بود. در این دوره نه تنها خودروهای عضلانی متولد شدند، بلکه خودروهای آمریکایی دوباره روی دور افتادند. کوروت سالها فروش چشمگیری را رقم زد و آمریکاییها به سمت پیستهای مسابقه سراسر کشور سرازیر شدند.
«جان دلورین» (John DeLorean) پونتایک GT را خلق کرد و همواره داشت اثر ماندگاری در صنعت خودرو به جا میگذاشت. البته این پایان کار نبود؛ او همچنان چیزهای بیشتری در چنته داشت. دلورین و تیم طراحان و مهندسان او خودروی مفهومی پونتیاک بانشی XP-883 مدل 1965 را ساختند که هرجایی که به نمایش گذاشته میشد توجه همه را به خود جلب میکرد.
دلورین میخواست کانسپت XP-883 پایه یک خودروی اسپرت آمریکایی سبکوزن و هیجانانگیز باشد تا با خودروهای مشابه اروپایی در آن زمان رقابت کند. این خودروی مفهومی هیچوقت قرار نبود هیولای قدرتمند و فوقالعاده سریعی باشد، بلکه هدف این بود که گزینهای مقرون به صرفهتر برای رفتوآمدهای روزانه در سطح شهر باشد. بانشی ایکس پی 883 از پیشرانه 6 سیلندر خطی پونتیاک با قدرت 165 اسب بخار، گیربکس 4 سرعته و بدنه فایبرگلاس بهره میگرفت.
با وجود این، این پروژه داشت برای شورلت کوروت دردسرساز میشد و به همین خاطر از بین رفت. خوشبختانه بانشی مثل بسیاری از خودروهای مفهومی دور انداخته نشد و سال 2020 یک نمایندگی کیا در آمریکا آن را به فروش گذاشته بود؛ البته همانطور که انتظار میرود، چند صد هزار دلار قیمت دارد.
11. ای ام سی AMX/3 محصول 1970
امریکن موتور کورپوریشن یا به اختصار ای ام سی با بودجههایی ناچیز دهها خودروی جالب از خود به جا گذاشته است. بسیاری از خودروهای این شرکت افسانهای شدهاند و طرفداران سرسختی پیدا کردهاند که حتی با گذشت دهها سال از منحل شدن ای ام سی همچنان به آن وفادار ماندهاند. طراحی خودروهای AMC بر عهده «ریچارد تیگ» (Richard Teauge) بود که خودروهای کلاسیک آمریکایی مانند رامبلر، جاولین و جیپ چروکی XJ جزو آثار برجسته کارنامه او به حساب میآیند.
اواخر دهه 60 میلادی ای ام سی درگیر رقابت با سه خودروساز بزرگ دیترویتی بر سر حاکمیت بر بازار خودروهای عضلانی بود. درحالی که ای ام سی خودروهای عضلانی قدرتمند و قابلی مثل جاولین و AMX را ارائه داده بود، ریچارد تیگ پروژه جدیدی را جهت رقابت با کلاس جدیدی از سوپرکارهای ایتالیا کلید زد. AMC با همکاری «جورجتو جوجارو» (Giorgetto Giugiaro)، طراح معروف ایتالدیزان خودروی مفهومی AMX/3 را آماده کرد.
خودروی دو سرنشین ای ام ایکس/3 از یک پیشرانه 6.4 لیتری V8 ای ام سی با قدرت 340 اسب بخار در وسط، یک گیربکس 4 سرعته از ایتالیا و تعداد زیادی قطعات دارای عملکرد بالا در سیستم ترمز و تعلیق برخوردار بود. نتیجه یکی از جذابترین خودروهای ساخت آمریکا در اواخر دهه 60 میلادی شد، اما هزینههای بالای تولید به همراه بحران مالی بیپایان AMC مانع به تولید رسیدن یکی از هیجانانگیزترین خودروهای مفهومی تاریخ شد.
12. سیتروئن GT محصول 2008
هدف از ساخت خودروهای مفهومی، ارائه پیشنمایشی از آینده طراحی و فناوریهای خودرو است. خودروسازان فرانسوی همیشه متفاوت بودهاند. سیتروئن که البته چندان نام آشنایی برای خودروسواران آمریکایی نیست، یکی از قدیمیترین شرکتهای خودروسازی فرانسوی محسوب میشود و خودروهای جالب و فوقالعادهای را به بازار معرفی کرده است. از سیتروئن CV2 ملقب به خودروی مردم گرفته تا خودروی لوکس بیش از حد پیچیده DS، سیتروئن همیشه رویکرد منحصر به فرد خود را در پیش میگیرد.
خیلی از خودروهای مفهومی پس از معرفی به صورت نمونه مقیاسی و اسباب بازی بازتولید میشوند یا وارد بازیهای ویدئویی میشوند. با وجود این، فقط یک خودروساز فرانسوی میتواند کاملاً برعکس عمل کند و خودرویی از یک بازی ویدئویی را به دنیای واقعی بیاورد. ابتدا خودرویی با نام سیتروئن GT در بازی Gran Turismo 5 Prologue محصول 2008 حضور پیدا کرد و سپس سیتروئن یک خودروی مفهومی با همین نام ساخت که بازآفرینی همان خودروی داخل بازی بود؛ از منحنیهای سبک اسپرت آن گرفته تا فضای داخلی شبیه کابین خلبان. این خودروساز فرانسوی اعلام کرد که برای تولید 6 دستگاه از این خودرو جهت فروش برنامه دارد.
سیتروئن جی تی داخل بازی Gran Turismo یک خودروی بدون آلایندگی هیدروژنسوز با قدرت 646 اسب بخار بود. سیتروئن جی تی واقعی بر خلاف نسخه دیجیتال خود، از یک پیشرانه V8 بهره میبُرد که مطابق انتظار منشا آلایندگیهای کربنی بود. در نهایت جی تی هم مشابه بسیاری از خودروهای مفهومی جاهطلبانه، آنقدر هزینهبر بر شمرده میشد که هیچ دستگاهی از آن برای فروش به صورت عمومی به تولید نرسید.
13. مرسدس بنز C111 محصول 1970
مرسدس بنز با خودروهای پرفورمنس ناآشنا نیست و از همان ابتدای شکلگیری مسابقات اتومبیلرانی در این عرصه حضور داشته است. مرسدس سیمپلکس 1902 در زمان خودش نزدیکترین محصول به یک سوپرکار در نظر گرفته میشد و برخی از بهترین خودروهای پرفورمنس را اشتوتگارتیها ساختهاند. خودروی مفهومی مرسدس بنز C111 نیز یکی دیگر از ثمرههای خبرگی آنها در ساخت خودرو بود.
پس از اینکه لامبورگینی با میورا در نمایشگاههای خودرو صحنه را از آن خود کرد، سایر خودروسازان تصمیم به توسعه خودروهای مفهومی موتور وسط گرفتند که بعضی از آنها به تولید انبوه رسیدند. سی 111 کانسپت متفاوتی بود، به این دلیل که مرسدس بنز در ساخت آن به جای نمایش طراحی و فناوریها، آزمون و خطا و مهندسی را در اولویت قرار داده بود.
مرسدس بنز از C111 برای آزمایش پیشرانه دوار وانکل استفاده کرد؛ در آن زمان عده بسیاری این نوع پیشرانه را راه پیش روی پیشرانههای درونسوز میدانستند. روی این خودرو یک پیشرانه وانکل سه روتوری، نیروی محرکه دیزل و در سال 1979 یک پیشرانه 4.9 لیتری V8 توئین توربو آزمایش شد. پیشرانه V8 مذکور میتوانست این خودرو را به سرعت 400 کیلومتر بر ساعت برساند. 16 دستگاه خودرو طی این برنامه ساخته شد و هیچکدام نتوانست وارد خط تولید شود.
این سوپرکار موتور وسط مسحورکننده را مدیر طراحی افسانهای مرسدس بنز «برونو ساکو» (Bruno Sacco) طراحی کرده بود و از المانهای برجسته آن باید به درهای گالوینگ و ورودیهای هوا در مناسبترین قسمتها اشاره کرد. مرسدس بنز C111 با کیفیت برتر، فضای داخلی لوکس و مهندسی بینظیر این خودروساز آلمانی میتوانست بهترین سوپرکار زمان خود باشد؛ اما در حال حاضر به یکی از جالبترین خودروهای مفهومی تاریخ بسنده کرده است.
14. جگوار XJ13 محصول 1966
جگوار سابقهای طولانی در مسابقات اتومبیلرانی دارد و فناوریهای مسابقهای این شرکت نهایتاً به خودروهای جادهای آن راه پیدا کردهاند. جگوار چند سال بعد از عرضه E-Type خودروی مفهومی جگوار XJ13 Prototype Racer را تولید کرد. در این کانسپت چینش موتور وسط جایگزین چینش موتور جلوی E-Type شده و تعداد سیلندرها دو برابر شده بود تا شاهد یک محصول خیرهکننده ثمره استادی انگلیسیها باشیم.
مقامات جگوار خواهان خودرویی برای رقابت در مسابقات لمانز بودند که به رسم همیشه برنده میدان شود. جگوار ایکس جی 13 به یک پیشرانه 5 لیتری V12 مشتق از پیشرانه 6 سیلندر خطی پیشین جگوار تجهیز شده و طوری ساخته شده بود که پیشرانه به عنوان بخشی از فریم، بر استحکام بیفزاید و در عین حال باعث کاهش وزن شود. ایکس جی 13 قابلیت تولید 472 اسب بخار قدرت را داشت و با سرعت 260 کیلومتر بر ساعت پیست را پیموده بود. تغییرات در مقررات موتور اسپرت و خریداری جگوار توسط شرکتی بزرگ، این خودرو را از ورود به مسابقات یا به تولید رسیدن باز داشت.
15. کادیلاک سیِن محصول 2002
کادیلاک که شهرتی دیرینه برای تولید خودروهای لوکس راحت و بزرگ دارد، هیچوقت یک خودروی پرفورمنس تولید نکرده بود. با فاصلهگیری بازار خودرو از خودروهای لوکس بزرگ قایقمانند، جنرال موتورز به این نتیجه رسید که حالا کادیلاک باید محصولی برجسته و سریع تولید کند و دستور آن هم عملی شد.
کادیلاک سین تقریباً هرچیزی را که از یک خودروی لوکس با عملکرد فوقالعاده بالا انتظار میرود در خود دارد. پیشرانه 12 سیلندر منحصر به فرد این خودرو را شرکت افسانهای «کازوورث» (Cosworth) تولید کرد. این پیشرانه که در وسط خودرو قرار گرفته بود، قدرت را از طریق یک گیربکس نیمه اتوماتیک 6 سرعته به چرخها منتقل میکرد.