ترس میتواند باعث غیرمنطقی شدن افراد شود. اتفاق های ترسناک زیادی در طول تاریخ رخ دادهاند که رفتار مردم دنیا را برای همیشه تغییر دادند.
ترس یکی از هیجانات مهم انسانی و بزرگترین انگیزههای بشر است. ترس، تاثیرات عجیب و غیر قابل پیشبینی در سراسر تاریخ بر روی رفتار مردم گذاشته است. اتفاقات ترسناکی در طول تاریخ رخ دادهاند که منجر به تغییر رفتار مردم شدند.
اتفاق ترسناک چگونه باعث تغییر زندگیها میشود؟
۱- رانندگان آسانسور، شغل خود را مدیون ترس مردم بودند
در گذشته شغلی به نام راننده آسانسور وجود داشت. افراد، وارد آسانسور میشدند و منتظر میماندند تا راننده آسانسور دکمههای آسانسور را فشار دهد. هر ساختمانی که آسانسور داشت یک راننده آسانسور نیز داشت. آسانسور وسیلهای ترسناک به نظر میرسید زیرا جعبه فلزی غول پیکری بود که از کابلی آویزان بود و میتوانست صدها متر بالا برود؛ بنابراین تصور میشد که کار با آن به مهارت نیاز دارد.
در سال ۱۹۴۵ رانندگان آسانسور در نیویورک، اعتصاب کردند و در نتیجه صدها میلیون دلار هزینه به بار آمد. میلیونها نفر از رفتن به کار خود بازماندند؛ زیرا میترسیدند که با آسانسور کار کنند. در نتیجه به مردم در این زمینه آموزش داده شد و رانندگان آسانسور، شغل خود را از دست دادند.
۲- پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، ترس از هواپیما موجب تصادفات جادهای شد
۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، دو هواپیما به برجهای دوقلو نیویورک اصابت کردند. این اتفاق ترسناک ، ترس بسیاری از هواپیما در مردم آمریکا ایجاد کرد. هواپیماها در خاک آمریکا، سلاح محسوب میشدند و این مسئله تا مدتها تاثیر عمیقی بر سفرهای هوایی و درنتیجه تلفات رانندگی داشت.
ترس از حملات تروریستی، صنعت هواپیمایی را به مدت چندین روز تعطیل کرد و حتی زمانیکه باز شد، افراد دیگر تمایلی به پرواز نداشتند. این مسئله منجر به افزایش تصادفات جادهای شد. سال بعد از این حادثه، تصادفات ۱۶۰۰ کشته بیشتر نسبت به آمار سالهای گذشته در پی داشتند؛ یعنی در مجموع ۲۴۲ تلفات اضافی در ماه!
۳- ترس دانمارکیها از رفتن به جهنم باعث شد به قاتل تبدیل شوند!
کاتولیکهای مذهبی بر این باورند که خودکشی یک گناه کبیره است و آنها را به جهنم محکوم میکند. در قرن هجدهم، خودکشی بسیار تابو بود؛ اما به این معنی نیست که آنها به این موضوع فکر نمیکردند. خودکشی گناه بود؛ اما راه حل جایگزین آنها این بود که فرد دیگری را بکشند و پس از توبه گناهانشان اعدام شوند.
در بسیاری از موارد قربانی، فرزند قاتل یا فرد بی گناه دیگری بود. براساس باورهای لوتری در آن زمان، فردی که قبل از اعدام به گناهان خود اعتراف میکرد و توبه میکرد به بهشت میرفت؛ بنابراین افراد با قتل دیگران، بهشت را میخریدند!
۴- یوجین لازوفسکی با تیفوس جعلی، نازیها را ترساند
در طول جنگ جهانی دوم تعدادی از افراد ظاهراً با نازیها همکاری میکردند؛ اما پنهانی علیه آنها فعالیت میکردند. یکی از این افراد پزشک لهستانی به نام یوجین لازوفسکی بود که از ترس نازیها علیه خودشان استفاده کرد.
لازوفسکی در اوج شیوع تیفوس متوجه چیز جالبی شد. او متوجه شد اگر یک سویه مرده تیفوس را به افراد تزریق کند، آنها بیمار نخواهند شد؛ اما نتیجه آزمایش آنها مثبت خواهد شد.
نازیها از تیفوس وحشت داشتند؛ بنابراین لازوفسکی نقشه خود را در یک روستای ۸۰۰ نفری که یهودیان نیز در میان آنها بودند، به انجام رساند. در نتیجه نازیها بیشتر از ده شهر را قرنطینه کردند. این نقشه در یک نقطه از هم پاشید زیرا نتیجه آزمایشها مثبت بود؛ اما هیچ مرگی گزارش نشده بود. لازوفسکی بازرسی را که برای تحقیق آمده بود، مست و سیر نگه داشت تا متوجه این موضوع نشود.
۵- نانواها در قرون وسطی از گرانفروشی میترسیدند
در قرون وسطی قیمت نان مستقیماً با قیمت گندم مرتبط بود. یک نانوا نمیتوانست نان کوچک را به قیمت نان بزرگ بفروشد. در سال ۱۲۶۶ میلادی، هنری سوم قانونی را برقرار کرد که بر طبق آن اگر یک نانوا قرص نان کم ورزن را با قیمت ثابت میفروخت ممکن بود، جریمه شود یا حتی شلاق بخورد. بنابراین نانواها از ترسشان یک تکه نان اضافی را هنگام فروش به مشتری میدادند تا مطمئن شوند، گرانفروشی نکردهاند! این اتفاق شاید خیلی ترسناک نبود، اما به هر حال هیچکسی دوست ندارد شلاق بخورد!
۶- مهاجران در پلیمورث راک انگلستان مستقر شدند؛ زیرا از اتمام آبجو میترسیدند!
در گذشتههای دور پیدا کردن نوشیدنی مغذی کار سختی بود؛ اما آبجو این مشکل را حل میکرد. برخی افراد آبجو را نان مایع میدانستند که بخش مهمی از تمدن بود. مردم آن را بسیار جدی میگرفتند و یکی از عوامل موثر برای استقرار مهاجران در پلیموث راک انگلستان محسوب میشد.
در نظر داشته باشید که در آن زمان اگر آبجو خراب یا تمام میشد، احتمال مرگ در اثر کم آبی و گرسنگی بسیار زیاد بود.
۷- سرعت محدود موتورسیکلتها به دلیل ترس از دست دادن کنترل رقابت کمپانیها است
در گذشته تولیدکنندگان موتورسیکلت برای افزایش سرعت موتورها با هم رقابت جدی داشتتند. به دلیل ترس از اینکه این رقابت متوقف و کنترل نشود، شرکتهای بزرگ توافق کردند که محدودیت سرعت ۱۸۶ مایل در ساعت را اعمال کنند.
در دهه ۱۹۹۰ موتور نینجا ZX-11 کاوازاکی میتوانست به سرعت ۱۷۵ مایل در ساعت برسد. تا اینکه هوندا با موتور Hayabusa خود با ۱۹۳ مایل در ساعت وارد میدان شد. سپس کاوازکی با مدل ZX-12R بازگشت که شایعه شده بود میتواند تا ۲۰۰ مایل در ساعت، سرعت داشته باشد.
مردم نگران بودند که این سرعتهای باورنکردی باعث اتفاقات ترسناک و هرجومرج شوند؛ بنابراین توافقی به نام توافق جنتلمنها صورت گرفت. بر طبق این توافق، شرکتهای BMW، هوندا، کاوازاکی و سوزوکی تصمیم گرفتند سرعت موتورهای خود را به ۳۰۰ کیلومتر در ساعت محدود کنند.
تعداد زیادی از تولیدکنندگان اروپایی این محدودیت را نادیده گرفتند؛ اما شرکتهای ژاپنی همچنان موتورسیکتهای خیابانی خود را به این سرعت محدود میکنند.
۸- باندهای مواد مخدر شیکاگو میترسیدند، کراک آنها را بیکار کند
آمریکا همواره با مواد مخدر میجنگد؛ اما زمانی همهگیر شدن مصرف کراک در شهرهای آمریکا اخبار مهمی بود. در میان شهرهای آمریکا، شیکاگو از همه دیرتر تسلیم کراک شد. اگرچه فروشندگان کراک در سراسر شهر به فروش مواد مشغول شدند؛ اما گمان میرود فروش کراک به لطف باندهای بزرگ مواد مخدر و کارتلها به تاخیر افتاد.
باندهایی که کوکائین و هروئین میفروختند از ترس باخت در این تجارت اجازه ندادند که دلالان کوچک با فروش کراک تهدیدی برایشان محسوب شوند.
درواقع تخمین زده شد که ۹۰ درصد از کل حجم کراک، خانگی بود و برای توزیع گسترده در سطح شهر در نظر گرفته نشده بود.
۹- گفتن عافیت باشد بعد از عطسه به علت ترس از دست دادن روح است!
عادت گفتن «عافیت باشد» یا «خدا به تو برکت دهد» بعد از عطسه به دوران باستان بر میگردد. حتی رومیها و یونانیها نیز این کار را میکردند.
مدتها تصور میشد که عطسه شما در معرض این خطر قرار میدهد که روحتان از بدن بیرون برود و به جای آن شیطان حیلهگر به درون روح شما بخزد. پس دعای برکت، روشی برای محافظت روح بود و این ترس در افراد با گفتن «عافیت باشد» یا «خدا به تو برکت دهد» از بین رفت.
۱۰- ترس متفقین باعث لغو نقشه ترور هیتلر شد
یکی از محبوبترین آزمایشهای فکری در قرن اخیر آزمایش هیتلر کوچولو بوده است. در این آزمایش پرسیده میشود که اگر میتوانستید در زمان سفر کنید و به گذشته برگردید آیا هیتلر را در زمان کودکیاش میکشتید؟
این موضوع مورد بحث افراد است و حتی در فیلم ددپول به آن اشاره شد. اما سوال اصلی این است که چرا زمانی که افراد فرصت داشتند او را ترور کنند، این کار را نکردند. جالب است بدانید نقشهای برای این کار وجود داشت؛ اما به علت ترس کنار گذاشته شد. در واقع اتفاق های ترسناک رخ داده در زمان هیتلر، باعث ترس همگان از او شده بود.
فاکسلی نام یکی از عملیاتهای ترور هیتلر بود که اجرا نشد. حتی وینستون چرچیل یکی از طرفداران این نقشه بود. قرار بود یک تک تیرانداز به کوههای آلپ باواریا فرستاده شود تا هیتلر را در پیادهروی روزانهاش به قتل برساند.
این نقشه به دلیل ترس اجرا نشد؛ زیرا متفقین بر این باور بودند که هیتلر استراتژیست ضعیفی بود و بسیاری از موفقیتهای آنان به دلیل ضعف هیتلر در فرماندهی بود. آنها میترسیدند که مرگ هیتلر باعث شود تا یک رهبر شایستهتر جای او را بگیرد و اتفاقات ترسناکی رخ دهد.