شخصیت های شرور همیشه جذابیت زیادی داشته و حتی گاهی شهرت آنها از پروتوگانیستها هم بیشتر شدهاست. بسیاری از شخصیت های منفی معروف از شخصیتهای واقعی الگو گرفتهاند و در این مطلب گجت نیوز، ما سراغ آنها میرویم.
دنیای شخصیتهای شرور، پر از کاراکترهای عجیب و غریبی است که کمتر کسی باور میکند امثال آنها در دنیای واقعی وجود داشته باشد. همه ما قبول داریم دنیا جای به شدت عجیبی است اما حتی با این عجیب بودن، باز هم باور وجود کسی که میخواهد با قدرت گیاهان، تمام انسانها را از بین ببرد تا دنیا جای بهتری برای گیاهان شود یا وجود یک جامعهستیز که خودش را شبیه دلقکها کرده و هیچ خط قرمز اخلاقی ندارد، کمی سخت است. با این حال در این مطلب گجت نیوز، ما میخواهیم سراغ شخصیت های شرور دنیای سینما، تلویزیون، کمیک و … برویم که بر اساس افراد واقعی خلق شدهاند و از نظر ظاهری و حتی اخلاقی، شبیه انسانهای واقعی بودهاند. با ما همراه باشید.
این شخصیت های شرور در جهان ما زندگی کردهاند!
بهترین شخصیت های شرور دنیای سینما و ادبیات، همیشه دارای پسزمینههایی واقعی و قابل درک بودهاند. حتی اگر این کاراکترها کارشان را در فضا شروع کنند و یا انسان هم نباشند، باز هم میتوانند اهداف و گذشتهای قابل درک و واقعگرایانهای داشته باشند که باعث موفقیتشان میشود.
بسیاری از نویسندگان، برای خلق شرورهایی جذاب و قابل لمس، سراغ افرادی واقعی رفتهاند و با الگو گرفتن از آنها، کاراکترهایی ماندگار را خلق کردهاند که دههها تاج و تخت دنیای شرارت را دست داشتند و قهرمانهای مورد علاقهمان را آزار میدادند!
اوزیماندیاس | هوش سیاهی که میخواست ناجی زمین باشد
پس از این که کمپانی دی سی توانست حقوق شرکت چارلتون کامیکس را به دست آورد، بیشتر شخصیتهای این شرکت که کارشان جنگیدن با جرم و جنایت بود به الگوهایی برای خلق شخصیتهای جهان واچمن الن مور تبدیل شدند. برای مثال پیس میکر ( که در فیلم جدید جوخه انتحار نیز با بازی جان سینا حضور دارد) به شخصیت «کمدین» تبدیل شد؛ بلو بیتل، Nite owl شد، The Question رورشاک شد و کاپیتان اتم دنیای چارلتون، به دکتر منهتن دنیای واچمن تبدیل شد.
الن مور، اوزیماندیاس دنیای خودش را هم بر اساس شخصیت تاندربولت یا همان پیتر کانن در دنیای چارلتون کامیکس خلق کرد. آدرین الکساندر وایت (آزمندیس) یک شخصیت منفی تمامعیار نیست و بیشتر یک آنتی ویلن است (آنتی ویلنها معمولا شخصیتهایی هستند که اهداف خوب یا نسبتا خوبی دارند اما وسیلهای که آنها با استفاده از آن میخواهند به هدفشان برسد میتواند نامناسب یا شیطانی باشد. جمله «هدف، وسیله را توجیه میکند» برای توصیف آنتی ویلنها مناسب است).
هدف اوزیماندیاس جلوگیری از جنگ جهانی سوم است اما وسیلهای که او میخواهد با استفاده از آن به این هدف زیبا برسد، قتل عام چندین میلیون نفر است. جالب است بدانید نه او و نه پیتر کانن (تاندربولت)، قدرت ماورایی عجیبی نداشتند و تنها قدرتشان، هوش فوقالعاده و نیروی بدنی عالیشان بود.
شخصیت پیتر کانن، بر اساس جان اف کندی، سی و پنجمین رییس جمهور ایالات متحده و رابرت ردفورد، بازیگر معروف سینما خلق شد. شخصیت اوزمندیاس هم بر اساس جولیو ایگلیسیاس، خواننده معروف اسپانیایی و بری فاستر بازیگر معروف خلق شد. البته این افراد هیچ برنامهای برای قتل عام میلیونها نفر نداشتند و تنها از نظر ظاهری، منبع الهام شخصیت اوزمندیاس بودند.
پویزن آیوی | شخصیت شروری که برای گیاهان، انسانها را میکشد!
پویزن آیوی جزو چندین شخصیت مونثی است که رابرت کینگر برای دنیای دی سی خلق کرده است. این شخصیت اولین بار در کمیکهای بتمن حاضر شد اما با وجود قدرتهای عجیب و خاصش، نتوانست خیلی موفق شود. فیلم بتمن و رابین باعث شد افراد بیشتری او را بشناسند اما اوج این شخصیت شرور، در بازیهای بتمن آرکام بود. او در این بازیها یکی از اعصابخردکنترین دشمنان بتمن است و حتی گاهی برای نجات گیاهان گاتهام، با بتمن همکاری میکند.
گفته میشود این کاراکتر، از داستان کوتاه Rappaccini’s Daughter، اثر ناتانائیل هاوتورن، نویسنده قرن نوزدهمی سبک رمانتیسیسم، الهام گرفته بود. در این داستان کوتاه، یک دختر به دلیل ارتباط با یک گیاه سمی، مسموم میشود و اتفاقاتی برایش رخ میدهد. در کنار این داستان کوتاه، دختران قاتل هندی که با نام ویشا کانیا شناخته میشدند هم جزو منابع الهام این شخصیت بودهاند. این قاتلهای مرموز که به دختران سمی هم معروف بودند، بسیاری از افراد بزرگ هندی را به قتل رساندند. روشهای اغواگری آنها در پویزن آیوی هم دیده میشود.
کینگ پین | غول بی شاخ و دمی که کابوس قهرمانان نیویورکی مارول شده!
کینگ پین یکی از شناخته شدهترین شخصیت های شرور دنیای مارول است که بارها با قهرمانانی مثل پانیشر، درداویل و اسپایدرمن جنگیده است. او یکی از بزرگترین کابوسهای قهرمانان نیویورکی کمیکهای مارول است که از هر راهی برای رسیدن به اهدافش استفاده میکند.
معمولا در دنیای کمیک بوکها، شخصیت های شرور و غیرشرور بیش از حد چاق و بزرگ را نمیبینیم اما استن لی فقید، اصرار داشت در کمیکهای اسپایدرمن یک شخصیت شرور عظیمالجثه حضور داشته باشد. این نویسنده کمیک افسانهای، میخواست شخصیت کینگ پین از نظر ظاهری، بر اساس بازیگر فیلم کازابلانکا، سیدنی گرین استریت به وجود بیاید. اگر به جزئیات ظاهری سیدنی نگاه کنیم، میبینیم طراحان مارول الهام زیادی را از چهره و حالت بدن او گرفتهاند.
اطلاعاتی که رسانهای شده نشان میدهد ابتدا قرار بود شخصیت والچر که یکی دیگر از شخصیت های شرور دنیای مارول و اسپایدرمن است از سیدنی گرین الهام بگیرد اما در نهایت، استیو دیتکو، طراح مشهور کمیکهای مارول به این باور رسید که استفاده از چنین مشخصات ظاهری برای شخصیتی مثل والچر، احمقانه است!
زس | یک قاتل روانی که با قتل هر فرد، زخمی عمیق روی بدنش میزند!
زس یکی از آندرریتدترین کاراکترهای دنیای دی سی است که لایق توجه بیشتری است. در دنیای سینما و تلوزیون، توجه کمی به او شده اما در بازیهای بتمن آرکام، او جزو شخصیت های شرور داستان است که بتمن چندباری با او (به عنوان یکی از ویلینهای فرعی) درگیر میشود.
او یک قاتل سریالی پوچگرا است که باور دارد افرادی که توسط او به قتل میرسند، در واقع از درد و رنج رها میشوند! این نوع باور، در بسیاری از قاتلهای جامعهستیز، پوچگرا و دیوانه وجود داشته و شاید بتوان دهها قاتل سریالی را نام برد که چنین باورهایی داشتهاند. عادت معروف زس که بعد از قتل، زخمی روی بدنش میزند هم در برخی از قاتلان به شکلهایی دیگر وجود داشته است.
زس از یک روانشناس معروف هم الهام گرفته!
این تمام الهام گرفتن طراحان شخصیت زس نبوده و حتی نام او هم از یک روانشناس معروف با نام دکتر توماس ساس کپی شده است. سوال مهمی که به وجود میآید، درباره شباهت این شخصیت خیالی با یک روانشناس معروف (که قاتل سریالی هم نبوده!) است. این روانکاو آمریکایی، ایمان خود را به چیزی که همیشه برایش تلاش میکرد از دست داد و دیگر به روانشناسی کلاسیک باوری نداشت و به یک پوچی عمیق رسید! او باور داشت باید آسیبهای عصبی را درمان و ارزیابی کرد و هیچ علاقهای به درمان بیماریهای روانی که به نظر او، مشکلات زندگی بودند نداشت!
زس دنیای دی سی هم وقتی در 25 سالگی همه چیزش را در قمار با پنگوئن از دست داد، باورش نسبت به زندگی به صورت کامل تغییر کرد و تصمیم گرفت از این پس، یک قاتل سریال باشد. او هیچ نظم یا الگوی مشخصی در قتلهایش ندارد و به دنبال کشتن هیچ شخص خاصی نیست؛ البته او بارها اعلام کرده یک جای مخصوص در بدنش را برای زخمی که قرار است بعد از کشتن بتمن به خودش بزند نگه داشته است.
سینسترو | نیمه تاریک هل جوردن همان دیوید نیون است!
اگر از عاشقان سینما باشید، وقتی چهره دیوید نیون را میبینید بلافاصله فیلم کازینو رویال (1967) یادتان خواهد آمد. با این وجود اگر شما جزو عاشقان دنیای کمیک هستید، با دیدن چهره او بلافاصله سینسترو را تصور خواهید کرد.
سال 1961 میلادی بود که جیل کین و جان بروم، همان کسانی که هل جوردن را خلق کردند به فکر خلق یک دشمن بیرحم برای او افتادند. در آن سال، این دو طراح بزرگ تصمیم گرفتند نام دشمن ابدی هل جردن را سینسترو بگذارند و برای ظاهرش، سراع دیوید نیون فقید رفتند. اگر جزو خورههای کمیک نیستید بهتر است بدانید سینسترو، با برداشتن حلقه یک گرین لنترن وارد ارتش فانوس سبز شد.
شباهت این دو نفر تنها محدود به سبیلشان نمیشود و حتی در خلقیات هم شباهتهایی باهم دارند. شاید بتوان گفت غرور تندخلقیهای سینسترو هم مستقیما از روی دیوید نیون کپی شده است! در هر حال اگر در دوران زندگی این بازیگر برنده اسکار، فیلم گرین لنترن ساخته میشد، شاید شاهد هنرنمایی او در نقش سینسترو میبودیم.
دارک ساید | شخصیت شروری که ترکیب آدولف هیتلر و ریچارد نیکسون است!
دارک ساید یکی از قدرتمندترین شخصیت های شرور دنیای دی سی کامیکس است که توانسته بارها شخصیتهای دوستداشتنی این جهان را به سادگی شکست دهد. تا به امروز خیلی او را در دنیای سینما ندیدهایم اما اگر همه چیز برای اسنایدر ورس و DCEU به خوبی پیش میرفت، او به تانوس دنیای فیلمهای دی سی تبدیل میشد!
او اولین بار در سال 1970 میلادی و در شماره 134 کمیک Superman’s Pal Jimmy Olsen که یکی از اسپینآفهای سوپرمن است ظاهر شد. او در ابتدا شخصیت شرور خیلی خفنی به نظر نمیرسید اما توانست به سادگی پیشرفت کند و به یکی از قدرتمندترین ویلینهای دنیای دی سی تبدیل شود. در واقع قدرت او به حدی زیاد است که بسیاری باور دارند او یکی از قدرتمندترین شخصیتهایی است که تا به امروز در دنیای کمیک به وجود آمده است.
دارک ساید یک هدف واقعا تاریک دارد، پایان دادن به اراده آزاد تمام موجودات و بردگی هر سیارهای که در کهکشان ما وجود دارد. شاید هیچ انسان واقعی در این حد جاهطلب نبوده باشد اما جک کربی، از دو سیاستمدار شناختهشده برای الهام گرفتن از کاراکتر دارک ساید استفاده کرده است. اولین شخصیت، آدولف هیتلر است که در جریان جنگ جهانی دوم، جنایتهای بیشماری را انجام داد.
دومین منبع الهام شخصیت دارک یاد، نیکسون است! جک کربی که خالق بسیاری از شخصیت های شرور و مثبت دنیای دی سی است اعلام کرده نیکسون که در دوران جنگ ویتنام رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود، در ساخته شدن شخصیت دارک ساید تاثیر زیادی داشته است. جک کربی سابقه حضور در ارتش آمریکا را داشته و سیاستهای جنگطلبانه نیکسون را بیش از هر کسی حس کرده است.
با این که خلقیات دارک ساید شباهتهای زیادی به آدولف هیتلر و ریچارد نیکسون دارد اما او از نظر ظاهری، هیچ شباهتی به این دو ندارد. ظاهرا برای طراحی ظاهری این شخصیت شرور دی سی، طراحان از ظاهر جک پالانس، بازیگر هالیوودی الهام گرفتهاند.
جوکر | شاهزاده شرارت گاتهام؛ مردی است که میخندد!
جوکر اگر بهترین شرور دنیای کمیک نباشد، قطعا یکی از بهترین شخصیت های شرور است که تا به امروز خلق شده است. این دلقک که لقب شاهزاده شرارت را به دوش میکشد، بر پایه فیلم مردی که میخندد (1928) خلق شده است. این فیلم صامت بر اساس رمان مشهور ویکتور هوگو که با همین نام شناخته میشود ساخته شده است. در این فیلم کونارد ویت، نقش اول را بازی میکند؛ مردی که شکل دهانش باعث میشود همه فکر کنند او در حال خندیدن است.
باب کین، بیل فینگر و جری رابینسون، از لبخند ترسناک این شخصیت برای خلق شخصیت جوکر الهام گرفتند. همچنین ظاهر موها و آرایش جوکر در کمیک بتمن شماره 1 (1940)، دقیقا شبیه به لبخند کونارد ویت در فیلم مردی که میخندد بود. این پایان شباهتهای جوکر به مردی که میخندد نیست و در کمیک بتمن: کیلینگ جوک (1998) نیز برخی از ویژگیهای ظاهری جوکر، باری دیگر از کونارد ویت کپی شد.
جوکر واقعا وجود داشته است!
اگر ویژگیهای ظاهری را فاکتور بگیریم، شباهتهای خیلی زیادی را میان مردی که میخندد و جوکر پیدا نخواهیم کرد (به جز این که جوکر و گوین پلین، هر دو افرادی بودند که از طرف جامعهشان طرد شدهاند). با این وجود جالب است بدانید جوکر، از شخصیت یک رمان یا فیلم کپی نشده و اگر کمی در تاریخ سفر کنیم، میبینیم یک جوکر واقعی هم وجود داشته که تاریخنگاران به آن اشاره کردهاند!
ویکتور هوگو، در رویاهایش ظاهر گوین پلین را نساخت، بلکه خواند سفرنامههای یک وقایعنگار فرانسوی قرن هجدهمی با نام ادموند باربیر، باعث شد او مردی که میخندد را خلق کند. در یکی از سفرنامههای او، نوشته شده که مردی با لبخندی به پهنای صورت (لبخندی که طبیعی نیست و با بریده شدن صورت به وجود آمده) دیده شده است. خواندن درباره این مرد باعث شد هوگو، شخصیت اصلی رمان خود را خلق کند. در این رمان گیلن پلین، لبخند ترسناکش را در زمان کودکی به دست آورد. در زمانی که آدمربایان میخواستند او را به افرادی که در سیرک کار میکردند بفروشند. ظاهرا چنین اتفاقاتی در زمان نگارش رمان مردی که میخندد کاملا مرسوم بوده است.
ماندرین | دشمن بزرگ آیرون من و نژادپرستی!
ماندرین یکی از خطرناکترین دشمنان آیرون من است که تا به امروز در دنیای کمیک حاضر شده است. او در کمیکهای مارول، داستانهای مختلفی داشته و حتی یک بار به عنوان پدر شنگ چی معرفی شده است. با این وجود اولین ماندرین تاریخ کمیکهای مارول، بر اساس فو مانچو که هنوز هم در فرهنگ عامه به عنوان فرد چینی شیطانی شناخته میشود، خلق شده بود.
داستانی که پشت خلق این شخصیت قرار دارد، خیلی مرتبط با کمیکهای مارول نیست اما دانستنش میتواند جالب باشد. آقای رومر که خالق فو مانچو بود، میخواست به موفقیت و ثروت برسد و به همین خاطر، سراغ مشورت گرفتن از تخته ویجا رفت! این تخته هم به او کلمه C-H-I-N-A-M-A-N (مرد چینی) را اعلام کرد و او به دنبال خلق کاراکتری رفت که حتی امروز هم بسیاری از چینیها به آن اعتراض دارند. جالب است بدانید فیلم شنگ چی و افسانه ده حلقه (2021) نیز با وجود یک ماندرین اصلاح شده، همچنان میان چینیها منفور است.
درست مثل جوکر، ماندرین نیز با وجود الهام گرفتن از یکی از شخصیت های شرور غیرواقعی، به صورت غیرمستقیم از یک شخصیت شرور واقعی کپیبرداری شده است. در قرن نوزدهم میلادی، یک شعبدهباز و تردست چینی به نام چونگ لینگ سو، به خاطر یک مرد سفیدپوست، کار، زندگی و تمام شهرتش را از دست میدهد. ویلیام السورث رابینسون، این مرد سفیدپوست بود که اسم چونگ، ظاهر، اخلاق و در واقع همه چیز او را کپی کرد و به موفقیت بزرگی رسید. ظاهرا او در میان مردم هم شخصیت واقعی خود را نشان نمیداده و با یک لهجه چینی عجیب و غریب صحبت میکرده است. با توجه به شباهتهای موجود، به نظر میرسد فو مانچو از روی السورث کپی شده است.
پروفسور ایکس و مگنتو | جنبش سیاههای آمریکایی؛ مالکوم ایکس و مارتین لوتر کینگ
شاید به باور بسیاری از مردم، کمیکهای ایکس من اصلا ربطی به جنبشهای سیاهپوستان نداشته باشند اما واقعیت چیز دیگری است. زمانی که استن لی فقید میخواست سری کمیکهای ایکس من را به وجود بیاورد، تصمیم گرفت از جنبش سیاهپوستهای آمریکایی الهام بگیرد. این جنبشها چندین دهه ادامه داشتند و مرور تمام اتفاقات این جنبش، به چندین جلد کتاب قطور نیاز دارد؛ اما نکات مهمی وجود دارند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
مارتین لوتر کینگ، فردی بود که به برابری همه افراد باور داشت و علاقه زیادی به درگیری فیزیکی یا مسلحانه با سفیدپوستها نداشت. او به عنوان یکی از صلحطلبترین افراد فعال در جنبشهای برابریطلبی سیاهپوستها در ایالات متحده آمریکا شناخته میشد. نقطه مقابل او در این جنبش، مالکوم ایکس بود. برخی از مردم باور دارند او نژادپرست بوده و به برتری سیاهپوستها باور داشته است. او با درگیر شدن و حتی کشتن سفیدپوستها هیچ مشکلی نداشت و میخواست جامعه سیاههای آمریکایی را قوی کند تا جلوی سفیدپوستها بایستند.
حالا با دانستن این دو مورد و البته آشنایی با دنیای ایکس من، به سادگی میتوانیم شباهتهای جالبی را ببینیم. شخصیت پروفسور ایکس، شباهت بسیار زیادی به مارتین لوتر کینگ دارد میخواهد با صلح و برابری، دنیای بهتری بسازد. با این حال مگنتو مانند مالکوم ایکس، علاقهای به سازش ندارد و میخواهد هر طور شده، با قوی کردن ایکس من مقابل دشمنان، به اهدافش برسد.
راسپوتین | راهب نازی دیوانه!
دشمن بزرگ هل بوی، راسپوتین، مستقیما از دل تاریخ بیرون آمده است. پیش از هر چیز، بهتر است بدانید شخصیت واقعی راسپوتین هم تا حد زیادی مجهول مانده است! با این که منابع زیادی درباره زندگی راسپوتین صحبت کردهاند اما در برخی از این منابع، چنان اغراقهایی وجود دارد که باورش برای هر کسی سخت است و این طور به نظر میرسد که راسپوتین واقعی، از نسخه کمیک بوکی کپی شده است!
اگر پیگیر فیلمها یا کمیکهای هل بوی نبودهاید، باید بدانید راسپوتین همان شخصی است که هل بوی را از اعماق جهنم، به زمین فرا میخواهند. او شاید خودش را دوست هل بوی نشان دهد اما تنها هدفش، سو استفاده از او و باز کردن دروازههای جهنم روی زمین است.
راسپوتین واقعی که بود؟
آن طور که قاتلان این دانشمند دیوانه اعلام کردهاند، او عضو یک ارگان سری و ترسناک به نام Austrian Green Hand بوده است. در دنیای هل بوی نیز راسپوتین یکی از اعضای Ogdru بود که یک سازمان سری تاریک است. راسپوتین واقعی، تاثیر زیادی روی آخرین تزار تاریخ روسیه داشت و گفته میشود او، یکی از دلایلی بوده که کشور روسیه، وارد جنگ جهانی اول شد. خوب است بدانید ورود روسیه به منجلاب جنگ جهانی اول، باعث شد اوضاع اقتصادی روسیه بسیار شکننده شده و زمینه خداحافظی این کشور با تزارها فراهم شود.
مرگ دیوانهوار راسپوتین واقعی
وقتی پیش از این گفتیم راسپوتین واقعی، انگار از کمیکهای هل بوی کپی شده اغراق نکردیم! مرگ او، طوری بود که فقط در دنیای کمیک میتوان مثلش را دید و باور چنین مرگی در دنیای واقعی، به سختی امکانپذیر است. قاتلان راسپوتین به او کیک و نوشیدنی مسموم دادند. در حال که توقع داشتند راسپوتین هر لحظه کشته شود، او شادتر و شادتر میشد و ظاهرا سم موجود در خوراکیها، هیچ تاثیری روی او نداشته است! در نهایت وقتی او بلند میشود تا از اتاق خارج شود، قاتلان به پشت او شلیک کرده و او را در اتاق رها میکنند.
در گجت نیوز بخوانید: ۱۳ نکته جالب در مورد فیلم جوکر که احتمالا نمیدانستید
وقتی آنها دوباره به اتاق بازگشتند، دیدند جسد راسپوتین در اتاق نیست! قاتلها در نهایت با گشتن در محیط و دنبال کردن رد خون راسپوتین، او را در مسیر رسیدن به خودرویش پیدا کردند! گلوله و سم نتوانسته بود راسپوتین را متوقف کند و او میخواست با فرار از این مهلکه، جان سالم به در ببرد. قاتلها، اینجا از جانسخت بودن بیش از حد راسپوتین مطمئن شدند و تصمیم گرفتند چندین و چندبار به او شلیک کنند تا هیچ جانی در بدن این راهب دیوانه باقی نماند.
شباهتهای راسپوتین واقعی و راسپوتین کمیک
راسپوتین دنیای کمیک، کاریزمای خاصی دارد و به نظر میرسد این مورد را از راسپوتین واقعی الهام گرفته باشد. نام این شخصیت شرور هم قطعا از راهب شیطانی تزار روسیه کپی شده است. شاید شباهتهای ظاهری این دو خیلی زیاد نباشد اما شخصیت آنها، به شدت شبیه یک دیگر است و دشمن همیشگی هل بوی، تجسم راسپوتین واقعی در دنیای کمیک است.