همیشه در تمام ادوار تاریخ جنایتهای بسیاری از سوی انسانها صورت گرفته است که هرکدام از آنها به هیچ عنوان قابل توجیه نیستند؛ در این مطلب ما به 10 مورد از آنها پرداختهایم.
در طول تاریخ بر سر اقوام مختلف جنایتهای بسیاری حاکم شده است که هرگز با هیچ متر و معیاری قابل پذیرش و توجیه نیستند. طی کاوشهای چندین ساله از سوی باستانشناسان آنها به گورهای دسته جمعی قدیمی یا مکانهای بسیاری دست یافتهاند که با برسیهای بیشتر مشخص شده که مرگ این افراد بیگناه با خشونتهای وحشتناکی انجام گرفته است. در بعضی از موارد به کمک تکنیکهای پزشکی قانونی و همچنین روشهای باستانشناسی مدرن، عاملان این جنایتها شناسایی شدهاند؛ اما بسیاری از آنها همچنان در هالهای از ابهام هستند. در این مطلب با گجت نیوز همراه باشید تا به 10 مورد از ترسناکترین داستان های جنایی باستانی بپردازیم.
گور دسته جمعی Kosice
در سال 2011 یک گور دست جمعی به نام Koszyce با قدمت 500 سال در روستای کشور لهستان پیدا شد که شامل جسد 15 کودک، زن و مرد جوان است. گفته میشود که قربانیان این کشتار همگی متعلق به یک خانواده هستند و نمایندهی سه نسل از فرهنگ باستانی آمفورای کروی اروپای مرکزی به شمار میروند. محققان بر این باورند که این قتل و عام احتمالاً بین سالهای 2776 و 2880 قبل از میلاد شکل گرفته است.
محقیقن ذکر کردند که تمام افراد به طرز وحشتناکی با ضربات محکمی به سر کشته شدهاند و در نهایت این اجساد با دقت کامل دفن شدهاند؛ زیرا مادران در کنار فرزندانشان و خواهران و برادران هم در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. همچنین هیچ نشانهای از جسد پدران و مردان آنها وجود ندارد و این حاکی از آن است که احتمالا در هنگام حادثه آنجا نبودهاند.
با برسیهای صورت گرفته در اجساد این افراد، هیچ علامتی از نبرد تن به تن یافت نشده که نشان میدهد آنها دستگیر و سپس به قتل رسیدهاند. ضمن اینکه شاید علت این درگیریهای خشونتآمیز رقابت بر سر منابعی بوده است. این اتفاق بدون شک جز یکی از مهمترین داستان های جنایی باستانی به شمار میرود. با تمام بررسیهای میدانی و تحلیلهای گستردهی باستان شناسی، هنوز عاملان مرگ این افراد یک راز باقی مانده است.
مرد کلونیکاوان
یک جسد به نام مرد کلونیکاوان در سال 2003 در ایرلند یافت شد. در برسیهای پزشکی نشان میدهد که او یک مرگ بسیار ناگواری داشته است؛ زیرا شکستگی بینی، زخم عمیقی در ناحیهی بینی تا زیر چشم راست و همچنین یک صدمهی شدید به سر او وارد شده که باعث شکافتن جمجمهاش شده است، طوری که بخشهایی از مغزش در همان محل دیده میشود.
محققین خاطر نشان کردند احتمالا او در یک مراسمی با عنوان؛ کشتن سهگانهی پادشاهان حضور داشته و با یک پایانی وحشیانه مواجه شده است که در آن زمان گریبانگیر افراد طبقه بالای سلتیک در ایرلند باستانی میشد.
تاریخگذاری رادیوکربنی که توسط دستگاههای برش ذغال سنگ نارس در باتلاق ذغال سنگ نارس پیدا شد، ارزیابی کرده که مرد کلونیکاوان در عصر آهن، بین سالهای 392 قبل از میلاد تا 201 قبل از میلاد مرده است و بقایای او به دلیل شرایط منحصر به فرد این نمونه از باتلاقها، تقریبا خوب باقی مانده است. مرد کلونیکاوان پنج فوت و دو اینچ قد دارد و موهای او توسط یک ژل موی باستانی ساخته شده از روغن گیاهی و رزین کاج که منشا آن فرانسه یا اسپانیا بوده به حالت خاصی درآمده است.
شاهزاده هلمزدورف
یکی از مهمترین و قدیمیترین ترورهای سیاسی شناخته شده در تاریخ و همچنین از جالب توجهترین داستان های جنایی باستانی مربوط به شاهزاده هلمزدورف است که این اتفاق به حدود 3850 سال پیش باز میگردد. بقایای این شاهزاده در لوبینگن منطقهی تورینگن فعلی آلمان کشف شد و سنی که آن در حین مرگ داشته 30 تا 50 ساله تخمین زده شده است.
اولین حفاریهای انجام گرفته مربوط به سال 1877 بود که تمام برسیها ناتمام باقی ماند، اما باستان شناسان و محققان پزشکی قانونی در سال 2012 همه چیز را مجددا مورد بازبینی قرار دادند. پژوهشگران سه زخم جدید روی بدن او پیدا کردهاند که احتمالا این جراحتها توسط یک جنگجوی باتجربه و با استفاده از خنجر به وجود آمده است و همچنین نشان میدهد که این حمله بسیار غافلگیرانه بوده؛ زیرا او قبل از کشته شدن تلاش کرده که از خود دفاع کند.
شاهزاده همراه با سلاحها و ابزارهای نفیس فرهنگ Unetice عصر برنز با کودکی قربانی شده به خاک سپرده شده است. تدفین با شکوه او حاکی از احترام رعایایش است، هرچند شرایط دقیق مرگ او هنوز تا حدودی یک معما است.
مرد Grauballe
سال 1952 بقایای یک انسان در باتلاق ذغال سنگ نارس کشور دانمارک کشف شد که بعدها مرد Grauballe نام گرفت. بقیای این مرد در حین کاوش چنان به خوبی حفظ شده بود که همه فکر میکردند که یش از 65 سال عمر ندارد. اما در بررسیهای بعدی مشخص شد که قدمت آن در عصر آن و متعلق به 2300 سال پیش است. این حفاری توسط یک دستگاه به خصوص برش ذغال سنگ نارس در باتلاق نبلگارد در مرکز یوتلند انجام گرفت.
علت مرگ این مرد 2300 ساله به طور دقیق مشخص نشده است، ولیکن در نظریهها علتهای احتمالی مانند بیمارهای طبیعی ناشی از مصرف قارچهای سمی، قربانی آئینی یا مجازاتی برای انجام کار اشتباه آورده شده است. با شکاف گلو و برسی جراحات دیگر در آسیبهای خارجی پس از مرگ، مشخص شد که آنها احتمالاً به دلیل فشار باتلاق ذغال سنگ نارس به وجود آمدهاند.
مرد Grauballe در زمان مرگاش تنها 30 سال داشته است و بارزترین ویژگی ظاهری او رنگ موهای قرمز جالب توجهاش است و همچنین دستهای صاف او حاکی از عدم انجام فعالیتهای سخت در زندگی بوده است.
گور دست جمعی Herxheim
سال 2009 یک گور دست جمعی شامل 500 تا 1000 اسکلت انسان در منطقهی Herxheim جنوب غربی آلمان پیدا شد و روایت کنندهی یکی از دلخراشترین داستان های جنایی باستانی است که گویی برمبنای باورهای غلط آیینی یا حتی فرهنگی این مرگها رقم خورده است. در گودالهای بیضی شکل محل دفن این افراد، نشانههایی از تمدنی با روشهای عجیب باستانی مانند آدمخواری، جدا کردن پوست سر، برداشتن مغز و بریدگی دنده دیده میشود. علاوه بر این برخی از اسکلتها ناقص بودند که احتمالا به دلیل تدفین ثانویه از مکان های دیگر در این منطقه است.
در واکاویهای بیشتر مشخص شد که بعضی از اجساد و سفالها متعلق به مکانهای بسیار دوری هستند. تخریب عامدانهی این سفالهای با کیفیت، وجود آثار باستانی ارزشمند و پرداختن دقیق به بقایای انسانی، همگی دال بر این است که این مکان یک گورستان مهم برای انجام اعمال آیینی بوده است.
این مکان که در حدود 5300 سال قبل از میلاد دایر شد و احتمالاً در یک مقطع مشخصی سکونتگاه بتهای عصر حجر بوده است. این اجتماع باستانی بسیار نگهانی در سال 4950 قبل از میلاد مفقود شد. این قربانیان هرگز سوءتغذیه یا بیماری خاصی نداشتند و از مناطق مختلف اروپا به این منطقه آمده بودند. تا به امروز مشخص نشده که آیا این مکان برای مکانهای تشریفاتی، یک آیین مذهبی یا صرفاً شهری بوده که برای نگهداری مردگان استفاده می شده است.
قتل عام قلعه سندبی
یک روستای باستانی با قدمت 1500 سال، واقع در جزیرهی اولند سوئد که به عنوان پمپئی سوئدی نیز شناخته میشود، یکی بزرگترین و ترسناکترین داستان های جنایی باستانی را در دل خود جای داده است و همچنین روایت کنندهی تاریخی غمانگیز با مکان اسرارآمیز خود است. این روستا با قدمتی بسیار دیرینه در یک قلعه حلقهای مانندی قرار گرفته که در سال 2011 برای اولین بار کشف شد. تمام حفاریهای باستانشناسی نشان میدهد، زمانی قلعه سندبی محل قتل عام 200 تا 250 نفر از جمله کودک بوده است که به طرز وحشیانهای کشته شدند.
پیدا نشدن سلاحهای جنگی در این مکان، مسئلهی جالب توجهی در کاوشها بوده که احتمال میرود این چنین ابزارهایی برای مراسم و آیینی خاص پیشکش شدهاند. باتوجه به وجود اسکلتهایی در داخل خانهها و یا پراکنده شدنشان در سراسر خیابان، گویایی این است که آنها پس از کشته شدن در همان محلها رها شدهاند.
همچنین عدم وجود اسکلتهای زنان، سوالات و فرضیههای احتمالی بسیار وحشتناکی را دربارهی اتفاقاتی که برای زنان شهر رقم خورده ایجاد میکند. باستانشناسان در حفارهای خود سکههای طلا، جواهرات نقره و شیشههای متعلق به فرهنگ رومی پیدا کردهاند که بدون شک ارتباط این جزیره با امپراتوری روم را نشان میدهد. باورهای مردم محلی دربارهی بازدید از سندبی بورگ همیشه با هراس همراه است؛ زیرا فکر میکنند این مکان تسخیره شده است. به گفتهی باستانشناسان شواهدی گویای این است که اتفاق قلعهی سندبی به درگیریهای داخلی باز میگردد.
درحالی که سه فصل متوالی حفاریهای گستردهای در قلعه سندبی انجام شده، اما معمای آنچه که رخ داده است همچنان یک راز به شمار میرود. در هر صورت فاجعهای که در حدود 1500 سال پیش برای این جزیرهی سوئدی پیش آمده، حکایتگر یک رویداد وحشتناک تاریخی و فراموش نشدنی است.
گودال استخوان
در دهه 1980 طی حفاریهای صورت گرفته در سیما دِ لس هوئسوس اسپانیا یا گودال استخوانها، بقایای بیش از 1600 نفر کشف شد. این محوطهی متعلق به دورهی پارینه سنگی، درواقع بخشی از سیستم غارCueva Mayor-Cueva del Silo در سیرا د آتاپورکا است و به عنوان بزرگترین و قدیمیترین مجموعهی بقایای انسانی به شمار میرود. در این مکان 28 فسیل انساننما پیدا شده است که مشخصا به 430000 سال پیش بازمیگردد.
مهمترین مشخصهی این مکان منحصر به فرد و رازآلود، مربوط به یک گودال استخوانی با بقایای انسان و حیوان در انتهای غار است. قدمت افراد فسیل شده تقریبا به دورهی نئاندرتالها و دنیسووانها باز میگردد.
همچنین به طور قطع هویت این افراد مشخص نشده است. البته برخی از محققین آنها را با نئاندرتالها و دنیسوواها مقایسه کردهاند. درواقع مطالعات DNA این احتمال را به وجود آورده که شاید این افراد فسیل شده مربوط باشند به گونههای انساننمای دیگری که در آن زمان زندگی میکردند و در این مورد هم عاملان اصلی این مرگها آشکار نیست.
گور دسته جمعی Entrains-sur-Nohain
گور دست جمعی Entrains-sur-Nohain در سال 2013 طی 5 ماه کاوش توسط باستانشناسان یافت شد. این مکان در بورگوندی فرانسه قرار گرفته و محل شهر رومی Intaranum بود که نزدیک به 4 قرن در حدود هزاره اول به شکوفایی رسید. در کاوشهای صورت گرفته یک گور دسته جمعی با بیش از 20 جسد مرد، زن و کودک کشف شد.
دربارهی این اتفاق ناگوار از سوی تاریخشناسان استدلالهای بسیاری آورده شده است. یکی از فرضیهها این اتفاق را به قربانیان نبرد Fontenoy-en-Puisaye در 25 ژوئن 841 ارتباط داده است. شکی در این نیست که دهها هزار نفر در این نبرد برای امپراتوری کارولینژ مبارزه کردهاند و روستا را در برابر حملات ترسناک، آسیبپذیر کرده است.
نظریهی دیگری میگوید احتمالا این حملات این حملات مربوط به وایکینگها است که در اواخر قرن نهم بزرگترین دردسر و مشکل برای روستاهای فرانسوی بود و تاریخ آن بین قرنهای 8 و 10 بود. درواقع قربانیان این گور دست جمعی، بخشی از سکونتگاه رومی نبودند و این مسئلهی عجیبی به شمار میرود.
کلئوپاترا چگونه مرد؟
آخرین فرمانروای پادشاهی بطلمیوسی در مصر باستان که به عنوان یکی از عجیبترین و مرموزترین پادشاهان مصری یاد میشود. بر مبنای تئوریهای تاریخی بسیاری، او در 12 اوت 30 قبل از میلاد به علت خودکشی درگذشت.
هنگامی که نیروهایش در نبرد آکتیوم در سال 31 قبل از میلاد شکست خورد، کلئوپاترا و معشوقش مارک آنتونی به اسکندریه عقب نشینی کردند و درحالی که ارتش رومی اکتاویان به دروازههای، مصر رسیدند، مارک آنتونی برای جلوگیری از دستگیری و شکنجه خود را با شمشیر کشت و در همان حین کلئوپاترا هم به مار سمی خود را بکشد.
اما مورخین چندان به این فرضیهی احتمالی دربارهی مرگ کلئوپاترا باور ندارند؛ زیرا شواهد تاریخی بسیار کمی برای تأیید این امر وجود دارد. ضمن اینکه تاریخشناسان تاکنون نتواستهاند علت دقیق مرگ کلئوپاترا را بیابند و هیچ تاریخ دقیقی برای آنها آشکار نشده است؛ چون تنها پلوتارک تنها دربارهی مرگ او نوشته است. همچنین در یک تئوری دیگری آورده شده که کلئوپاترا هرگز خودکشی نکرده و در عوض توسط اکتاویان دستگیر و کشته شده است.
نسل کشی گالینا
بین قرن 12 و 13 یک فرهنگ بسیار منحصر به فردی در شمال نیومکزیکو زندگی میکرد. این فرهنگ که با نام گالینا شناخته میشود، تاریخ غمانگیزی را دربارهی خود روایت میکند؛ زیرا تا کنون اسکلتهای یافت شده در گالینا، مربوط به فردی بوده که به طرز وحشیانهای به قتل رسیده است. این نشان میدهد زمانی در این منطقه در حدود سال 1275، یک نسلکشی وحشتناکی رقم خورده است و به جرات میتوان گفت این نسلکشی در زمرهی یکی از داستان های جنایی باستانی قرار گرفته که هرگز فراموش نخواهد شد.
در حفاریها بقایای پنج بزرگسال، یک کودک و یک نوزاد با علائم شکستگی، آثار بریدگی و جمجمهی خرد شده پیدا شده است و همچنین هفت اسکلت دیگر در یک درهی دورافتاده کشف شده که معماهای بیشتری را پیشروی مورخین میگذارد. به گفتهی باستانشناسان، احتمالا انگیزههای مختلفی مانند خشکسالی شدید علت این درگیریها بوده است، اما همچنان عاملان آن رویداد تاریخی دلخراش مشخص نشده است.