سازمانهای اطلاعاتی همیشه از راههای گوناگون برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند. امروز میخواهیم شما را با برنامه استارگیت سیا آشنا کنیم. برنامه شگفتآوری که بر اساس آن CIA ارتشی از جاسوس های فراطبیعی را شکل داده بود.
بر کسی پوشیده نیست که در سازمانهای اطلاعاتی همیشه هدف در اولویت قرار دارد. آنها میخواهند منافع کشور خود را تامین کنند و محدودیت چندانی ندارند. اما اوج نبرد اطلاعاتی سازمانهای اطلاعاتی به دوران جنگ سرد مربوط میشد. زمانی که CIA ارتشی از جاسوس های فراطبیعی را برای مقابله با شوروی ایجاد کرده بود.
نگاهی به شکلگیری، تکامل و پایان پروژه استارگیت CIA برای تربیت جاسوس های فراطبیعی
در سال ۱۹۷۲ یک هنرمند و انسان فراطبیعی آمریکایی بهنام Ingo Swann توانست تنها با فکر کردن به ظرف وکیومی که زیر زمین قرار داشت، میدان مغناطیسی درون آن را تغییر دهد. هرولد پوتاف، استاد فیزیک موسسه پژوهشی استنفورد در آن زمان پشت دستگاه مغناطیسسنج نشسته بود. وی نمیتوانست هیچ توضیحی برای این رخداد فراطبیعی ارائه دهد.
پس از چند ثانیه پوتاف از سوان خواست که دیگر به ظرف وکیوم فکر نکند. در نتیجه ناگهان میدان مغناظیسی به حالت اولیه خود بازگشت. مدتی بعد پوتاف و همکارش راسل تارگ تصمیم گرفتند یافتههای خود را در یک کنفرانس بینالمللی مربوط به فیزیک کوانتم ارائه دهند. هرچند آنها متوجه شدند که سازمان سیا از مدتها پیش روی پدیدههای فراطبیعی کار میکرده است.
ظاهرا CIA پیشتر با برخی از همکاران آنها در موسسه پژوهشی استنفورد ارتباط گرفته بود تا بتواند ارتشی از جاسوس های فراطبیعی را شکل دهد. آنها چندان بهجنبه علمی مسئله علاقهمند نبودند، بلکه تمایل داشتند تحقیقات بیشتری روی پدیده «مشاهده از راه دور» انجام شود.
مشاهده از راه دور بهنوعی ادراک فراحسی گفته میشود که در آن ذهن قادر است اجسام، افراد و رخدادهای مختلف را از فاصله دور ببیند. مشاهده از راه دور حتی میتواند به اسناد پنهان شده رسوخ کند. اینکار به سازمان CIA در جمعآوری اطلاعات و دسترسی به مکانهای سری کمک میکرد.
حضور آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا در کنار افراد فراطبیعی
در اواسط دهه ۱۹۸۰ آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) وظیفه پرورش ارتشی از جاسوس های فراطبیعی را از CIA تحویل گرفت و آن را استارگیت نامید. آنها سه هدف را در پژوهشهای خود دنبال میکردند. در گام اول آنها میبایست دقیقا متوجه میشدند که چطور میتوان اطلاعات مربوط به اهداف خارجی را از طریق مشاهده از راه دور بهدست آورد.
در مرحله دوم DIA میخواست ببیند که چطور دیگر کشورها از همین روش علیه آمریکا استفاده میکنند. در گام سوم نیز آنها قصد داشتند آزمایشهای گوناگونی را انجام دهند تا بتوانند از این روش فراطبیعی در امور اطلاعاتی بهره ببرند.
برنامه استارگیت در محرمانهترین حالت ممکن پیش میرفت. یکی از اساتید موسسه پژوهشی استنفورد بهعنوان دانشمند مهمان در این پروژه شرکت داشت. او میگوید که هر دو هفته یکبار پرسنل امنیتی او و همکارانش را در مورد اهمیت فوقالعاده زیاد این پروژه توجیه میکردند. آنها تاکید داشتند که هیچشخصی نباید حتی اندکی در مورد استارگیت اطلاعات کسب کنند.
همچنین ماموران امنیتی CIA و DIA مرتب از دانشمندان میپرسیدند که آیا نشانهای در محیط بیرون دیدهاند که گویی شخص دیگری در مورد پروژه جاسوس های فراطبیعی اطلاعات دارد. به دانشمندان پروژه استارگیت گفته شده بود که حتی نباید به موفقیتهای خاص این پروژه در مجامع و اخبار علمی کوچکترین اشارهای شود.
به آنها گفته بودند که اگر مثلا روزی قرصی ساخته شود که به یک جاسوس توانایی فراطبیعی بدهد، فورا همه اعضای تیم ناپدید خواهند شد. در واقع هر سلاح یا ابزار توسعهیافته در پروژه استارگیت بسیار ارزشمندتر و خطرناکتر از آن بود که بتوان در اختیار عموم قرار داد.
افشای اسناد استارگیت و پایان پروژه
آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا این پروژه را تا اواسط دهه ۱۹۹۰ ادامه داد. هرچند در آن زمان CIA متقاعد شده بود که امکان تشکیل ارتشی از جاسوس های فراطبیعی وجود ندارد. بههمینخاطر اطلاعات و اسناد مربوط به مشاهده از راه دور را بهصورت عمومی منتشر کرد. اندکی بعد DIA نیز همین تصمیم را گرفت.
در سال ۱۹۹۵ سازمان سیا از موسسه پژوهشی علوم آمریکا خواست که بهصورت مستقل بهبررسی پروژه استارگیت بپردازند. موسسه پژوهشی علوم آمریکا میخواست که عملکرد بیطرفانهای داشته باشد. بههمینخاطر از دو پژوهشگر مطرح با دیدگاههای کاملا متضاد در مورد پدیدههای فراطبیعی خواست که در این رابطه گزارش بنویسند.
اولین پژوهشگر Jessica Utts نام داشت. او هماکنون بهعنوان استاد آمار دانشگاه کالیفرنیا فعالیت میکند. جسیکا پیراروانشناسی و یا همان مطالعه پدیدههای فراطبیعی را یک علم جذاب بهحساب میآورد. نفر دوم نیز Ray Hyman بود که هماکنون بهعنوان استاد روانشناسی دانشگاه اورگان شناخته میشود. وی منتقد پدیدههای فراطبیعی بود.
دو دانشمند کمی بعد جعبههای زیادی را دریافت کردند که در آنها گزارشات پژوهشها و آزمایشهای مختلف استارگیت آمده بود. دو دانشمند موظف بودند در طول سهماه گزارش نهایی خود را ارائه دهند. آنها بهصورت جداگانه اسناد و مدارک را بررسی کردند و از دادههای علمی مطرحشده در جوامع علمی نیز بهره گرفتند.
جسیکا آتس در گزارش خود گفت که آمار و شواهد نسبتا قوی هستند و نشان میدهند که چیزی بهنام مشاهده از راه دور واقعیت دارد. او تاکید داشت که نتایج تستهای انجام شده در آزمایشگاههای گوناگون بسیار شبیه هستند. بههمینخاطر نمیتوان گفت که آنها در نتیجه یک اتفاق، شانس یا تقلب رخ دادهاند. ری هیمن تا این حد با آتس همنظر بود. هرچند بهباور وی شواهد هنوز بهاندازه کافی قانعکننده نبودند.
هیمن همچنین به ایراداتی در روش انجام آزمایشها اشاره کرد. بهباور وی سازمان CIA نباید هنگام تست ارتش جاسوس های فراطبیعی خود از یک فرد ثابت برای بررسی توانایی افراد استفاده میکرد. علاوه بر اینها، وی گفت که نتایج بهدست آمده در آزمایشهای CIA با نتایج آزمایشهای انجام شده خارج از پروژه استارگیت همخوانی ندارند.
هیمن البته در پایان گزارش خود نکته مهمی را یادآوری کرد. وی گفت بهنظر میرسد یافتههای جدید و خروجی برنامه استارگیت بهچیزی فراتر از یک رخداد عجیب آماری اشاره داشته باشند. پدیدههای فراطبیعی قویتر از گذشته جلوه میکنند. با وجود نظرات نسبتا مثبت دانشمندان سازمانهای اطلاعاتی آمریکا پروژه استارگیت را متوقف کردند.
سازمان CIA نیز در سال ۲۰۱۷ این پروژه را از طبقهبندی خارج کرد تا همه بتوانند بهجزئیات کامل آن دسترسی داشته باشند. ظاهرا ارتش جاسوس های فراطبیعی CIA توانسته بودند در طول دوران فعالیت خود چند جاسوس را شناسایی کرده و یک هواپیمای جاسوسی، چند موشک اسکاد گمشده و یک زیردریایی هستهای را پیدا کنند.
آنها همچنین در کشف فعالیتهای هستهای کرهشمالی موفق بودند. هرچند ظاهرا برخی این موارد را مشکوک و غیردقیق بهحساب میآوردند. همچنین در بسیاری از مواقع یافتهها بسیار گنگ بودند و برای انجام امور عملیاتی کارایی نداشتند.
با همه اینها دولت آمریکا اعلام کرد که دیگر قصد ندارد بودجه خاصی را برای پژوهش روی تواناییهای فراطبیعی اختصاص دهد. حداقل این چیزی بود که در اخبار نظامی و سیاسی جهان اعلام شد. هرچند شاید واقعیت چیز دیگری باشد. شاید سازمان CIA در قالب یک برنامه فوق سری دیگر در حال آمادهسازی ارتش جاسوس های فراطبیعی خود است. در این حالت فقط یک فرد با توانایی مشاهده از راه دور میتواند واقعیت را بداند.