برخی دانشمندان سیاه چاله را دروازهای به جهان دیگر میدانند. بهباور آنها مفاهیمی مثل تکینگی، گرانش بیپایان و متوقف شدن زمان در سیاه چاله اشتباه هستند و باید دید خود به کل جهان را تغییر دهیم.
سیاه چاله به یکی از بزرگترین اسرار جهان هستی تبدیل شده است. حضور این غولهای ویرانگر در جهان هیچ توجیهی ندارد و حتی برخی از آنها از جهان هستی نیز قدیمیتر هستند. همین نیز سبب شده تاکنون نظریههای گوناگونی در رابطه با ماهیت سیاه چاله مطرح شود. برخی معتقد هستند که سیاه چاله همچون دروازهای برای ورود به جهان دیگر است.
سیاه چاله نماد پایان یک جهان و آغاز جهان دیگر
در نگرش سنتی فیزیک سیاه چاله میتواند با قدرت گرانشی خود هر چیزی که در جهان وجود دارد را جذب کند. از گاز و غبار و نور گرفته تا ستارهها و حتی سیاهچالههای دیگر از قدرت گرانشی وحشتناک یک سیاه چاله کلانجرم در امان نیستند. ما بر این باور هستیم که امکان بازگشت از سیاه چاله وجود ندارد. افتادن انسان در سیاه چاله نیز پایان چندان خوشی نخواهد داشت. چراکه آنها را همچون زندانهای کیهانی میدانیم.
بهباور اکثر دانشمندان در مرکز سیاه چاله به تکینگی میرسیم. نقطهای که در آن چگالی و میدان گرانشی به بینهایت میرسند و فضا-زمان فوقالعاده خمیده میشود. مشکل اینجاست که قوانین فیزیک و دانش بشر با تکینگی همخوانی ندارند. در واقع ما نمیتوانیم ماهیت سیاه چاله و آنچه درون آن رخ میدهد را درک کنیم. اینجاست که نظریههای جایگزین در اخبار نجوم مطرح میشوند.
برخی تصور میکنند که کل جهان هستی درون سیاه چاله قرار دارد. گروهی نیز آنها را بازماندان جهان پیشین میدانند. جهانی که پیش از انفجار بیگبنگ وجود داشته است. برخی بر این باور هستند که سیاه چاله میتواند با اتصال به سفیدچاله زمینه امکان سفر در زمان و دور زدن محدودیتهای کیهانی را فراهم کند. گرچه دکتر نیکودم پاپلاوسکی از دانشگاه ورشو لهستان ایده جذابتری دارد.
او معتقد است سیاه چاله همچون دروازهای برای ورود به جهان های دیگر است. بهباور او اصلا چیزی بهنام تکینگی در مرکز سیاه چاله وجود ندارد، بلکه در مرکز آن میتوان راهی برای سفر به یکی از واقعیتهای دیگر را مشاهده کرد. او باور دارد که جهان ما نیز به همین شکل خلق شده است. در این صورت بزرگترین سیاه چاله های جهان میتوانند بهجای موجوداتی ترسناک، گزینههای جذاب برای انسان باشند.
اگر این تئوری درست باشد، پس از پیشرفت در مقیاس کارداشف میتوانیم از آنها بهعنوان پورتالهایی برای خلق جهانهای دیگر بهره ببریم.
ورود مفهوم پیچخوردگی در فضا-زمان
در مرکز نظریه جذاب پاپلاوسکی مفهوم پیچخوردگی بافت فضا-زمان قرار دارد. مفهوم پیچخوردگی همچون گرانش میتواند بر ماده در جهان هستی تاثیرگذار باشد. این مفهوم تاکنون در مجامع علمی رد یا اثبات نشده است؛ اما میتواند همه چیز را دگرگون کند.
در فیزیک کنونی ما با چگالی و گرانش بینهایت در تکینگی مواجه میشویم. هرچند اگر وجود پیچخوردگی در بافت فضا-زمان را بپذیریم، آنگاه سیاه چاله دیگر نامحدود نخواهد بود. سیاه چاله میتواند با گرانش بالای خود بافت فضا-زمان را تحت تاثیر قرار داده و از طریق یک کرمچاله به سفیدچاله متصل شود. سفیدچاله دقیقا مخالف سیاه چاله است و قادر است دریچه آغازین یک جهان دیگر باشد.
در نظریه پاپلاوسکی وجود پیچخوردگی کیهانی یا یک نیروی پسزننده بسیار قوی حتی میتواند شکلگیری ماده در جهان هستی را توضیح دهد. دیدگاه او در رابطه با نحوه آغاز و پایان جهان هستی نیز با دیدگاه رایج فرق دارد.
این استاد دانشگاه معتقد است جهان ما بهخاطر فروپاشی و نابودی جهانی دیگر بهوجود آمده است. به این صورت که جهان مادر در حال فروپاشی و جمع شدن در نقطهای مشخص بود. اگر پیچخوردگی وجود نداشت، جهان در نقطهای بهنام تکینگی جمع میشد. هرچند اثر قدرتمند پیچخوردگی سبب شد ماده موجود در افق رویداد واکنش نشان داده و فضایی جدید را ایجاد کند.
در واقع در این نظریه جهان ما از طریق انفجار بیگبنگ و از هیچچیز به وجود نیامده است. در عوض جهان هستی یک چرخه دائمی فشردگی و انبساط را تجربه میکند. از لحظه آغازین جهان با شتابی رو به افزایش در حال گسترش بوده است. هرچند اخیرا دانشمندان میگویند نشانههایی از کاهش شتاب مشاهده میشود.
- شواهد اطراف ما امکان وجود جهان آینه ای با زمان معکوس را تایید میکنند
- تلسکوپ جیمز وب باور دارد که جهان هستی درون یک سیاه چاله قرار دارد
- یک نظریه فوقالعاده عجیب: جهان هستی خود را تکرار میکند
آیا ممکن نیست روزی گسترش جهان متوقف شده و جهان بهسمت فشرده شده حرکت کند. در آن صورت سیاه چاله قطعا دروازه شکلگیری یک جهان دیگر خواهد بود. اگر این نظریه درست باشد، آيا میتوانیم با رفتن به سیاه چاله وارد جهان مادر بشویم؟
پاپلاوسکی کرمچاله را همچون خیابانی یکطرفه میداند. در واقع ماده (انسان یا هر جرم دیگر) هرگز نمیتواند از این دروازه بگذرد تا وارد جهان پیشین شود. یکی از مشکلات این نظریه سختی اثبات آن است. پیچخوردگی بافت فضا-زمان تاکنون مشاهده نشده است و ظاهرا هم بهجز برای توضیح مفهوم سیاه چاله نیازی به آن نداریم. هرچند شاید چنین مشخصهای فقط در مقیاسهای بزرگ گرانشی مشخص شود.
اثبات نظریه پاپلاوسکی
دکتر دژان استوکویچ از دانشگاه بوفالو با مفهوه وجود جهان دیگر در سیاه چاله موافق است. بهباور او نیز جهان هستی ما درون سیاه چالهای با ابعاد میلیاردها سال نوری قرار گرفته است. هرچند آیا راهی برای اثبات این نظرات وجود دارد یا اینکه فقط قرار است در لیست نظریههای احتمالی قرار بگیرند؟
اولین راه اثبات آن بسته بودن جهان هستی است. دانشمندان ساختارهای مختلفی را برای جهان متصور هستند. در یکی از آنها ما در جهانی با انحنای مثبت (شبیه کره زمین) زندگی میکنیم. به این صورت که اگر در یک مسیر حرکت کنیم، پس از میلیاردها سال نوری مجدد به نقطه اولیه خود بر میگردیم. در این جهان نمیتوان از مرز یا لبه صحبت کرد و بینهایت نیست. به همین خاطر پس از گذشت زمان خاصی جهان دوباره منقبض شده و به سمت یک نقطه کوچک میرود.
اینجاست که پیچخوردگی از سیاه چاله یک جهان دیگر را خلق میکند تا تکینگی ایجاد نشود. راه دیگر برای اثبات نظریه پاپلاوسکی بررسی تابش زمینه کیهانی است. نوری که از روزهای ابتدایی جهان به یادگار مانده و مشاهده میشود. تابش زمینه کیهانی میتواند اطلاعات ارزشمندی را در رابطه با ویژگیها و خواص اولیه جهان به ما بدهد. اگر نشانهای از پیچیخوردگی دیده شود، تمام باورهای ما نسبت به جهان هستی دچار دگرگونی کامل خواهد شد.
بهنظر شما آیا سیاه چاله دروازه یک جهان دیگر است یا جهان از هیچ به وجود آمده است؟