از فرزندان انسان و یک پوینده تاریک تا گزارش اقلیت و منطقه 9، در ادامه میتوانید با بهترین فیلم های علمی تخیلی قرن 21 آشنایی پیدا کنید.
در این مقاله به معرفی بهترین فیلم های علمی تخیلی قرن 21 پرداختهایم؛ آثاری خوش ساخت و بلندپروازانهای که ارزش چندین بار تماشا کردن را دارند.
ما حالا در آینده زندگی میکنیم؛ در دورهای که ماشینهای پیشرفته وجود دارند، کامپیوترها را در جیبهایمان داریم و ارتباطات ماهوارهای به حقیقت تبدیل شدهاند. فیلمهای علمی تخیلی کلاسیک هنوز هم فوقالعاده هستند اما آثاری که در قرن 21 عرضه شدند، کار سختتری در پیش داشتند؛ زیرا باید آیندهی مدرنتر و متفاوتتری را به نمایش میگذاشتند و به ایدههای علمی نوآورانهای میپرداختند.
بهترین فیلم های علمی تخیلی قرن 21
خوشبختانه در دو دههی اخیر، آثار درخشانی در این ژانر ساخته شدهاند که در کنار سرگرمی، میتوانند تجربههای سینمایی ویژهای هم باشند. مطابق معمول، به دلیل محدودیت، تعدادی از آثار را از فهرست زیر حذف کردهایم که به معنای بد بودن آنها نیست. ناگفته نماند که تعدادی از آثار را نیز در فهرست بهترین فیلمهای فضایی معرفی کرده بودیم که آنها را نیز کنار گذاشتهایم. در ادامه با ما همراه باشید تا تعدادی از بهترین فیلم های علمی تخیلی قرن 21 را بشناسید.
– فیلم A.I. Artificial Intelligence
- سال اکران: 2001
«هوش مصنوعی» یکی از پروژههای استنلی کوبریک بود که ساخت آن را به استیون اسپیلبرگ سپرد و در آن میتوانید نوع نگاه هر دو فیلمساز را مشاهده کنید. داستان در رابطه با یک ربات انساننمای کودک است که از سوی یک خانواده به فرزندی قبول میشود اما در ادامه، او را کنار میگذارند. این ربات که در برنامهریزیهایش، طرد شدن وجود ندارد، سفری را برای تبدیل شدن به یک انسان واقعی آغاز میکند.
هوش مصنوعی دیدگاه احساسی اما بدبینانهای به هوش مصنوعی دارد و دورانی را پیشبینی میکند که کنترل تکنولوژی از دست انسان خارج شده و از خالق خود پیشی میگیرد. فیلم مشکلات کوچکی دارد و بعضی از مضامین آن پرداخت درستی ندارند اما اسپیلبرگ را برای ارائهی یک ربات دوست داشتنی که مخاطب با آن ارتباط برقرار میکند، باید تحسین کرد.
– فیلم Donnie Darko
- سال اکران: 2001
«دانی دارکو» از آن آثاری است که اگر بیش از یک بار به تماشای آن بپردازید، احتمالا درک بهتری از جزئیاتاش پیدا میکنید. داستان در رابطه با نوجوانی به نام دانی است که یک شب با خرگوش انساننمایی رو به رو میشود که به او میگوید دنیا 28 روز دیگر به پایان خواهد رسید. شخصیت اصلی داستان مشخصا به یک بیماری روانی مزمن دچار است اما ظاهرا از حقایقی باخبر است که هیچکس نمیداند.
این ساختهی ریچارد کلی، در عین حال که بیمعنا و پوچگرایانه به نظر میرسد، هوشمندانه است و در کنار روایت یک داستان علمی پیچیده، سردرگمیهای دوران نوجوانی را به ما یادآوری میکند.
– فیلم Minority Report
- سال اکران: 2002
اسپلیبرگ در اوایل قرن 21، یک فیلم علمی تخیلی برجستهی دیگر هم ساخت که طرفداران این ژانر نباید آن را از دست دهند. «گزارش اقلیت» که از داستان کوتاهی به همین نام، نوشتهی فیلیپ کی. دیک (Philip K. Dick) اقتباس شده، آیندهای را به تصویر میکشد که در آن به واسطهی یک سیستم پیشرفتهی پیشبینی، جلوی قتلها قبل از اینکه به وقوع بپیوندند، گرفته میشود.
نتیجه، جامعهای است که دیگر در آن جنایتی رخ نمیدهد اما زمانی که یکی از ماموران پلیس متوجه میشود که در رابطه با او نیز یک پیش بینی صورت گرفته و قرار است بهزودی مرتکب یک قتل شود، یک پرسش بزرگ به وجود میآید: آیا اندرتون (Anderton) میتواند آیندهاش را تغییر دهد یا سرنوشت او از پیش تعیین شده است؟
– فیلم Eternal Sunshine of the Spotless Mind
- سال اکران: 2004
«درخشش ابدی یک ذهن پاک» در رابطه با یک تکنولوژی جدید است که میتواند خاطرات افراد را پاک کند. داستان پیرامون مردی جریان دارد که خبردار میشود همسرش، تمام خاطرات مرتبط با رابطهشان را پاک کرده و تصمیم میگیرد که او هم کار مشابهای را انجام دهد.
درخشش ابدی از زوایای مختلف، یک شاهکار است و البته از همکاری میشل گوندری و چارلی کافمن انتظار چیزی کمتر از این را نمیتوان داشت. گوندری با استفاده از ساختار روایی غیرخطی و تمرکز ویژه بر روی شخصیتهای اصلی، توانسته یکی از بهترین فیلمهای دو دههی اخیر را عرضه کند.
– فیلم Children of Men
- سال اکران: 2006
«فرزندان انسان» به کارگردانی آلفونسو کوارون (Alfonso Cuarón)، جامعهای را به تصویر میکشد که دیگر در آن کودکی متولد نمیشود و بشریت در آستانهی انقراض قرار دارد. نتیجه، دنیایی است که به هرج و مرج کشیده شده و دولتهایی که دیگر کاری از دستشان برنمیآید.
کشورها، مرزهای خود را بستهاند و به پناهندگان اجازهی ورود نمیدهند تا با این کار، معدود منابع خود را حفظ کنند. اوضاع برای هیچکس خوب نیست اما شرایط زمانی تغییر پیدا میکند که یک زن، باردار میشود و امید را بازمیگرداند. این فیلمِ سیاه و تعلیق آمیز، در سال 2016 و در یک رأیگیری از 117 منتقد بین المللی، به عنوان سیزدهمین فیلم برتر قرن 21 نیز انتخاب شد.
– فیلم A Scanner Darkly
- سال اکران: 2006
«یک پوینده تاریک» انیمیشن کمنظیری است که در دوران اکران چندان دیده نشد اما از زمان خود جلوتر بود و با گذشت نزدیک به 15 سال، هنوز هم همانند روز اول، ارزش تماشا کردن دارد. این انیمیشن هم از روی رمانی به همین نام نوشته فیلیپ کی. دیک اقتباس شده و در آن بازیگرانی همچون کیانو ریوز، رابرت داونی جونیور و ویونا رایدر به ایفای نقش میپردازند.
یک پوینده تاریک ابتدا به صورت لایو-اکشن فیلمبرداری و سپس به انیمیشن تبدیل شد. این اثر به مضامینی همچون هویت، آزادی، اعتیاد و پارانویا میپردازد و هر چه بیشتر در رابطه با پیامهای آن فکر کنید، ترسناکتر میشود.
– فیلم Timecrimes
- سال اکران: 2007
«جرایم زمانی» یک اثر علمی تخیلی مستقل است که توسط ناچو ویگالوندو (Nacho Vigalondo) ساخته شده و در طول این سالها، اگرچه چندان دیده نشده اما جذابیتهای فراوانی دارد. داستان در رابطه با مردی است که در یک حلقهی زمانی گرفتار شده و باید دیگر نسخههای خودش را از بین ببرد.
اکثر فیلمهای مرتبط با سفر در زمان، شخصیتهایی را ترسیم میکنند که میتوانند سرنوشت خودشان را رقم بزنند یا گذشته را اصلاح کنند اما «جرایم زمانی» در مورد یک قربانی زمان است، فردی که هیچ کدام از کارهایی که انجام میدهد، اهمیتی ندارد اما مجبور است که این مسیر کابوسوار را ادامه دهد.
– فیلم Avatar
- سال اکران: 2009
این اثر بلاک باستریِ علمی تخیلیِ شگفت انگیز جیمز کامرون، زمانی که به اکران در آمد، سینمای جهان را تحت تاثیر قرار داد و توانست به پرفروشترین فیلم تاریخ تبدیل شود. داستان در رابطه با مردی است که با یک فرهنگ تازه آشنا میشود و چنان در این دنیای تازه غرق میشود که در نهایت به عنوان قهرمانی از جنس آنها، به مبارزه بر میخیزد.
کامرون توانسته تعادل خوبی میان اِلمانهای اکشن و دراماتیک ایجاد کند و در هیچ کدام از دقایق، داستانگویی را فراموش نکرده است. استفادهی او از جلوههای ویژه به شکلی انقلابی، کمک کرده تا مخاطبان، فضای فیلم را بهتر درک کنند. آواتار شاید از ساختار مشابه دیگر فیلمهای بلاک باستری بهره ببرد اما کاری را انجام میدهد که بسیاری از آثار توانایی انجام آن را ندارند، یعنی مخاطبان را به یک سفر ماجراجویانهی کمنظیر میفرستد و تجربهی متفاوتی را برای بیننده قم میزند.
– فیلم District 9
- سال اکران: 2009
نیل بلومکمپ (Neill Blomkamp)، «منطقه 9» را براساس یکی از فیلمهای کوتاهاش تولید کرد و به سرعت به عنوان یکی از استعدادهای تازهی ژانر علمی تخیلی معرفی شد. داستان در رابطه با یک نژاد از موجودات فضایی است که به پایتخت کشور آفریقای جنوبی قدم میگذارند و در ادامه، دولت یک منطقهی ویژه را برای اسکان آنها در نظر میگیرد. در ادامه، مردی به نام «ویکوس» که برای دولت کار میکند، به یک مادهی سیاه آلوده شده و دیانای موجودات فضایی وارد بدن او میشود.
برگ برندهی منطقه 9، جلوههای ویژهی واقعگرایانهی آن است و نوع نگاهی که به قهرمان خود دارد؛ مردی ریاکار که در نهایت به آنچه سزاوارش است، میرسد. این فیلم با خشونتی که دارد، به مضامین مهمی هم میپردازد که معمولا به آنها توجه نمیشود. منطقه 9 یکی از معدود فیلمهای علمی تخیلی تاریخ است که توانست نامزد اسکار بهترین فیلم هم بشود.
– فیلم Inception
- سال اکران: 2010
کریستوفر نولان برای این فیلم از آثار متعددی الهام گرفت اما نتیجهی نهایی، یک اثر کاملا متفاوت است که دنیای خاص خودش را دارد. «سرآغاز» از ایدههای تازهای بهره میبرد و یک تجربهی بصری تکرار نشدنی برای مخاطب عام به حساب میآید. داستان در مورد یک دزد است که ایدههای اشخاص مختلف را از رویاهای آنها به سرقت میبرد. او اما استخدام میشود تا کار متفاوتی را انجام دهد، یعنی یک ایده را در ذهن فردی بکارد؛ کاری که آسان نیست، زیرا باید به اعماق ناخوادآگاه یک انسان نفوذ کنید.
سرآغاز اگرچه پیچیدگیهای زیادی دارد اما توانسته ایدههایش را به شکلی قابل فهم عرضه کند و مخاطب را آزار نمیدهد. اینکه همیشه بخشی از ذهن ما تحت تاثیر چیزهای دیگر است و هرگز نمیتوانیم کنترل کاملی بر روی خودمان داشته باشیم، از مضامینی است که این فیلم به آن میپردازد.
– فیلم Source Code
- سال اکران: 2011
دومین ساختهی دانکن جونز (Duncan Jones) که اگر چه در زمان اکران به فروش نسبتا خوبی رسید اما در مجموع چندان دیده نشد. «کد منبع» داستان یک خلبان ارتش را روایت میکند که به بخش مهمی از یک پروژهی علمی تبدیل میشود. او در نقش مردی در قطار، باید جلوی یک حملهی تروریستی را بگیرد. اگرچه گذشته را نمیتوان تغییر داد، اما نتایج و سرنخهایی که او بدست میآورد میتواند از یک فاجعه در آینده جلوگیری کند.
کد منبع اثر متفکرانه و هوشمندانهای است که شاید در ژانر علمی تخیلی قرار بگیرد اما به حقایق خوبی از دنیای واقعی اشاره دارد.
– فیلم Under the Skin
- سال اکران: 2013
انسان بودن چیست و چه معنایی دارد؟ این سوال را بسیاری از فیلمهای علمی تخیلی مطرح کردهاند اما کمتری اثری توانسته همچون «زیر پوست» به آن پاسخ دهد. این اثر شاهکار جاناتان گلیزر (Jonathan Glazer)، انسان را از زاویه دید یک موجود فضایی بررسی میکند.
جاناتان گلیزر با جلوههای بصری و اتمسفری که خلق کرده، توانسته به مخاطب بفهماند که انسان بودن چیست و البته تا چه اندازه میتواند خطرناک باشد. زیر پوست یک فیلم هنری است که با آثار مرسوم این ژانر تفاوت دارد و بیشتر از اینکه بخواهد مخاطبان را سرگرم کند، آنها را تفکر فرو میبرد.
– فیلم Her
- سال اکران: 2013
اسپایک جونز با «او» یکی از عاشقانهترین فیلمهای قرن 21 را ساخته است. داستان پیرامون مردی است که عاشق یک سیستم عامل کامپیوتری میشود. واکین فینیکس نقش مردی منزوی را بازی میکند که عشق را با یک هوش مصنوعی به نام سامانتا تجربه میکند و زندگیاش متحول میشود.
جونز میتوانست دیدگاههای منفی و بدبینانهای به قضایا داشته باشد و حتی شخصیت اصلیاش را محکوم کند اما به او احترام میگذارد و حتی برای هوش مصنوعی فیلم هم احترام قائل است! «او» تصویری از آیندهی مدرن را ارائه میدهد که چندان هم دور از ذهن نیست و میتواند به حقیقت تبدیل شود.
– فیلم Ex Machina
- سال اکران: 2014
«فرا ماشین» هم به مضامین مشابه فیلم زیر پوست میپردازد، اما این بار به جای یک موجود فضایی، با یک ربات پیشرفته رو به رو هستیم. رباتی که از سوی دو برنامهنویس مورد بررسی قرار گرفته اما در واقع آنها هستند که توسط این ربات مورد بررسی قرار گرفتهاند!
این ساختهی الکس گارلند (Alex Garland)، در رابطه با یک برنامهنویس جوان است که مأمور میشود تا بر روی یک ربات انساننما تحقیقاتی انجام دهد؛ رباتی که از هوش بالایی بهره میبرد و باعث بروز اتفاقات غیرمنتظرهای میشود.
– فیلم Blade Runner 2049
- سال اکران: 2017
به جز مجموعه جنگ ستارگان، شاید هیچ اثر علمی تخیلی دیگری نتوانسته به اندازهی «بلید رانر» مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهد. نسخهی اصلی که توسط ریدلی اسکات ساخته شد، دنیای سایبرپانکی را به تصویر کشید که دیوانهوار به نظر میرسید و الهامبخش آثار متعددی شد. کسی انتظار نداشت که دنبالهی این فیلم هم بتواند خوب از آب درآید و اصلا چه کسی شجاعت ساخت چنین اثری را داشت؟
اما دنی ویلنوو موفق به انجام این کار شد. او نه تنها موفق شده فضای قسمت اول بازآفرینی کند، بلکه عناصر تازهای به آن اشاره کرده که نتیجهاش یک اثر تماشایی و چشم نواز است. فیلمبرداری بینظیر راجر دیکنز در کنار موسیقی هانس زیمر، این فیلم را به یکی از بهترین دنبالههای سینمایی تاریخ تبدیل کرده است.
فیلمهای دیگری هم سزاوار حضور در این فهرست بودند، از جمله ویژه نیمهشب (2016)، کلاورفیلد (2008)، هرگز مرا رها نکن (2010)، نشانهها (2002)، مه (2007)، پرستیژ (2006)، هیولاها (2010)، لبه فردا (2014)، مالیخولیا (2011)، لوپر (2012)، جاذبه (2013)، برفشکن (2013)، میزبان (2006) و رنگ سرچشمه (2013).
طرفدار کدام یک از عناوین فهرست بهترین فیلم های علمی تخیلی قرن 21 هستید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.