موشک اتمی زمین مداری

موشک اتمی زمین مداری چین یک بلوف تکراری دیگر از سوی کمونیست‌هاست

به گزارش برخی رسانه‌ها چین اخیرا سلاح جدیدی که یک موشک اتمی زمین مداری است را مورد آزمایش قرار داده که در ادامه به بررسی این ادعا می‌پردازیم.

چندی پیش گزارشی در خروجی برخی خبرگزاری‌ها قرار گرفت که در آن اعلام شده بود چین طی تابستان گذشته سلاح جدیدی را مورد آزمایش قرار داده که در اصل یک موشک اتمی زمین مداری است و طوری طراحی شده تا سیستم سپر موشکی آمریکا را دور بزند و به خاک این کشور حمله کند. اما آیا چنین خبری حقیقت دارد یا تنها یک پروپاگندا دیگر است؟

در ابتدا ورزنامه فایننشال تایمز به نقل از یک منبع نوشت که ارتش چین سیستم بمباران پیوسته مداری (FOBS) خود را مورد آزمایش قرار داده است. آن طور که ادعا شده بود موشک حامل یک پرتابه هایپرسونیک فاقد موتور را با خود به مدار پایینی زمین حمل کرده و پرتابه پس از رها شدن، همچون یک موشک کروز در مدار پایینی زمین حرکت کرده و سپس هنگامی که به نقطه مورد نظر رسید همانند یک موشک بالستیک به سمت آن شیرجه میزند.

موشک اتمی زمین مداری

یک تصویر گرافیکی از فضاپیمای تحت آزمایش چین

خود مقامات چینی اینگونه اظهار داشتند که پرتاب ماه آگوست 2021 یک آزمایش غیرنظامی بوده به منظور بررسی فضاپیمای قابل استفاده مجدد این کشور است. با این حال سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا بر این باورند که آزمایش مذکور علاوه بر جنبه غیرنظامی، یک جنبه نظامی نیز داشت و دو فناوری مورد آزمایش قرار گرفتند که یکی قدیمی و دیگری مدرن است.

و اما سیستم بمباران مداری یا همان FOBS طرحی مفهومی متعلق به اتحاد جماهیر شوروی است که در دهه 1960 مطرح شد. در این طرح آمده بود که کلاهک‌های اتمی همچون ماهواره به مدار پایینی زمین فرستاده شوند، اما کامل به دور زمین نچرخند و سپس وارد جو شوند تا به سمت هدف شیرجه بزنند. هدف چنین طرحی دور زدن سیستم سپر موشکی آمریکا بود؛ چرا که آمریکا در هر جهتی که موشک‌های بالستیک قاره پیمای شوروی از آن می‌آمدند آتشبار‌های سامانه‌های پاد بالستیک نایکی زئوس و نایکی هرکیولیس را مستقر کرده بود.

امروزه نیز رادارهای پیش اخطار آمریکا به همان سمت‌هایی که موشک‌های روسی، چینی و کره شمالی از آن تقرب می‌کنند قرار دارند؛ زیرا اصول حمله با موشک بالستیک حتی در مدرن‌ترین موشک‌های بالستیک روسی و چینی همچنان ثابت و مشابه قبل است. بدین صورت که موشک بالستیک در یک مسیر منحنی که از همان لحظه شلیک قابل محاسبه است پرواز کرده و به هدف نزدیک می‌شوند. با این حال تفاوت موشک‌های مدرن با قدیمی در نوع کلاهک‌های اتمی است که البته این موضوع تنها برای موشک‌های روسی صدق می‌کند.

موشک اتمی زمین مداری

از حق نگذریم روسیه در زمینه ساخت موشک بالستیک قاره پیما یا همان ICBM پیشتاز است. دلیل آن نیز پیشرفته بودن پدافند پاد بالستیک آمریکا است که روسیه را وادار به نوآوری می‌کند. در حالی که آمریکا در حال حاضر تنها دو موشک بالستیک قاره پیما، مینوتمن 3 زمین پرتاب و ترایدنت 2 زیردریایی پرتاب، را در خدمت دارد که هر دو پیش از فروپاشی شوروی وارد خدمت شده اما بسیار پیشرفته بوده و همواره به منظور حفظ توان اتمی دستخوش ارتقا و بهسازی قرار می‌گیرند. دلیل استفاده آمریکا از دو موشک این است که روسیه هیچ پدافندی در برابر آن‌ها ندارد. البته ارتش آمریکا به منظور حفظ برتری توان اتمی خود مشغول توسعه موشک بالستیک قاره پیمای جدیدی به نام GBSD است که اواخر دهه 2020 وارد خدمت می‌شود و قرار است جدیدترین فناوری‌های نوین را همراه داشته باشد.

اما روس‌ها برای حمله به آمریکا با یک سپر موشکی پاد بالستیک بسیار پیشرفته و متراکم مواجه هستند که متشکل از سامانه‌های گوناگون و چندین لایه است و موشک‌ها را از فاز میدکورس، یعنی هنگامی که خارج از جو هستند، تا فاز ترمینال یعنی زمانی که به سمت هدف شیرجه می‌زنند مورد هدف قرار می‌دهند. البته به گفته وزارت دفاع روسیه سامانه پاد بالستیک آمریکایی استاندارد 3 در پیشرفته‌ترین نسخه فعلی خود که بلاک 2A نام داشته و با همکاری صنایع سنگین میتسوبیشی ژاپن تولید شده، به لطف برد و سرعت فوق العاده بالایش قادر است موشک‌های بالستیک قاره پیما را در همان فاز پرتاب و هنگام اوج گیری، پیش از آن‌ که حتی از جو خارج شوند، مورد اصابت قرار دهد؛ موضوعی که اعتراض شدید مسکو نسبت به استقرار این موشک‌ها در نزدیکی خاک خودش را به همراه داشته است.

آمریکا برای سرنگونی موشک‌ها تا پیش از ورود مجدد به جو دو سامانه استاندارد 3 و GMD و برای درگیری با موشک در فاز ترمینال سامانه‌های تاد، ESSM، استاندارد 2 و 6 در کنار سامانه پاتریوت را در خدمت دارد. این پدافند سنگین سبب شده تا دانشمندان و مهندسان حوزه هوافضا و موشکی روسیه دست به نوآوری بزنند و در موشک‌های جدید این کشور نظیر بولاوا، سارمات، یارس، لاینر، سینوا، توپول ام و روبژ از کلاهک‌های مانور دهنده استفاده کنند. این کلاهک‌ها هنگام شیرجه به سمت هدف در عین این که سرعت هایپرسونیک نزدیک به 24 ماخ دارند، مانورهای گریز فوق العاده سنگینی اجرا می‌کنند تا امکان هدف قرار گرفتنشان توسط سامانه‌های دفاع ترمینال آمریکا سخت شود. ضمن اینکه یک موشک علاوه بر سرجنگی واقعی، چند سرجنگی غیرواقعی به عنوان هدف کاذب نیز با خود حمل کرده تا بدین ترتیب احتمال رهگیری سرجنگی حامل کلاهک اتمی کمتر شود. مثلا موشک سارمات که سنگین‌ترین ICBM موجود است می‌تواند 16 کلاهک حمل کند که از این تعداد شماری از آن‌ها می‌توانند کاذب باشند.

موشک اتمی زمین مداری

یک پرتابه گلایدری هایپرسونیک متعلق به ارتش آمریکا

تا به امروز این اقدام مهندسان روس تنها راهکاری است که به منظور عبور موشک «بالستیک» از سپر موشکی آمریکا ارائه شده است. راهکار دیگر که تقریبا تمامی کشورهای پیشرو در زمینه موشکی، از چین، ژاپن و هند در آسیا گرفته تا روسیه در اوراسیا، فرانسه و انگلستان در اروپا و ایالات متحده آمریکا مشغول کار روی آن هستند موشک‌های هایپرسونیک هستند که در این عرصه آمریکا پیشتاز است. این سلاح‌های نوین پس از پرتاب تا لبه فضا پیشرفته و سپس پرتابه گلایدری هایپرسونیک خود که فاقد موتور است را رها می‌کنند. این پرتابه همچون یک موشک کروز پرواز کرده و امکان محاسبه ترجکتوری (مسیر پرواز) آن وجود ندارد. پس از رسیدن به نقطه مورد نظر نیز همچون یک موشک بالستیک به سمت هدف شیرجه شده و مانورهای سنگین گریز انجام می‌دهد.

و اما به طرح FOBS از شوروی بازگردیم. در این طرح موشکی عنوان شده بود که پس از پرتاب در مسیری غیرقابل انتظار، یعنی از جنوب قاره آمریکا به خاک ایالات متحده آمریکا نزدیک و حمله می‌کرد. با این حال در مقایسه با موشک بالستیک عادی دقت بسیار کمتری داشت و از آن‌جایی که از طرف قطب جنوب می‌آمد، یک ساعت زمان لازم داشت تا به هدف برسد؛ در حالی که موشک بالستیک عادی این مسیر را از بالای قطب شمال در نیم ساعت می‌پیمود؛ دلیل پرواز بر فراز قطب شمال این است که همگی این کشورها در نیمکره شمالی زمین قرار دارند. به همین دلیل کرملین علی رغم ساخت و حتی آزمایش آن طرح سیستم بمباران مداری خود را کنار گذاشت؛ جرئیات بیشتر درباره این موشک را اینجا بخوانید.

و اما چین که همواره تسلیحات کنار گذاشته و فراموش شده شوروی نظیر موشک بالستیک ضدکشتی، جنگنده نسل 5 میگ 1.44 و صدها طرح دیگر را بازیابی می‌کند این بار به سراغ موشک اتمی زمین مداری رفته است. با این تفاوت که به لطف پیشرفت فناوری می‌توان یک پرتابه گلایدری هایپرسونیک حامل کلاهک اتمی را در دل آن جا داد. از این رو چینی‌ها آن را G-FOBS می‌نامند که G نشانگر گلایدر – Glider است.

موشک اتمی زمین مداری

موشک بالستیک قاره پیمای DF-41؛ جدیدترین، پیشرفته‌ترین و دوربردترین موشک چین

اما آیا این ادعا و آزمایش چنین سلاحی از سوی چین منطقی است؟ مایکل پک، کارشناس و تحلیلگر نظامی در نشریات فوربز و فارن پالیسی این موضوع را از چند نظر بررسی کرده و در ابتدا پاسخ را از بعد توان نظامی مورد بررسی قرار می‌دهد. چین در حال حاضر بیش از صد موشک بالستیک قاره پیما مسلح به سرجنگی اتمی دارد و همواره مشغول ساخت شمار بیشتری است. از نظر بازدارندگی و توان اتمی این کشور قادر است تا حمله اتمی آمریکا و هند (یا حتی روسیه) را پاسخ دهد و کشور مقابل را با حملات خود با خاک یکسان کند. با این حال چین هرگز اشتباه نخواهد کرد و آغازگر جنگ اتمی نخواهد بود. زیرا در وهله اول از توان پاد بالستیک آمریکا اطلاع دارد و می‌داند که موشک‌هایش با سد بسیار مستحکمی روبرو می‌شوند که گذر از آن آسان نیست.

در گام دوم هر کشوری که چین به آن حمله اتمی کند، قطعا دارنده تسلیحات اتمی است و می‌تواند چین صنعتی امروزی را به عصر حجر بازگرداند، به خصوص اگر آن کشور آمریکا باشد. زیرا آمریکا علاوه بر موشک‌های زمین پرتاب، 14 زیردریایی اتمی از کلاس اوهایو دارد که هریک 24 موشک قاره پیمای ترایدنت 2 دارند؛ این موشک‌ها در دهه 1990 وارد خدمت شده و همواره به روز می‌شوند. پس حمله چین با استفاده از ICBM و G-FOBS حتی در صورتی که موفقیت آمیز باشد و بتواند از سد سپر موشکی آمریکا گذر کرده و به نقطه درست برخورد کنند، در بهترین حالت شاید تنها قادرباشند سیلوهای زیر زمینی موشک‌های مینوتمن 3 را از بازی خارج کند. با این حال باز 14 زیردریایی کلاه اوهایو در ژرفای اقیانوس‌ها و در نقطه‌ای نامعلوم پنهان شده و می‌توانند با ترایدنت 2 به چین حمله کنند.

علاوه بر این بمب افکن‌ها و جنگنده‌های آمریکایی نیز قادر به حمله اتمی با استفاده از بمب‌های اتمی تاکتیکی B61 هستند. بمب افکن‌ها و جنگنده‌های پنهانکار و رادارگریز آمریکایی می‌توانند از پایگاه‌های پرشمار و ناوهای هواپیمابر نیروی دریایی این کشور به پرواز در آمده و طی یک حمله غافلگیرانه اهداف در خاک چین را مورد حمله قرار دهند. علاوه بر این آمریکا قصد دارد موشک‌های کروز خود را نیز به جنگی اتمی مسلح کند و بدین‌ترتیب حتی هواپیماهای غیرپنهانکار و شناورهای رزمی این کشور نیز قادر به حمله اتمی هستند. این سیاست آمریکا سه گانه اتمی نام دارد و تسلیحات هسته‌ای خود را از طریق زمین، دریا و هوا به نقطه هدف می‌رساند.

موشک اتمی زمین مداری

پرتابه گلایدری هایپرسونیک DF-17 متعلق به ارتش چین که تا 5 ماخ سرعت دارد

از یک نگاه دیگر نباید فراموش کرد که یک موشک G-FOBS برای تقرب به خاک آمریکا از بالای قطب جنوب گذر می‌کند که امروزه دیگر روشی کاربردی نیست. سابقا رادارهای پیش اخطار اصلی‌ترین راه کشف موشک‌های شلیک شده بودند، اما امروزه به توجه به پیشرفت چشمگیر ماهواره‌ها، سیستم پیش اخطار فضایی در ابتدای صف حضور دارد و هر موشکی را از همان نخستین لحظه پرتاب کشف و دنبال می‌کند. با این حال نمی‌توان گفت G-FOBS کاملا غیرموثر است. چرا که این موشک‌های می‌توانند در کنار موشک‌های ICBM همزمان از چند طرف به آمریکا نزدیک شده و کار رهگیری را برای پدافند پاد بالستیک این کشور سخت‌تر از حالت تقرب از یک طرف کنند.

و اما صرف نظر از ادعای چینی‌ها مبنی بر آزمایش یک موشک G-FOBS، پرتابه‌های گلایدری هایپرسونیک مشکل جدید سامانه‌های پدافندی هستند. سامانه‌های استاندارد 3 و GMD منحصرا برای درگیری با موشک در فضا (خارج از جو) هستند، در حالی که یک پرتابه گلایدری در لبه فضا اما همچنان درون جو پرواز می‌کند. پس تنها سامانه‌های دفاع ترمینال شامل تاد، ESSM، پاتریوت، استاندارد 2 و 6 برای درگیری با این موشک‌های کاربرد دارند که در این فاز هدف قرار دادن یک پرتابه با سرعت بالای 20 ماخ خود یک چالش بزرگ است. البته حداکثر سرعت تخمین زده شده برای گلایدرهای هایپرسونیک چینی 10 ماخ است.

از دید منطقی نیز که به قضیه نگاه کنیم مشخص می‌شود چینی‌ها نیاز چندانی به موشک اتمی زمین مداری G-FOBS ندارند. زیرا پدافند پاد بالستیک آمریکا هرقدر که متراکم باشد باز هم نمی‌توان صد در صد روی آن اتکا کرد. زیرا در عمل شرایط با حالتی که روی کاغذ بحث می‌کنیم تفاوت دارد. پدافندهای پادبالستیک آمریکایی استاندارد 3 و GMD هر دو در آزمایش موفق به سرنگونی موشک بالستیک قاره پیما شده‌اند، اما باز تضمینی نیست که در یک نبرد واقعی هم بتوانند حتما بر موشک‌های مهاجم چیره شود؛ این موضوع سبب شده تا پنتاگون حتی درباره موشک‌های بالستیک کره شمالی نیز نگرانی داشته باشد. پس هنگامی که می‌توان با شلیک پرشمار موشک‌های ICBM شانس گذر از پدافند را بالا برد، چرا باید به سراغ موشک‌هایی رفت که برای رسیدن به دو برابر زمان بیشتر نیاز دارند. نباید فراموش کرد که در زمینه دفاع موشکی هرچه زمان مورد نیاز برای حمله بیشتر باشد، مدافع شانس بالاتری دارد.

موشک اتمی زمین مداری

موشک DF-ZF که با نام WU-14 نیز شناخته می‌شود جدیدترین پرتابه گلایدری هایپرسونیک ساخت چین است که همچنان تحت آزمایش قرار دارد و تا 10 ماخ سرعت می‌گیرد

و اما یک مسئله مهم دیگر توان فنی و سطح تکنولوژی است. طبیعتا چین در زمینه موشکی سال‌ها از روسیه و آمریکا عقب‌تر است و نباید انتظار داشت بتواند پا به پای آن‌ها حرکت و نوآوری کند. پرتابه‌های گلایدری هایپرسونیک تسلیحات بسیار نوینی هستند که روسیه و آمریکا نیز همچنان در ابتدای آن راه حرکت کرده و هنوز موفق نشده‌اند تا یک سلاح از این کلاس را کاملا عملیاتی کنند. چین که خود از این قضیه مطلع است نمی‌تواند از عملکرد موشک اتمی زمین مداری خود مطمئن باشد و هرگز با استفاده از یک سلاح غیرقابل اطمینان دست به قمار در برابر آمریکا نمی‌زند. برای درک بهتر این موضوع بد نیست اشاره کنیم که درباره آزمایش تابستان چین گرازش شده پرتابه گلایدری خطا رفت و چند ده کیلومتر دورتر از نقطه هدف فرود آمد.

بد نیست بدانید آمریکا در سال‌های 2010 و 2011 در آزمایش پرتابه گلایدری هایپرسونیک خود موفق شد به سرعت بالای 20 ماخ برسد، اما به دلیل گرمای فوق العاده زیاد تولیدی هنگام پرواز پرتابه بیش از چند دقیقه دوام نیاورد و در نهایت سقوط کردند. روسیه نیز در حال حاضر یک پرتابه هایپرسونیک گلایدری موسوم به آوانگارد در دست تکمیل دارد که مدعی است 20 تا 27 ماخ سرعت می‌گیرد، ادعایی که حتی با توجه به پیشتازی روسیه در صنعت موشکی باز هم غیرقابل باور است. روسیه گرچه در زمینه فناوری موشک‌های ICBM که ترجکتوری منحنی دارند بسیار جلو است، اما پرتابه‌های گلایدری که با سرعت هایپرسونیک در لبه فضا یک ترجکتوری پیمایشی (کروز) را طی می‌کنند کاملا متفاوت هستند و ادعای روسیه مبنی بر سرعت 27 ماخی آوانگارد جای شبه بسیاری دارد.

نکته دیگری که عدم نیاز به یک موشک G-FOBS را تایید می‌کند موشک‌های بالستیک قاره پیمایی هستند که از زیردریایی شلیک شده و اصطلاحا SLBM نامیده می‌شوند. یک زیردریایی حامل چنین موشک‌هایی می‌تواند از هر نقطه از زمین موشک‌های خود را شلیک کرده و بدین‌ترتیب موشک صرفا از سمت شمال به هدف نزدیک نمی‌شود. با این حال چین همچنان در این زمینه حرف چندانی برای گفتن ندارد اما منطقی‌تر است به جای صرف هزینه و توان خود برای ساخت موشک اتمی زمین مداری که از سیلوی زمینی پرتاب می‌شوند، به دنبال پیشرفت و توسعه موشک‌های زیردریایی پرتاب خود برود.

موشک اتمی زمین مداری

JL-2

برای آگاهی بیشتر لازم به ذکر است در زمینه موشک‌های SLBM و زیردریایی‌هایی که چنین موشک‌هایی را حمل می‌کنند چین با داشتن تنها 6 زیردریایی کلاس جین که هر یک 12 موشک JL-2 با برد 7 هزار کیلومتر حمل می‌کنند نمی‌تواند خود را هم تراز آمریکا، روسیه، بریتانیا و فرانسه تلقی کند که موشک‌های زیردریایی پرتابشان 10 تا 12  هزار کیلومتر برد داشته و حتی می‌توانند از آب‌های منطقه‌ای خود موشک را به سمت هدف شلیک کنند. یک زیردریایی چینی برای حمله به آمریکا بایستی از آب‌های منطقه‌ای خود خارج شود که کاری بسیار غیرعقلانی است.

زیرا آب‌های اطراف چین شدیدا تحت نظارت آمریکا هستند و زیردریایی‌های شکاری اتمی، پهپادها و هواپیماهای گشت دریایی و ضد زیردریایی این کشور با همکاری کشتی‌های جنگی و شناورهای بدون سرنشین سطحی و زیرسطحی نیروی دریایی دائما منطقه را رصد کرده و اجازه گذر به پیشرفته‌ترین زیردریایی‌های چینی که همچنان از نظر فناوری چندین دهه از نمونه‌های آمریکایی عقب‌تر هستند را نمی‌دهند. در این میان کشورهای متحد آمریکا در منطقه نظیر ژاپن نیز با آمریکا همکاری داشته و همگی توان خود را صرف کشف و تعقیب زیردریایی‌های چینی می‌کنند. ژاپن نیز به نوبه خود یک ناوگان سطحی پرتعداد و قدرتمند در کنار زیردریایی‌های شکاری فوق پیشرفته‌ای از کلاس سوریو دارد که در ترکیب با هواپیماهای گشت دریایی اشراف بسیار گسترده‌ای بر آب‌های منطقه را برایش فراهم می‌کند. چین اگر بتواند راهکاری برای گذر از این سد پیدا کرده و زیردریایی و موشک‌هایی نوین بسازد، در مقایسه با ساخت یک موشک اتمی زمین مداری کار بسیار منطقی‌تری انجام داده است.

یک دلیل دیگر برای اشتباه دانستن ساخت یک موشک G-FOBS این است که سبب تحریک دیگر کشورها می‌شود. طبق پیمان فضای بیرونی که در سال 1967 به امضا رسید، کشورهای امضا کننده که چین نیز یکی از آن‌هاست از قراردادن تسلیحات اتمی در فضا منع می‌شوند. بدان معنا که حق ندارند یک سلاح اتمی را همچون یک ماهواره در فضا رها کرده یا در ماه و یا یک ایستگاه فضایی مستقر کنند و هنگام نیاز آن را از خارج از زمین به سمت هدفی روی زمین شلیک کنند. یک موشک بالستیک از آن‌جا که از سطح زمین پرتاب می‌شود ناقض این پیمان نیست، اما G-FOBS علی‌رغم اینکه در لبه فضا پرواز می‌کند، می‌تواند شرایط این پیمان را زیر پا بگذارد.

موشک اتمی زمین مداری

طرح گرافیکی از موشک هایپرسونیک هندی HSTDV

چنین اقدامی سبب می‌شود روسیه، آمریکا و حتی هند نیز سریعا دست به ساخت چنین تسلیحاتی بزنند و این اقدام به ضرر چین است. آمریکا و روسیه در زمینه فضایی بسیار جلوتر از چین هستند و می‌توانند این بازی خطرناک را به مرحله بعد برده و چین را جای بگذارند.

ولی دلیل اینکه چین به دنبال چنین سلاحی رفته است چیست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت چین بیش از آن که به G-FOBS به عنوان یک برگ برنده مقابل سپر موشکی آمریکا نگاه کند، آن را یک امتیاز و ابزاری سیاسی می‌بیند که با استفاده از آن بتواند به آمریکا فشار آورد. بدین ترتیب در مذاکراتی که قدرت‌های دنیا پیرامون مسائل مختلف انجام می‌دهند چین می‌تواند این پیشنهاد را بدهد که در ازای رها کردن پروژه موشک اتمی زمین مداری خود یک امتیاز از آمریکا دریافت کند. با این حال این یک کارت بسیار حساس است و چین بایستی در زمان مناست و تا وقتی که شانس امتیاز گرفتن دارد، با آن بازی کند.

چرا که در حال حاضر پنتاگون سخت مشغول ساخت و توسعه سیستم‌های راداری، ماهواره‌ای و موشکی جدید است که با کمک آن‌ها بتواند تهدیدات هایپرسونیک کروز که در لبه فضا اما درون جو پرواز می‌کنند را نیز دفع کند. سامانه‌های پدافند لیزری نیز از جمله سیستم‌های دفاعی نوینی هستند که آمریکا در گام‌های پایانی توسعه آن‌هاست از آن‌جا که این توپ‌ها پرتو لیزر شلیک می‌کنند، حتی سریع‌ترین تهدیدات هایپرسونیک نیز قادر به فرار از دستشان نیستند. در صورتی که چین نتواند کارت خود را در موقع درست بازی کند، آمریکایی‌ها ضمن تقویت پدافندشان به سراغ ساخت تسلیحات مشابه و حتی نوین‌تری می‌روند که شرایط را برای خود چین بغرنج‌تر می‌کند.