برخی افراد آنچنان به باورها و اختراعات خود اعتماد دارند که حتی حاضرند جان خود را در خطر بیندازند. در ادامه به ۱۰ انسان دیوانه میپردازیم که اختراعات خود را شخصا آزمایش کردند.
آزمون و خطا یکی از بهترین راهها برای رسیدن به نتایج جدید در زندگی است. وقتی که یک ایده جدید دارید آن را امتحان میکنید و اگر جواب نداد، به سراغ ایده دیگری میروید. این روش برای دستور پخت غذاهای جدید، معادلات ریاضی یا حتی روابط جواب میدهد؛ اما در برخی موارد یک فرد ممکن است یک ایده دیوانه وار را امتحان کند که در این صورت حتی اگر نتیجه تست موفق باشد، عواقب آن فاجعهوار خواهد بود.
۱۰ مورد از افرادی که ایدههای فاجعهوار را روی خود امتحان کردند
فردی که برای اثبات زندگی پس از مرگ، مرد
از قرنها پیش تاکنون پیشگوها، احضار کنندگان ارواح و افراد مرتبط با آنها ادعا کردهاند که میتوانند با روح مردگان ارتباط برقرار کنند. البته هیچکدام از این ارتباطات به واسطه علم ثابت نشده است و حتی شاهد رسوا شدن موارد متعددی از احضار کنندگان ارواح بودهایم. با وجود این، برخی افراد هنوز تمایل دارند که به این موارد باور داشته باشند و به همین خاطر آنها هنوز در جوامع مختلف حضور دارند.
گاهی اوقات این باور آنچنان قوی است که فرد کار دیوانهواری را برای ثابت کردن آن انجام میدهد. در سال ۱۹۲۱ فردی به نام Thomas Lynn Bradford تصمیم گرفت که وجود زندگی پس از مرگ را اثبات کند. برای این کار، او درهای اتاق را بست، گاز هیتر را باز کرد و صبر کرد تا اتاق را پر کند.
توماس یادداشتی در اتاق خود گذاشته بود که میخواهد حضور ارواح را اثبات کند و خودکشی او نیز به همین منظور بوده است. وی انتظار داشت که به راحتی دوباره زنده شود. برای این کار هم با یک فرد دیگر برای بازگشت از دنیای مردگان هماهنگ کرده بود. هرچند که فرد مورد نظر هرگونه آگاهی نسبت به مرگ وی را انکار کرد و بعدها هم هیچ پیامی از دنیای مردگان دریافت نکرد.
فرانس رشلت چتر نجات خود را در پاریس امتحان کرد
برخی موارد انقدر مشخص هستند که هیچ انسان عاقلی آنها را امتحان نمیکند، ولی فرانس رشلت که یک خیاط و مخترع اهل فرانسه بود، فکر میکرد که بهترین چتر نجات را طراحی کرده است و هیچ ترسی از امتحان کردن آن نداشت. این اتفاق در سال ۱۹۱۲ رخ داد که در آن زمان هواپیما به عنوان یک پدیده نسبتا جدید به حساب میآمد و پیدا کردن روشهای ایمن کردن آن نیز کاملا جدید بود.
رشلت میخواست به وسیله کت چتر نجات خود زمینه بازگشت ایمن به زمین از هواپیما را فراهم کند. او چندین بار اختراع خود را به وسیله عروسک از پنجره آپارتمان امتحان کرده و در همه موارد نیز شکست خورده بود؛ اما فکر میکرد که مشکل از طراحی چتر نجات نیست و باید از ارتفاع بالاتری آن را امتحان کرد.
به همین خاطر هم به برخ ایفل رفت تا موفقیت ایده خود را ثابت کند؛ اما در عوض یک ویدیو تلخ ثبت شد که در آن یک مخترع جان خود را در برابر جمعیتی که در پایین برخ منتظر بودند، از دست میدهد.
مایک هیوز راکت خانگی خود را تست کرد
از چند سال قبل و به لطف اینترنت، مردم متوجه شدند که واقعا افرادی وجود دارند که فکر میکنند زمین تخت است. البته کمتر کسی آنها را جدی میگیرد یا توجهی به این جماعت میکند؛ اما برخی از آنها درباره باور خود کاملا جدی هستند. مایک هیوز یکی از این افراد بود. او به راکت نیز علاقه زیادی داشت و میخواست با ساخت راکت یک بار برای همیشه این مسئله را حل کند.
مایک میخواست با راکت به آسمان برود و خودش از آنجا به سطح زمین نگاه کند. البته وی پیش از این نیز دو بار با موشک به ارتفاع ۱۳۰۰ و ۱۸۰۰ پایی رفته بود؛ اما در تلاش آخر خود که در سال ۲۰۲۰ رخ داد، از یک موشک بخار (طراحی شده توسط خودش) استفاده کرد. در این آزمایش دیوانهوار، مکانیزم چتر نجات عمل نکرد و برخورد موشک با زمین سبب مرگ او شد.
مدیر روابط عمومی مایک هیوز بعدها فاش کرد که وی ابدا به تئوری تخت بودن زمین باور نداشت و فقط برای جلب توجه رسانهها و پول، این کارها را میکرد.
هوراس هانلی در هنگام تست زیردریایی، جان خود را از دست داد
به عنوان یک مخترع شما باید به ایدههای خود باور داشته باشید؛ اما اندکی احتیاط هم اشکالی ندارد. مخصوصا اگر اختراع شما یک زیردریایی باشد و در سال ۱۸۶۳ باشید. هوراس در تلاش برای بررسی اختراع خود با گذر کردن از زیر یک کشتی لنگر انداخته بود که ناگهان زیردریایی در گل گیر کرد.
این زیردریایی ۱۲ متری به ۸ نفر خدمه نیاز داشت و پیشتر نیز یک بار با موفقیت تست شده بود. هرچند که کمی بعد یک حادثه سبب شد که زیردریایی هنگامی که در ورودی آن باز بود، به عمق آب برود و مرگ ۶ نفر از خدمه خود را رقم بزند. پس از این اتفاق، پیدا کردن خدمه جدید کار سختی بود. به همین خاطر هانلی خودش نیز پا پیش گذاشت تا نشان دهد که زیردریایی کاملا امن است.
هرچند که در نهایت هانلی در کنار تمامی خدمه زیردریایی جان خود را از دست داد. در کمال تعجب پس از مرگ خدمه، زیردریایی نجات داده شد و راهی یک ماموریت دیگر گشت. در این ماموریت اختراع هانلی توانست به اولین زیردریایی که توانسته یک کشتی را غرق کند، تبدیل شود. هرچند که در راه برگشت به خانه غرق شد و تمامی خدمه آن نیز برای بار سوم کشته شدند.
تروی هرتوبیس لباس مخصوص خود برای مقاومت در برابر خرس را تست کرد
یک مخترع کانادایی به نام تروی هرتوبیس با ساخت مستندی در رابطه با یک لباس ضد خرس به تیتر اول رسانههای بینالمللی تبدیل شد. وی ادعا میکرد که قبلا با یک خرس واقعی برخورد داشته و در آن زمان خوش شانس بوده که خرس از جانش صرف نظر کرده است. به همین خاطر تروی یک لباس مخصوص بزرگ و عجیب را ساخت که میتوانست ضربات سهمگین خرس را تحمل کند.
اما چطور میتوان این لباس را تست کرد؟ او از دوستانش خواست که با الوارهای بزرگ، چوب بیسبال و وانت به او حمله کنند. کسی شکی ندارد که لباس مخصوص هرتوبیس میتواند فشار و ضربات زیادی را تحمل کند؛ اما مشکل اینجا بود که در هنگام آزمایش اصلی، تروی حتی نمیتوانست به راحتی راه برود و برای ایستادن نیز به کمک دوستانش نیاز داشت.
ادوین کتسکی برای بررسی تاثیر کوکائین اوردوز کرد
بسیاری از موادی که این روزها تحت عنوان مواد مخدر خطرناک دستهبندی میشوند، در گذشته به عنوان دارو استفاده میشدند. موادی همچون هروئین و کوکائین نیز کاملا برای مدیریت درد رایج بودند و به همین خاطر از پزشکان انتظار میرفت که تا حدودی با آنها آشنایی داشته باشند.
در سال ۱۹۳۶، دکتر ادوین کتسکی نسبت به اثرات کوکائین آشنایی کلی داشت؛ اما در آن زمان نه او و نه هیچ شخص دیگری دقیقا نمیدانستند که تا چه میزان از کوکائین را میتوان بدون آسیب دیدن مصرف کرد. بنابراین کتسکی تصمیم گرفت که این مشکل را حل کند. برنامه کتسکی این بود که تاثیر کوکائین روی بدن انسان را به صورت مستند ثبت کند.
برای این کار خودش کوکائین مصرف کرد و حس درونی و اتفاقاتی که برایش رخ میداد را یادداشت نمود. تا به اینجای کار همه چیز منطقی به نظر میرسد؛ اما همانطور که گفتیم هیچکس نمیدانست تا چه میزان کوکائین بیش از حد تلقی میشود و به همین خاطر کتسکی به شدت اوردوز کرد.
البته برخی از یادداشتهای اولیه وی همچون «گشاد شدن نسبی چشم» عادی بودند؛ اما در یکی از یادداشتهای نهایی واژه «فلج» با یک دستخط به همین ریخته دیده میشود. این یادداشتها که روی دیوار مطب او نوشته شده بودند، روز بعد در کنار جسد بیجان وی کشف شدند.
کلمنت ولاندیگم در هنگام بررسی فرضیه نحوه مرگ یک فرد دیگر، جان باخت
انسانها عاشق معما هستند و این موضوع را میتوان از تعداد زیاد بلاگهای جرائم واقعی متوجه شد؛ اما گاهی اوقات تلاش برای حل یک معما میتواند به یک تراژدی بزرگتر منجر شود.
در سال ۱۸۷۰ شخصی به نام توماس میر در حال انجام بازی ورق بود که ناگهان ۵ نفر وارد اتاق شدند. یک درگیری در اتاق رخ داد که در آن چندین تیر هم شلیک شد. در انتها، میر به زمین افتاد و به خاطر زخم تیری که خورده بود، جان خود را از دست داد. هیچ کس نمیدانست که چه شخصی در میانه درگیری به میر شلیک کرده است؛ اما در نهایت فردی به عنوان متهم اصلی معرفی شد.
هرچند که به نظر کلمنت ولاندیگم شواهد کافی برای این موضوع وجود نداشت و پس از بررسی پرونده نیز به یک نتیجه کاملا متفاوت رسید. شاهدین گفته بودند که پیش از آنکه میر اسله خود را بیرون آورد، یک صدای خفه تیر را شنیده بودند. کلمنت بر این باور بود که میر به اشتباه به خودش شلیک کرده است.
ولاندیگم پس از بررسیهای بیشتر از درستی فرضیه خود مطمئن شد و تصمیم گرفت که آن را به یکی از دوستانش نشان دهد. متاسفانه در این هنگام تفنگ خالی خود را با تفنگ پر میر اشتباه گرفت و ناخواسته به خودش شلیک کرد. در کمال تعجب فرد دیگری هم که میخواست این موضوع را آزمایش کند، به اشتباه به خودش شلیک کرد و کشته شد.
البته متهم اصلی توسط دادگاه تبرئه شد؛ اما او نیز ۴ سال بعد در یک تیراندازی جان خود را از دست داد.
نیکولاس سن هیدروژن را از طریق مقعد وارد بدن خود کرد
حتما شنیدهاید که برای پیدا کردن یک سوراخ در چرخ ماشین از آب و صابون استفاده میکنند تا محل آسیب دیده از طریق حباب پیدا شود. با این ترفند ساده میتوان پنچرگیری کرد؛ اما اگر به جای چرخ ماشین با روده بزرگ طرف باشید، راهکار چیست؟ برای این مشکل نیز راه حلی وجود دارد، ولی برای یافتن آن، یک پزشک مجبور شد گاز هیدروژن را وارد مقعد خود بکند.
دکتر نیکولاس سن که مشغول مداوای مجروحین جنگ آمریکا و اسپانیا بود، با یک مشکل بزرگ مواجه شده بود. درمان زخمهایی که به خاطر گلوله در روده ایجاد میشدند، بسیار سخت بود. در واقع پیدا کردن آنها یک چالش بزرگ بود و اگر هم بیمار زود درمان نمیشد، یک مرگ سخت در انتظارش بود.
سن تصمیم گرفت برای پیدا کردن محل زخم، از گاز هیدروژن استفاده کند تا مشکل دیگری هم برای بیمار پیش نیاید. او در ابتدا این کار را روی سگها امتحان کرد و آنهایی که از زخم گلوله زنده ماندند، پس از درمان با این روش به زندگی عادی خود برگشتند. هرچند که اینکار کافی نبود و برای اطمینان بیشتر، سن این روش را روی خودش امتحان کرد.
اگرچه اینکار کمی برای بیمار، آزاردهنده بود؛ اما در نهایت مفید واقع شد و توانست تا پیش از اختراع اشعه ایکس، جان افراد بسیاری را نجات دهد.
خلبان F-11 به خودش شلیک کرد
زمانی در دکترین نظامی آمریکا رسیدن به سرعتهای بالاتر برای یک جنگنده اهمیت بالایی داشت. البته پس از توسعه هر هواپیمای جنگی جدید، خلبان باید تستهای پروازی را انجام دهد تا مطمئن شوند که هواپیما در سرعتهای مختلف عملکرد پایداری دارد.
در سال ۱۹۵۶، یکی از خلبانان نیروی دریایی ارتش آمریکا به نام توماس اتریج عهدهدار تست هواپیمای جدید Grumman F-11 Tiger شد. این جنگنده برخلاف نمونههای پیشین میتوانست با سرعت فراصوت پرواز کند. اتریج در حال پرواز در ارتفاع ۲۰ هزار پایی بر فراز اقیانوس اطلس بود که تصمیم گرفت همزمان با رفتن به ارتفاع ۱۳ هزار پایی با مسلسل ۲۰ میلیمتر هواپیما شلیک کند.
او سپس از سرعت صوت نیز فراتر رفت و پس از شلیک مجدد، مستقیم به ارتفاع ۷ هزار پایی رفت. در این مرحله بود که گلولههای شلیک شده به خود هواپیما اصابت کردند. اتریج ناگهان متوجه شد که چیزی کاناپی هواپیما را سوراخ کرده است. به همین خاطر سرعت خود را کم کرد و فورا به پایگاه بازگشت.
در هنگام کاهش ارتفاع، سرعت F-11 از گلولهها نیز بیشتر شده و به همین خاطر خلبان عملا به خودش شلیک کرده بود. این اتفاق سبب شد که موتورهای هواپیما با مشکل جدی مواجه شوند و در نهایت F-11 در فاصله ۱.۶ کیلومتری پایگاه سقوط کند. البته خلبان از این اتفاق جان سالم به در برد.
مایکل اسمیت خود را از قصد در معرض نیش زنبورها قرار داد
مایکل اسمیت دارای مدرک دکترای زیستشناسی اعصاب است و به بررسی زنبورها نیز علاقه دارد. او در بررسیهای خود روی نحوه عملکرد کلونیهای زنبورها کار کرده و در طول این کار نیز چند بار نیش زنبور را چشیده است. تا به ایجای کار همه چیز منطقی است؛ اما در یک فصل خاص یک زنبور وارد شلوارک مایکل شد و بخش حساسی از بدنش را نیش زد.
عجیب اینجا بود که نیش زنبور آنقدر که مایکل فکر میکرد، درد نداشت. به همین خاطر وی تصمیم گرفت که متوجه شود نیش زنبور در کدام قسمت از بدن درد بیشتری ایجاد میکند. هیچکس نمیتوانست پاسخ دقیقی به این موضوع بدهد. پس مایکل خودش این موضوع را بررسی کرد.
او خود را در معرض نیش زنبور در قسمتهای مختلف بدن قرار داد و در نهایت اعلام کرد که نیش زنبور روی سوراخ بینی دردناکترین حالت را رقم خواهد زد.