در این مطلب به تشریح پایان بندی فیلم بتمن پرداختهایم؛ بررسی همهی اتفاقاتی که رخ داد و رویدادهایی که قرار است در قسمتهای بعدی به آنها پرداخته شود.
پایان بندی فیلم بتمن ضمن به اتمام رساندن بخشی از قصه، مسیر را برای رویدادهای تازهای هموار میکند که احتمالاً در قسمت دوم و سوم به آنها پرداخته خواهد شد.
نبرد اول بتمن با «ریدلر» به پایان رسید اما ماجراجوییهای شوالیهی تاریکی هنوز به اتمام نرسیده است. این فیلم که در ابتدا قرار بود یک نسخهی فرعی از «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» باشد، در نهایت به پروژهی متفاوتی تبدیل شد و با کنار رفتن «بن افلک»، این «رابرت پتینسون» بود که نقش اصلی را برعهده گرفت. این فیلم حالا هیچ ارتباطی با «دنیای سینمایی دیسی» ندارد و فصل تازهای را برای بتمن آغاز میکند.
در ابتدای فیلم، «بروس وین» نزدیک به دو سال است که به بتمن تبدیل شده و تنها متحد او، «آلفرد پنیورث» است. با ورود ریدلر و قتلهایی که رخ میدهد، بتمن مصمم میشود تا این پرونده را حل کند و بفهمد این ماجراها چه ارتباطی با قتل والدینش دارد. او که همچنان تازهوارد است و هنوز در مقابل شخصیت منفیهای قدرتمند قرار نگرفته، چالشهای جدیدی را تجربه میکند تا پس از رویارویی با ریدلر، پنگوئن و فالکون، با یک تحول شخصیتی بزرگ روبرو شود.
بررسی پایان بندی فیلم بتمن
پایان بندی فیلم بتمن روی آیندهی این ابرقهرمان و آیندهی شهر گاتهام تمرکز دارد اما با یک پایان باز روبرو نیستیم. در واقع قصهی اصلی به اتمام میرسد اما خردهپیرنگهایی وجود دارند که ارزش پرداختن در قسمتهای بعدی را خواهند داشت، از جمله حضور «جوکر» که احتمالاً دیر یا زود در مقابل بتمن ایستادگی خواهد کرد.
نقشهی اصلی ریدلر چه بود؟
یکی از بزرگترین چرخشهای داستانی فیلم، دلیل اصلی آدمکشیهای ریدلر است. در ابتدا اینگونه به نظر میرسید که او قصد مبارزه با فساد را دارد و میخواهد پلیسها و سیاستمداران فاسد را به سزای اعمالشان برساند اما مشخص نبود که آنها اصلا به چه دلیلی فاسد شدهاند. فیلم از نظر روایت میخواهد مخاطب را به این نتیجه برساند که ریدلر نیز همانند شوالیه تاریکی است اما آنها دو روی یک سکه هستند؛ شاید هر دو یتیمانی باشند که میخواهند از گاتهام انتقام بگیرند اما عدالت را به شکل متفاوتی اجرا میکنند.
در نهایت مشخص میشود که نقشهی ریدلر با «توماس وین» (پدر بروس) و برنامههایش برای بازسازی شهر در ارتباط است. «ادوارد نشتون» کودک یتیمی بود که زندگی فقیرانهای داشت؛ او در بزرگسالی تبدیل به یک حسابدار میشود و تصادفاً از «طرح بازسازی زیرساختهای شهر» (Renewal) آگاهی پیدا میکند، ایدهای که از سوی خانوادهی وین مطرح شده بود تا تحولی اساسی در شهر ایجاد شود. پس از مرگ توماس، این طرح به حاشیه میرود و بودجهی آن توسط «کارماین فالکون» به سرقت میرود.
فالکون از فرصت استفاده کرده و با اطلاعاتی که دارد، باعث دستگیری رقیب اصلیاش، «سالواتوره مارونی» میشود. او سپس از پولهای بادآورده استفاده میکند تا همهی اعضای اصلی شورای شهر و نیروهای پلیس را خریداری کند و بصورت مخفیانه، به رئیس گاتهام تبدیل شود.
اگر طرح بازسازی زیرساختهای شهر اجرا میشد، کیفیت زندگی ادوارد نشتون بهبود پیدا میکرد اما با لغو آن، ادوارد تصمیم گرفت تا هر کسی که مستقیم یا غیرمستقیم در این زمینه نقش داشته است را نابود کند. آخرین قربانی او در مسیر انتقامگیری، بروس وین بود؛ یتیمی که برخلاف ادوارد، زندگی خوبی را تجربه کرد و حتی مرگ والدینش باعث نشد به فقر و بدبختی دچار شود.
با مرگ توماس و «مارتا وین»، رسانهها و مردم به جای پرداختن به لغو طرح بازسازی، تمرکز خود را روی بروس وین قرار دادند؛ پسرکی که والدینش را به شکل تراژیکی از دست داده و نیاز به حامی دارد. این در حالی بود که همزمان، دیگر یتیمان شهر عذاب میکشیدند و کسی آنها را پشتیبانی نمیکرد.
آخرین قطعهی پازل از نقشهی انتقامجویانهی ریدلر، نابود کردن دیوارهای گاتهام و زیر آب بردن شهر بود تا «تغییر واقعی» رخ دهد. حرکتی نمادین برای «شستن فساد و آغازی دوباره» یا به عبارت دیگر «یک طرح بازسازی که این بار اجرا شد».
ارتباط زیردستهای ریدلر با بتمن
اینکه آیا حضور بتمن تاثیر منفی یا مثبتی روی گاتهام گذاشته است، در بخشهای پایانی مشخص میشود؛ جایی که بتمن با تمام قدرت در حال مشت زدن به صورت یک خلافکار خردهپا و از زیردستان ریدلر است تا اینکه «جیم گوردون» جلوی او را میگیرد.
هنگامی که ماسک این خلافکار کنار میرود، او به بتمن نگاه میکند و میگوید: «من انتقام هستم». چهرهی این مرد شاید چندان آشنا نباشد اما او همان کسی است که بروس وین در مراسم تدفین ملاقات کرده بود؛ مرد میانسالی که از مقامات رسمی گاتهام ابراز نارضایتی میکرد و آنها را مقصر همه چیز میدانست.
اینکه او اعلام کرد «انتقام» است، لحظهی مهمی برای بتمن بود که ناگهان متوجه میشود خودش یکی از دلایل اصلی اتفاقات رخ داده است. در آغاز فیلم، بتمن با گروهی از خلافکاران مبارزه میکند که ظاهراً پیرو جوکر هستند و در پایان با خلافکاران خردهپای دیگری روبرو میشود که حالا از ریدلر پیروی میکنند.
یک چیز کاملاً واضح است: بتمن نتوانسته جلوی خلافکار شدن آدمها را بگیرد، زیرا اصلاً در قدم اول با عاملی که باعث خلافکار شدن آنها میشود، مبارزه نکرده است. در بخشهای پایانی متوجه میشویم که این خلافکاران کم بضاعت و حامی ریدلر برای «انتقام شخصی خود میجنگند» و به عبارتی، دنبالهروی همان مسیری هستند که بتمن به اشتباه وارد آن شده بود.
جوکر و اهمیت حضور او
یک بتمن جدید بدین معناست که یک جوکر جدید هم دیر یا زود از راه میرسد؛ جوکر در این فیلم حضور دارد اما در حاشیه است و تنها در بخشهای پایانی برای لحظاتی به او پرداخته میشود تا مخاطبان برای قسمتهای بعدی هیجانزده شوند. در این نسخه، جوکر در تیمارستان آرکهام بستری است و ظاهراً پیش از آن، گروه خلافکاران خودش را هم داشته است.
در کامیکها، علت زندانی شدن جوکر در آرکهام دستگیر شدنش توسط بتمن است، بنابراین احتمالاً آنها قبل از فیلم اول، با یکدیگر نبرد داشتهاند. این تئوری در ویدیوی ملاقات جوکر با بتمن که از فیلم حذف شده است، رنگ واقعیتری به خود میگیرد و اینگونه به نظر میرسد که آنها تا حدی از یکدیگر شناخت دارند. همچنین در قسمت دوم، شاهد دوستی جوکر و ریدلر خواهیم بود که برای نابود کردن بتمن با یکدیگر همکاری میکنند.
نقش جوکر را «بری کیوگن» بازی میکند که اخیراً در فیلم «جاودانگان» ظاهر شده و آثار دیگری همچون «شوالیه سبز»، «کشتن آهوی مقدس» و «دانکرک» را در کارنامه دارد. چهرهی جوکر البته در فیلم به طور کامل به نمایش گذاشته نمیشود اما میتوانید نیم نگاهی به زخمهای وی داشته باشید که به گفتهی کارگردان، به خاطر یک بیماری پوستی به وجود آمده است.ما همچنین خندهی جدید جوکر را هم میشنویم که کمی جنونآمیز است.
پنگوئن حالا رئیس اصلی خلافکاران است
اگر اخبار را دنبال کرده باشید، حتما میدانید که وانر در حال توسعهی یک سریال براساس پنگوئن است که از سرویس «اچبیاو مکس» پخش خواهد شد. ارتباط این شخصیت با کارماین فالکون و سالواتوره مارونی با جزئیات کامل در فیلم بررسی نشد اما نیازی به این کار نبود. این سریال هم قرار است ادامهدهندهی اتفاق فیلم باشید و شاید در قالب فلشبک، به بعضی از رویدادهای پیشین بپردازد.
سریال به دورانی خواهد پرداخت که با مرگ فالکون، حالا پنگوئن این فرصت را دارد تا دنیای خلافکاران را سروسامان دهد. در پایان فیلم هم به طور غیرمستقیم به این مسئله اشاره میشود که پنگوئن، رئیس بعدی خلافکاران خواهد بود.
سریال پنگوئن به احتمال زیاد با الهام از کامیک «بتمن: سرزمین بیصاحب» (No Man’s Land) ساخته خواهد شد که در آن، یک زلزله باعث شد تا گاتهام دچار آشفتگی شود و برای اینکه مورد بازسازی قرار بگیرد، اکثر شهروندان محل زندگی خود را ترک کردند. با این هرجومرجها، شخصیت منفیها وارد عمل شدند و با تصاحب بخشهای مختلف شهر، آنها را به مالکیت خود در آوردند تا جنگ تازهای میان بتمن و دشمنانش آغاز شود.
احتمالاً اِلمانهایی از این کامیک را در سریال خواهیم دید و اینجا هم «کالین فرل» نقش اصلی را ایفا میکند. باید دید دنیای زیرین خلافکاران گاتهام با مدیریت پنگوئن، به چه سمتوسویی میرود.
گاتهام در آستانهی فروپاشی و غرق در جرم و جنایت
پنگوئن تنها سریال مبتنی بر داستانهای فیلم بتمن نیست و احتمالاً در آیندهای نزدیک شاهد پخش سریال «گاتهام پیدی» خواهیم بود که پیرامون نیروهای ادارهی پلیس شهر گاتهام جریان دارد. توسعهی این مجموعه از سال 2020 آغاز شد اما فعلا به دلیل «تفاوتهای خلاقانه» متوقف شده است و این احتمال وجود دارد که به کلی بایگانی شود.
با اینکه جزئیات دقیقی از این مجموعه در دست نیست اما قرار بود دوران سال اول بتمن شدن بروس وین را به تصویر بکشد و روی پروندههای جنایی تمرکز داشته باشد. قرار بود نقش اصلی یک پلیس فاسد باشد و از زاویه دید تازهای به سازوکارهای شهر گاتهام نگاه شود اما وارنر و دی سی با این ایده مخالفت کردند.
در حال حاضر، این پروژه با سریال «تیمارستان آرکهام» جایگزین شده است که از آن اطلاعات خاصی وجود ندارد و نمیدانیم که آیا یک پیشدرآمد است یا قصههای فیلم را ادامه میدهد.
زن گربهای به «بلادهِوِن» سفر میکند (شهر محل زندگی نایتوینگ)
همانند فیلم «شوالیه تاریکی برمیخیزد» که زنگربهای از بتمن درخواست میکند تا همه چیز را رها کند و او نمیپذیرد (البته در نهایت همراه با «سلینا کایل» بازنشسته میشود)، اینجا هم شاهد نمای مشابهای هستیم. زن گربهای پس از شنیدن پاسخ منفی از سوی بتمن، مسیر خود را میرود و گاتهام را ترک میکند.
خروج او از شهر اتفاق غمانگیزی نیست و همیشه این احتمال وجود دارد که برای قسمت دوم بازگردد اما نکتهی جالب مقصد او است، یعنی شهر بلادهِوِن (Blüdhaven)؛ جایی که «دیک گریسون» به آنجا رفت و در نهایت به «نایتوینگ» تبدیل شد تا هویت قبلی خود به عنوان «رابین» را فراموش کند.
به نظر نمیرسد در دنیای این فیلم، نایتوینگ وجود داشت باشد زیرا او ابتدا باید در قالب رابین ظاهر شود و بروس وین تنها دو سال است که تبدیل به بتمن شده. از آنجایی که فیلم پایان نسبتاً خوشبینانهای دارد و بتمن دیگر همانند گذشته گوشهگیر و مردمگریز نیست و البته با آلفرد هم رابطهی بهتری دارد، شاید در قسمت دوم با دیک گریسون جوان روبرو شویم. اشارهی زن گربهای به بلادهون قطعاً بدون دلیل نبوده است و سازندگان حداقل به حضور رابین اندکی فکر کردهاند.
اما اینجا یک سوال دیگر هم به وجود میآید: چه میشد اگر در این دنیای بتمن، نایتوینگ مستقل از شوالیه تاریکی وجود داشت؟ به هر حال فیلم بعضی چیزها را تغییر داه است (مثلا اینکه زن گربهای دختر کارماین فالکون است)، بنابراین شاید اتفاق عجیبی نباشد که شاهد یک نایتوینگ متفاوت باشیم که اصلاً ارتباطی با بتمن ندارد. ضمن اینکه اگر قسمت دوم بخواهد به «محفل جغدها» بپردازد، حضور نایتوینگ را باید قطعی بدانیم.
نماهای نهایی از بتمن چه معنایی دارد؟
دلیلی که بتمن با زن گربهای همراه نمیشود و گاتهام را ترک نمیکند، این است که «بتسیگنال» را در آسمان میبیند؛ علامتی که به شوالیهی تاریکی یادآوری میکند چه کسی است و چه وظیفهای دارد و زن گربهای هم این مسئله را درک میکند. به همین خاطر است که مسیر آنها جدا شد و بتمن در آینه بغل موتورش به دور شدن سلینا کایل نگاه میکرد.
سلینا بدون اینکه بداند، به بتمن کمک کرد تا ایرادات خود را اصلاح کند و به سطح تازهای از خودشناسی برسد. در این لحظات، بتمن دیگر «انتقام» نیست؛ او چیزی فراتر از اینهاست، چیزی بهتر و زن گربهای یکی از کسانی است که به این تحول شخصیتی کمک کرد.
با دور شدن سلینا، در آخرین نمای فیلم، بتمن را میبینیم که مصممتر از همیشه است و از چشمانش میتوانیم بخوانیم که حالا آماده است تا تمام وجود خود را صرف بازسازی و بهتر کردن گاتهام کند. او رو به جلو نگاه میکند و در واقع نگاهش به آینده است.
این پایان بندی به انتهای شوالیه تاریکی نیز شباهت دارد که بتمن با موتور در تاریکی شب ناپدید میشود و خود را برای سالها بازنشسته میکند (و در قسمت سوم هم به اجبار باز میگردد) اما اینجا، بروس وین در آخر اعلام میکند که قصد کنارهگیری ندارد بلکه میخواهد با تمام قدرت جلوی شر ایستادگی کند.
والدین بروس وین را چه کسی به قتل رساند؟
به قتل رسیدن توماس و مارتا وین همواره یکی از اجزای جداییناپذیر قصههای بتمن بوده (و اصلاً یکی از دلایلی که بروس وین تصمیم گرفت به بتمن تبدیل شود) اما این فیلم برداشت تازهای از آن ارائه میدهد. اینجا هم مرگ والدین، یکی از انگیزههای شخصیت اصلی برای تبدیل شدن به یک ابرقهرمان است اما صحنهی مرگ آنها نشان داده نمیشود.
در عوض، اینکه چه کسی آنها را کشت (و چه کسی دستور قتلشان را صادر کرد) به یک داستان فرعی تبدیل شده است که با پازلهای ریدلر مرتبط است. به طور معمول، این «جو چیل» است که در اکثر قصههای بتمن، مارتا و توماس را میکشد (در فیلم «بتمن آغاز میکند» نیز چنین بود) اما در این نسخهی سینمایی جدید، قتل والدین بروس با دو آدم دیگر مرتبط است: کارماین فالکون و سالواتوره مارونی.
هر دوی آنها از بزرگترین جنایتکاران گاتهام بودند اما فالکون رابطهی نزدیکتری با توماس وین داشت. به همین دلیل، وقتی توماس از فالکون میخواهد تا یک خبرنگار دردسرساز را تهدید کند، فالکون آن خبرنگار را به قتل میرساند و احتمالاً اطلاعاتی که آن خبرنگار در اختیار داشت را به کار میگیرد تا از توماس اخاذی کند.
این احتمال وجود دارد که مارونی آنها را به قتل رسانده باشد تا اجازه ندهد فالکون این زوج پرنفوذ را کنترل کند اما تئوری محتملتر این است که خود فالکون قاتل آنها باشد. در فیلم میشنویم که توماس از اینکه آن خبرنگار به قتل رسیده، شوکه شده است و میخواهد نزد پلیس برود و همه چیز را اعتراف کند. منطقی است فالکون برای اینکه دستگیر نشود، با استخدام یک قاتل خردهپا آنها را از بین ببرد تا به دردسر نیفتد.
فیلم در این رابطه جواب قطعی نمیدهد اما از آنجایی که فالکون حاضر است برای حفظ قدرت هرکاری انجام دهد، با لو دادن مارونی او را نابود میکند و روی اکثر آدمهای معتبر شهر کنترل دارد، اینکه مارتا و توماس را به قتل رسانده باشد، چندان دور از ذهن نیست.
پیام ریدلر در نمای پس از پایان تیتراژ به چه معناست؟
سکانسهای پس از تیتراژ در میان فیلمهای ابرقهرمانی به یک سنت تبدیل شده است اما در بتمن، سازندگان به یک پیام از ریدلر اکتفا کردهاند. در پایان با یک پیام روبرو میشوید که به مخاطبان میگوید «خداحافظ» و سپس قبل از اینکه صفحه سیاه شود، تصویری برای لحظهای چشمک میزند که آنجا میتوانید آدرس وبسایت ریدلر یعنی «راتا آلادا» را ببینید.
این وبسایت در اینترنت وجود دارد و اگر مدتی قبل وارد آن میشدید، میتوانستید با حل سه پازل ریدلر، یک جایزه دریافت کنید. این پازلها چند بار تغییر کردند اما حالا با ورود به وب سایت راتا آلادا، با علامت ادارهی پلیس گاتهام روبرو میشوید که میگوید این سایت را هک کرده و تحت کنترل خود دارد.
جالب است بدانید این اولین باری نیست که یک فیلم بتمنی چنین کاری انجام میدهد. در سال 1966، یک ایستگاه رادیویی با همکاری شرکت فاکس قرن بیستم، مسابقهای گذاشت که هرکس شماره تلفن «بتفون» را حدس بزند، یک جایزه میگیرد.
معنی واقعی فیلم بتمن
در طول فیلم، بروس وین به دنبال انتقام قتل والدین و مبارزه با فساد شهر گاتهام است اما اتفاقات رخ داده، شرایط را برای او برعکس پیش میبرد. بتمن قوانین خاصی دارد، از سلاح گرم استفاده نمیکند و کسی را به قتل نمیرساند اما در مجموع، این تنها چیزی است که او را از ریدلر متمایز میکند، فردی که خودش در جستجوی انتقام است. همانند بروس، ادوارد نشتون نیز یک یتیم بود اما سرنوشت به او روی خوش نشان نداد، مجبور شد در یک یتیمخانهی فرسوده زندگی کند که هر سال، کودکان در آن کشته میشدند.
در مقابل، بروس وین در برج وین زندگی ثروتمندانهای داشت. بروس هرگز به شهر کمک مالی نکرد و حتی شهردار جدید هم غیرمستقیم او را برای این موضوع مورد سرزنش قرار داد. مضمون اصلی در بیشتر بخشهای فیلم، انتقام است زیرا هم بتمن و هم ریدلر، در جستجوی انتقام از شهری هستند که به آنها آسیب زد.
برای بروس، گاتهام و همهی خلافکاران، نیروهای پلیس و سیاستمداران فاسد باید تاوان قتل والدینش را میدادند و او خواسته یا ناخواسته در مسیر تحقق بخشیدن به میراث پدرش قدم گذاشته بود (کاری که پدرش میخواست انجام دهد اما اجل به او فرصت نداد). در سوی دیگر، ریدلر هم میخواست که همین آدمها تاوان دهند اما تنها برای اینکه او را ناامید و سرخورده کرده بودند.
حس سیاه و پوچی که این دو در دوران یتیم شدن تجربه کردند، آنها را به آدمهای تازهای تبدیل کرد که اهداف مشترکی دارند. با این حال، اعمال خشونتآمیز ریدلر و تهمتهایی که به بروس وین وارد کرد، باعث شد تا بتمن از انتقام به امید برسد. به همین دلیل است که او در بخش پایانی شخصاً به سراغ شهردار جدید میرود تا او را نجات دهد؛ برای اینکه نشان دهد یک نقطهی روشن و یک سمبل امید برای شهروندان گاتهام است.
در آغاز فیلم، بتسیگنال باعث ترس خلافکاران میشود و با اینکه در پایان هم این قضیه صدق میکند اما این علامت ویژه حالا روی همهی آدمهای شهر تاثیر گذاشته است. پس از دو سال، بتمن در نهایت موفق شد تا موثر واقع شود و اگر والدینش زنده بودند، بیگمان به او افتخار میکردند. بروس وین از یک مرد منزوی که در پشت ماسک پنهان شده، به همان کسی تبدیل شد که پدرش میخواست؛ کسی که دیگر از آدمهای نزدیک به خود دوری نمیکند و آنها را نادیده نمیگیرد.
بتمن از نماد انتقام و ترس به نمادِ باور و امید تبدیل میشود. فیلم یک آغاز دوباره برای گاتهام، بروس وین و بتمن است که گذشتهی تاریک خود را کنار میگذارند و نگاهشان به سوی یک آیندهی روشنتر است.
نظر شما در رابطه با پایان بندی فیلم بتمن چیست؟ آیا از آن رضایت دارید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.