جدیدترین کمک نظامی که غرب برای اوکراین تدارک دیده، موشکهای ضد کشتی هارپون (Harpoon) برای دفاع ساحلی هستند که دانمارک آنها را فراهم میکند.
جنگی که کرملین بر این باور بود که 3 روزه به پایان میرسد، به تازگی 3 ماهه شد. ارتش روسیه از همان ابتدای تجاوز خود به خاک اوکراین با مقاومت شدید مدافعان روبرو شد. سیل گستردهای از کمکهای نظامی و اطلاعاتی که غرب به ویژه اعضای ناتو برای کییف ارسال میکنند سبب شد تا نقشههای پوتین طبق برنامه پیش نرفته و در حالی که قصد داشت با فتح پایتخت، حکومت را عوض کنند، امروزه به شرق خاک اوکراین بسنده کرده و برای اشغال آن میجنگد.
هزاران قبضه سلاح انفرادی و سبک نظیر موشکهای جاولین و NLAW به اوکراینیها تحویل گردید که سبب برتری مطلق آنها در ماموریتهای ضد زره شد. از 4100 خودروی زرهی که بر اساس تصاویر موجود، روسها تا امروز از دست دادند، تقریبا 1000 دستگاه تانک به ویژه مدرنترین انواع موجود در ارتش روسیه شامل T-80BVM ،T-72B3 و T-90M هستند. هزاران خودروی زرهی دیگر نظیر 800 خودروی رزمی پیاده نظام نیز شکار تیمهای ضد زره اوکراینی شدند.
طی این مدت نزدیک به 150 هواگرد روسی اعم از جنگنده، هلیکوپتر و پهپاد نیز شکار پدافند هوایی اوکراین شدند که درصد قابل توجهی از آنها به موشکهای پدافندی دوش پرتاب استینگر، مارتلت و پیوران اهدایی توسط اعضای ناتو به خصوص آمریکا، لهستان و بریتانیا تعلق دارد. علاوه بر تسلیحات انفرادی، اوکراین شمار زیادی خودروی زرهی شامل نفربر نیز دریافت کرده و لهستان نیز بیش از 200 عراده تانک T-72 در کنار خودرویهای رزمی دیگر به اوکراین اهدا نمود.
جمهوری چک نیز هویتزرهای خودکش 152 میلیمتری دانا و راکت اندازهای چندتایی RM-70 به اوکراین تحویل داد. بریتانیا موشکهای ضد زره دوربرد بریمستون را به دستشان رساند و به تازگی فیلمهایی از فعالیت هویتزرهای خودکشش 155 میلیمتری سزار ساخت فرانسه در اوکراین نیز منتشر شد. آمریکا، استرالیا و کانادا نیز بیش از 100 قبضه هویتزر کششی M777 برای اوکراین فرستادند و این سیل از تسلیحاتی که روانه اوکراین است، همچنان ادامه دارد.
جدیدترین و البته یکی از کلیدیترین تسلیحاتی که قرار است به دست اوکراینیها برسد، موشکهای ضد کشتی هارپون ساخت آمریکا هستند که دانمارک (از اعضای ناتو) قرار است آنها را برای کییف فراهم کند. دانمارک کاربر سامانه دفاع ساحلی برپایه موشک هارپون است و با اهدای آن به اوکراین، دریای سیاه را برای شناورهای روسی بسیار نا امن میسازد. اوکراینیها که در حال حاضر فاقد نیروی دریایی عملیاتی هستند نیز از این سلاح در نقش دفاع ساحلی بهره میبرند.
توسعه موشک هارپون (Harpoon) در سال 1965 برای دستیابی به سلاحی جهت هدف قرار دادن زیردریاییهایی که روی سطح آب هستند توسط کمپانی هوافضا، امنیتی و دفاعی آمریکایی مکدانل داگلاس (McDonnell Douglas) آغاز و از سال 1977 به عنوان موشک ضد کشتی جدید جهت درگیری با شناورهای سطحی و همچنین زیردریاییهای روی آب، با شناسه RGM-84 وارد خدمت و نخست روی شناورهای سطحی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا نصب شد.
نمونه قابل شلیک از زیردریایی نیز UGM-84 نام گرفت که توسط یک کپسول خاص از لوله 533 میلیمتری پرتاب اژدر شلیک و پس از رسیدن به سطح آب، با موتور راکتی پرتابگر کمکی که از نوع سوخت جامد بود به پرواز در آمده و پس از رسیدن به ارتفاع و سرعت لازم طی 3 ثانیه، ضمن رهاسازی پرتابگر، موتور جت اصلی خود را روشن میکرد. نمونه کشتی پرتاب نیز روش شلیک مشابهی داشت و فاز اول پرواز توسط پرتابگر صورت میگیرد تا موشک سرعت و ارتفاع بگیرد.
نمونه هواپرتاب که از هواپیماهای نیروی هوایی و دریایی به خصوص جنگندهها و هواپیماهای گشت دریایی شلیک میشود نیز AGM-84 نام دارد که به دلیل داشتن سرعت و ارتفاع اولیه هنگام شلیک، فاقد پرتابگر کمکی است. در این حالت موشک بلافاصله پس از رها شدن از هواگرد موتور خود را روشن کرده و به سمت هدف پرواز میکند. در حالت شلیک از سطح، ارتفاع و سرعت اولیه صفر بوده و موتور روشن نمیشود و به همین دلیل به پرتابگر کمکی راکتی نیاز است.
در سال 1997 مکدانل داگلاس به مالکیت کمپانی هوافضا، امنیتی و دفاعی آمریکایی بوئینگ (Boeing) در آمد و امتیاز هارپون نیز همچون شمار زیادی جنگ افزار دیگر نظیر جنگندههای خانواده F-15 Eagle ،F/A-18 Hornet و AV-8B Harrier II، هواپیمای ترابری راهبردی C-17 Globemaster III، جت آموزشی T-45 Goshawk، هواپیماهای مسافربری MD-80/90، هلیکوپتر تهاجمی خانواده AH-64 Apache، موشک کروز تاماهاوک (Tomahawk) و… به مالک جدید رسید.
هارپون در نخستین نسل خود که با نام AGM/RGM/UGM-84A بلاک 1 شناخته میشود، هنگام شلیک از سطح 140 کیلومتر برد دارد. این موشک پس از شلیک به کمک رادار ارتفاع سنج خود در ارتفاع بسیار کم و اندکی بالاتر از امواج دریا پرواز کند که به این حالت پرواز سینه مال میگوند. هدف این کار استفاده از کروی بودن سطح زمین به منظور دیرتر کشف شدن و پنهان ماندن از دید رادار است. در این فاز ناوبری برعهده سیستم هدایت داخلی از نوع اینرسایی (INS) است.
در فاز پایانی حمله، موشک ضدکشتی هارپون با راداری که در دماغه خود دارند، روی هدف قفل کرده و موشک ضمن تطابق تصویری که رادار از هدف میسازد با اطلاعات موجود در حافظه خود، دست به انتخاب شناور مورد نظر یا با ارزشترین آنها برای حمله میزند. از آنجا که پس از قفل راداری روی هدف، ممکن است هشدار دهنده راداری آن فعال و سیستم جنگ الکترونیک سعی در اخلال کند، رادار آن در برابر جنگ الکترونیک و پادکار فریب راداری موسوم به چف مقاوم است.
موشک میتواند به منظور افزایش برد، حداکثر تا ارتفاع تقریبا 1 کیلومتری از سطح زمین اوج بگیرد که البته این ارتفاع پروازی پس از پرتاب و کیلومترها پیش از رسیدن به برد کشف است. در نهایت هنگام پیمایش مسیر در فاز نهایی حمله که وارد برد رادار کشتی هدف میشود، ناگهان تا 1800 متر اوج گرفته و سپس روی هدف شیرجه میزند. ارتفاع پروازی معمول آن در مسیر رسیدن به هدف و پیش از فاز پایانی حمله نیز 15 متری از سطح آب است تا با امواج بلند برخورد نکند.
موتور توربوجت J402 این موشک توسط کمپانی آمریکایی TTE که در زمینه ساخت موتور جت فعالیت دارد، طراحی و تولید میشود. این موتور به هارپون اجازه پرواز با سرعت 0.99 ماخ (292 متر بر ثانیه یا 1051 کیلومتر بر ساعت) را میدهد. سرعت بسیار بالا اما فروصوت به موشک اجازه پرواز بدون مشکل در ارتفاع فوق پست را میدهد. این موتور همچنین اثر گرمایی و صدای کمتری نسبت به موتور راکتی دارد که سبب افزایش پنهانکاری حرارتی، صوتی و دودی میشود.
هارپون بلاک 1 در طول خدمت بارها مورد ارتقا قرار گرفت. در نسخه بلاک 1B که مدل C نام دارد، موشک در فاز پایانی حمله به جای اوج گیری و سپس شیرجه روی هدف، در ارتفاع 2.5 متری از سطح آب پرواز میکرد. نسل بعد که بلاک 1C (مدل D) نام داشت، میتوانست در فاز پایانی حمله بسته به انتخاب، به یکی از 2 روش مذکور حمله خود را انجام دهد. مدلهای C و D از سوخت JP-10 به جای JP-5 استفاده میکردند که با بهرهوری بیشتر، بردشان 20 درصد افزایش یافت.
تمامی مدلهای بلاک 1 هنگام شلیک از سطح بسته به مدل 140 تا 170 کیلومتر برد داشتند که البته در صورت شلیک از هواپیما، بردشان به 220 تا 250 کیلومتر میرسید. اما بلاک 1D (مدل F)، بدنهای 0.6 متر طویلتر داشت با حمل سوخت بیشتر، بردش هنگام شلیک از سطح به 278 و هنگام شلیک از هواپیما به 315 کیلومتر افزایش یافت. حمل سوخت بیشتر، توان حمله مجدد به هدف (در صورت خطا رفتن) را میداد؛ مدل F به دلیل فروپاشی شوروی در شمار بالا تولید نشد.
ارتقای بعدی بلاک 1E نام دارد که شناسه آن AGM/RGM/UGM-84G است. این مدل یک ارتقا روی مدل بلاک 1C (مدل D) بود که طی آن تجیهزات الکترونیکی جدید که توان مقاومت بالاتری نسبت به جنگ الکترونیک و اخلال دشمن داشتند، روی موشک نصب گردید. همچنین قابلیت حمله مجدد مدل بلاک 1D (مدل F) نیز به این موشک افزوده شده بود؛ با این حال برخلاف مدل F، بدنه آن مشابه نمونههای قبلی بود و با حمل مقدار سوخت برابر، برد مشابهی با آنها داشت.
بلاک 1J (مدل AGM/RGM/UGM-84J) که با نام مستعار هارپون 2000 شناخته میشود نیز با آغاز هزاره جدید وارد خدمت شد و علاوه بر قابلیت ضدکشتی، میتواند مانند یک موشک کروز به اهداف ثابت و متحرک دیگر در خشکی و دریا نیز حمله کند. بر اساس بلاک 1G که متفاوت بود، موشک کروز هواپرتابی موسوم به AGM-84E/H/K با نامهای SLAM (بازنشسته) و SLAM-ER (همچنان در خدمت) نیز ساختند که تا 300 کیلومتر برد و سیستم هدایت ماهوارهای GPS دارند.
در این مدلها رادار دماغه جای خود را به دوربین و سیستم تصویرساز فروسرخ داده بود و ضمن داشتن ارتباط دو طرفه با کاربر که به صورت پیوسته تصاویر را برایش ارسال میکرد، موشک به یک هوش مصنوعی مجهز بود که پس از کشف هدف با سنسور، ظاهر آن را با تصاویری که از شناورهای دشمن در حافظه خود داشت مقایسه و ضمن تشخیص آنها، با ارزشترین را برای حمله انتخاب میکرد. همچنین کاربر انسانی میتوانست فرامین هدایتی را به صورت دستی برای موشک بفرستد.
بلاک 2 دستخوش تغییرات فراوانی شد. سیستم هدایت داخلی اینرسایی آن به جایروسکوپ لیزری مجهز و با سیستم هدایت ماهوارهای GPS ادغام شد که دقت موشک را به شدت بالا میبرد. سیستمهای الکترونیکی به خصوص GPS در برابر اخلال و جنگ الکترونیک مقاوم شدند. ارتقا کامپیوتر هدفیاب دیجیتالی سبب افزایش توان تمایز و کشف ناهنجاریها شده و در ترکیب با سیستم ناوبری جدید، موشک را به گزینهای عالی برای نبرد در آبهای کم عمق ساحلی تبدیل میکرد.
هارپون بلاک 2 که با شناسه AGM/RGM/UGM-84L شناخته میشود، اوایل دهه گذشته وارد خدمت و حاصل ارتقای بلاک 1E است. در این نسخه نیز موشک پس از شلیک به کمک خلبان خودکار خود که این بار علاوه بر هدایت داخلی، از سیستم هدایت ماهوارهای نیز بهره میبرد تا نزدیکی هدف پیش رفته و در فاز پایانی حمله، با نسل چهارم از رادار مقاوم در برابر اخلال جدیدی که در دماغه دارد، هدایت میشود. این نسخه نیز قابلیت حمله به اهداف در خشکی را دارد.
در این مدل نیز سازه و موتور موشک مسابه خانواده بلاک 1 است اما برد موشک به دلیل نصب سیستمهای جدید نظیر GPS که سبب افزایش وزن آن شدهاند، هنگام شلیک از سطح به 130 کیلومتر کاهش یافت. این موشک نیز همچون نسلهای قبلی خود توان انجام عملیات در هر ساعت از روز و هر شرایط آب و هوایی و حتی شرایط بد جوی و دریای متلاطم را نیز دارد و به لطف ارتقای نرم افزاری، از قابلیت خودمختاری بهره میبرد که به آن در انتخاب مسیر پرواز کمک میکند.
سرجنگی 227 کیلوگرمی هارپون از نوع به شدت انفجاری و نفوذگر است که فیوز آن پس از برخورد به بدنه فعال و موشک با انرژی جنبشی بالایی که به واسطه سرعتش دارد، ضمن نفوذ به بدنه، با ایجاد یک انفجار بسیار قوی آن را از داخل منفجر میکند. این سرجنگی برای نابودی شناورهای سبک و متوسط کافی است و شناورهای بزرگ و سنگین را نیز از کار میاندازد. سرجنگی امتحان خود را پس داده و در صورت اصابت بیش از یک موشک، شناورهای سنگین را نیز غرق میکند.
یک حسن جالب هارپون قیمت بسیار مناسب آن است و برای هر تیر از مدل بلاک 2، 1.2 تا 1.4 میلیون دلار قیمت دارد. این موضوع سبب محبوبیت بالای موشک مذکور میشود که ضمن اثبات خود در جنگهای مختلف، قیمت بسیار مناسبی دارد. به صورت کلی از سال 1977 که تولید این موشک آغاز شد، تا سال 2004 بوئینگ 7 هزار تیر هارپون از انواع مختلف تحویل مشتریان داد. در بازه 2004 تا 2015 نیز 500 هارپون دیگر از انواع جدید به دست خریداران رساند.
از 2017 هارپون بلاک +2 (مدل N) وارد خدمت شد که سیستمهای الکترونیکیاش ضمن ارتقا، مقاومت بیشتری نسبت به اخلال کسب کرده و موشک حین پرواز میتواند با کمک پیوند داده (دیتا لینک) هدف را تغییر داده و از مسیر متفاوت به سمت هدفی دیگر برود یا در صورت انصراف از حمله خود را تخریب کند. قابلیت تشخیص و انتخاب هدف در این مدل بهبود یافته و سیستم هدایت ماهوارهای آن نیز ضمن ارتقا، همچون دیگر اجزا اعتمادپذیری و بقاپذیری بالاتری کسب کرد.
بلاک +2 هنگام شلیک از سطح 250 کیلومتر برد دارد. نسخه ER (مدل Q) نیز نمونه افزایش برد یافته آن است که بردش هنگام شلیک از سطح به 310 کیلومتر میرسد. مدل Q جهت رقابت با موشک ضدکشتی نروژی NSM طراحی شد و فنلاند آن را سفارش داده است. در مدل ER وزن سرجنگی به 140 کیلوگرم کاهش یافته اما مرگباری و اثر تخریبش بیشتر شد. رادار دماغه ارتقا یافته و در مقایسه با NSM، برد بیشتری دارد. البته روش هدایتی NSM در فاز پایانی متفاوت است.
هارپون با موتور راکتی پرتابگر کمکی ساخت TTE که هنگام شلیک از سطح روی آن نصب میشود، 691 کیلوگرم وزن و 4.6 متر طول دارد. با جدا شدن پرتابگر و یا در حالت هواپرتاب که موشک فاقد آن است، 526 کیلوگرم وزن و 3.8 متر طول دارد. قطر موشک نیز 34.3 سانتیمتر است و پس از خروج از لوله پرتابگر، بالهای بدنه و بالکهای دمی متحرک خود که برای تغییر جهت هنگام پرواز هستند را باز کرده که فاصله دو سر بالهایش از یکدیگر به 91.4 سانتیمتر میرسد.
تمامی جنگندههای غربی، بمب افکنها و همچنین هواپیماهای دیگر نظیر انواع گشت دریایی، هلیکوپترها و همچنین پهپادها قادر به حمل و شلیک موشک هارپون هستند. شناورهای رزمی غربی به ویژه ناوها و ناوشکنهای آمریکایی، برای درگیری ضد سطح این موشک را با خود حمل میکنند. زیردریاییها نیز آن را همراه خود میبرند و آمریکا نیز پس از 25 سال مجددا تصمیم گرفت زیردریاییهای خود را به هارپون مسلح کند که دلیلش گسترش نیروی دریایی چین است.
هارپون قابلیت شلیک از پرتابگر عمودی کشتیها را دارد، اما جهت واکنش سریع، شناورهای رزمی آن را درون پرتابگرهایی با گنجایش 4 موشک آماده به شلیک روی سطح کشتی حمل میکنند. هر شناور بسته به وزن و ابعادش حداقل 2 پرتابگر 4 موشکی دارد که در جهت مخالف یکدیگر قرار تا کشتی بتواند تهدید در هر سمتی که بود، در کوتاهترین زمان موشک را به سویش شلیک کند. موشک درون پرتابگر نیازی به هیچ گونه تعمیر و نگهداری نداشته و همواره آماده شلیک است.
علاوه بر آمریکا، 31 کشور دیگر منجمله ایران کاربران موشک هارپون هستند. در این بین کشور دانمارک تنها دارنده این موشک است که از آن در نقش دفاع ساحلی استفاده و آن را از پرتابگر ساحلی شلیک میکند. البته آمریکا نیز پیشتر سامانه دفاع ساخلی مشابهی داشت که امروزه آن را بازنشسته کرده است. تایوان نیز دیگر کشوری است که گرچه کاربر نمونه کشتیپرتاب و هواپرتاب آن است، نمونه L آن را برای دفاع ساحلی درخواست داده که از 2025 دریافتشان میکند.
و اما نمونه دفاع ساحلی هارپون که دانمارک قصد ارسال برای اوکراین دارد، مدل بلاک 2 یا همان RGM-84L هستند که 130 کیلومتر برد داشته و با استقرار در بندر اودسا یا شهر میکولایف، میتوانند بخش شمالی دریای سیاه و همچنین شبه جزیره کریمه که در اشغال روسیه است را زیر آتش گرفته و مانع از عملیات تهاجم آبی خاکی روسها در اودسا شوند. این موشکها قابلیت حمله به اهداف درون خشکی را نیز دارند و میتوانند به مواضع روسها در خرسون اشغالی حمله کنند.
استفاده از هارپون برای مقابله با محاصره دریایی اودسا به اوکراین امکان میدهد تا دست به صادرات مواد غذایی و غلات از آن بندر زده و بحران کمبود مواد غذایی که گریبانگیر جهان شده است را کاهش دهد. همچنین کمک میکند تا کشتیهای پشتیبانی روسی که عازم بندر سواستوپول در کریمه هستند را با تهدید مواجه سازد. اوکراین با موشک هارپون میتواند ناحیه غیر قابل دسترس (A2/AD) در آن منطقه برپا سازد که شناورهای روسی ریسک نمیکنند وارد آن شوند.
هارپون با سطح مقطع راداری بسیار کم و همچنین اثر حرارتی پایینی که دارد، در ارتفاع بسیار پست 2 تا 2.5 متری از سطح آب پرواز و هنگامی که به برد کشف دشمن برسد، دیگر دیر شده، زیرا موشک بسیار نزدیک است و با سرعت 0.99 ماخ پیش از آن که کشتی فرصت واکنش داشته باشد، آن را مورد اصابت قرار میدهد. اوکراینیها میتوانند شناورهای روسی را با پهپادهای بایراکتار TB2 شناسایی و موقعیت آنها را جهت درگیری به آتشبارهای هارپون اطلاع دهند.
اوکراینیها پیش از این با دو تیر موشک نپتون موفق شدند ناو موشک انداز موسکوا که شناور فرماندهی دریای سیاه روسیه بود را هدف قرار داده و در نهایت غرق کنند. نپتون نیز موشکی مشابه هارپون است که البته سرجنگی آن نصف سرجنگی هارپون وزن دارد. مسکوا سنگینترین شناور نظامی در جهان بود که پس از جنگ جهانی دوم توسط آتش دشمن غرق شد. وقتی دو موشک نپتون بتوانند مسکوا را به اعماق دریا بفرستند، واضح است که هارپون چقدر مهلکتر میباشد.