پروژه های گجتی کوچک و بزرگی مثل گلکسی نوت ۷ سامسونگ یا عینک گوگل گلس با شکست مواجه شدند. اما علت این اتفاق چه بود؟
با توجه به اینکه بازار فناوری و گجتها هر ساله متحول میشود، همیشه فرصتی برای ملاقات با محصولات هیجانانگیز وجود دارد. اما هر دستگاهی که وارد بازار میشود، لزوماً موفق نخواهد بود. گاهی اوقات هم برخی از آنها بهخاطر افتضاحی که به بار میاورند، مشهور میشوند.
ما در اینجا فهرستی از بزرگترین گجتها و فناوریهای شکستخورده را گردآوری کردهایم که برخی از آنها نتوانستهاند نیازهای بازار را برآورده کنند و برخی دیگر تبلیغات خوبی نداشتهاند. جالب اینجاست که برخی از آنها توسط بزرگان بازار ارائه شدهاند ولی سرانجامی بهجز شکست نداشتهاند. این نشان میدهد که حتی برجستهترین شرکتها هم در حالی که بهدنبال نوآوری هستند، میتوانند دچار لغزش شوند.
از Google Glass گرفته تا Juicero، در اینجا با گجتهای الکترونیکی بدنامی آشنا خواهید شد که مفتضحانه شکست خوردند و از بازار کنار رفتند.
مفتضحانهترین شکستهای گجتی
گوگل استادیا
گوگل استادیا، پلتفرم گیمینگ ابری کمپانی گوگل است که میخواست اجرای بازیهای گرافیکی بدون نیاز به حضور یک کنسول بازی یا یک کامپیوتر گیمینگ توانمند را فراهم کند. گوگل این پلتفرم را برای نخستین بار در سال ۲۰۱۸ آزمایش کرد و توانست بازیها را بهجای دستگاه کاربر، روی سرورهای خودش اجرا کند. با این حال برای اجرای بازیهای گرافیک بالا، شما نیازمند سرعت اینترنت بالایی بودید.
استادیا آمده بود تا بدون انتظار برای دانلود بازی، بدون مشکلاتی در عملکرد و بدون هزینه اضافه برای خرید یک کنسول بازی یا کامپیوتر گیمینگ گران قیمت، تحولی بزرگی در دنیای بازیها بهوجود بیاورد.
اما این سرویس از همان اول گرفتار مشکلاتی از جمله لگ، کیفیت تصویر پایین و تعداد بازیهای محدود شد. فقط یک عنوان انحصاری درخشان برای این پلتفرم وجود داشت که بتواند با سایر پلتفرمها مثل پلی استیش و ایکس باکس رقابت کند. از همه مهمتر قیمتگذاری درستی نداشت و مخاطبان مناسبی را هدف قرار نمیداد؛ زیرا اکثر گیمرها یک کامپیوتر شخصی یا کنسول بازی دارند و نیازی به گیمینگ ابری ندارند.
اقبال عمومی از Stadia رضایتبخش نبود تا در نهایت این سرویس در آغاز سال ۲۰۲۳ تعطیل شود. با این حال استادیا باعث بهوجود آمدن رقابتی خوب و سرمایهگذاری بزرگانی مثل انویدیا و ایکس باکس در فضای بازیهای ابری شد.
ساعت هوشمند Pebble
Pebble، یکی از نخستین ساعتهای هوشمندی است که در سال ۲۰۱۳ وارد بازار شد؛ این دقیقاً دو سال پیش از زمان اولین نسل اپل واچ به بازار است. ساعت Pebble قابلیتهای هیجانانگیزی را در زمان خودش ارائه میکرد که شامل عمر باتری ۷ روزه، نمایشگر همیشه روشن، اتصال بلوتوثی، سازگاری با اندروید و آیاواس، پشتیبانی از اپلیکیشنهای متفرقه، نوتیفیکیشنها و ردیابهای حرکتی بود.
ساعت هوشمند Pebble بهراحتی دور مچ دست بسته میشد، طراحی پلاستیکی شیک و زیبایی داشت و قیمتش هم مناسب بود. اما چه اشتباهی در مورد این ساعت رخ داد؟ Pepple از زمان خودش جلوتر بود، ولی با ورود بازیگران بزرگی مثل اپل و سامسونگ، با رقابت سختی مواجه شد و نتوانست همگام با آنها حرکت کند.
این ساعت همچنین نتوانست خودش را از محصولی مناسب علاقهمندان حوزه فناوری به یک محصول با تمرکز روی سلامت و تناسباندام تبدیل کند. کمپانی فیتبیت داراییهای نرم افزاری Pebble را بهخدمت گرفت و حتی برخی از کارمندانش را هم در سال ۲۰۱۶ تصاحب کرد. با تمام این تفاسیر Pebble با قابلیتهای مفیدش راه را برای دیگر تولیدکنندگان ساعتهای هوشمند هموار کرد.
گوگل گلس
در سال ۲۰۱۲، گوگل از یک حفت عینک هوشمند بهنام Google Glass رونمایی کرد. این دیوایس اطلاعات را روی یک نمایشگر بالاسری بهنمایش میگذاشت و میتوانست عکس و ویدیو بگیرد، نوتیفیکیشن دریافت کند، تماس صوتی بگیرد، به فرامین صوتی پاسخ دهد و در مسیریابی به کاربرانش کمک کند.
شاید این ایده خیلی امیدوارکننده بود، اما هنوز این محصول برای مشتریان تجاری آماده نشده بود. از آنجا که گوگل گلس شبیه یک عینک معمولی بود، نگرانیهایی در مورد زیر پا گذاشتن حریم خصوصی (مثل فیلمبرداری از یک فیلم روی پرده سینما یا تقلب کردن در کازینوها) با آن وجود داشت. استفاده طولانیمدت از آن برای شما دردسرساز میشد، هیچ برتری خاصی نسبت به یک گوشی هوشمند نداشت و قیمت بالای آن توجیحناپذیر بود
گوگل در سال ۲۰۱۵ دست از کار روی این محصول کشید، اما دو سال بعد نسخه تجاری آن را برای صاحبان مشاغل رونمایی کرد. این نسخه از پردازندهای قدرتمندتر و طراحی بهبودیافتهتر برخوردار بود که امکانات مفیدتری را در اختیار کاربرانی میگذاشت که میخواهند بدون دخالت دست به اطلاعات مختلفی در طول روز دسترسی پیدا کنند.
اپل مک بوک پرو با تاچ بار
اپل همواره بهخاطر طراحیهای متفاوت و پرطرفدارش، مشهور بوده است. اما گاهی اوقات این میتواند نتیجه عکس داشته باشد. درست مثل اتفاقی که برای مک بوک پرو با تاچ بار در سال ۲۰۱۶ رخ داد. تاچ بار، یک نوار شیشهای حساس به لمس در بالای کیبورد بود که جایگزین کلیدهای ردیف F شده بود.
قرار بود این نواری باشد تا دسترسی به عملکردهای لپ تاپ اپل را آسانتر کند و روشهای جدیدی برای تعامل با برنامههای مختلف را بهوجود بیاورد. اما استفاده از دکمههای سری F خیلی آسانتر از تاچ بار اپل بود! در واقع Touch Bar شما را مجبور میکرد برای کار سادهای مثل کم و زیاد کردن صدا یا روشنایی نمایشگر، چند مرحله اضافهتر را طی کنید.
کار با این نوار لمسی نیز برای کاربران آماتور خیلی پیچیده بود. قیمت این محصول هم در مقایسه با مک بوک استاندارد بیشتر بود. همه اینها دست به دست هم داد تا ایده بهظاهر مبتکرانه اپل شکست بخورد.
سامسونگ گلکسی نوت ۷
گلکسی نوت ۷ که در سال ۲۰۱۶ عرضه شد، یک گوشی قدرتمند بود که در ابتدا نقدهای تحسین برانگیزی را دریافت کرد و همه تصور کردند که میتواند رقابت را برای اپل سخت کند. اما در عوض باعث شد کمپانی سامسونگ میلیاردها دلار از سرمایه های خودش را بهخاطر خطر آتشسوزی و بهخطر انداختن جان مشتریان، از دست بدهد.
بعد از چندین فراخوان، سامسونگ در نهایت دو ماه بعد، کلیه گوشیهای نوت ۷ را از بازار جمعآوری کرد و تولید این محصول را هم متوقف کرد. یکی از شرکتهای حوزه فناوری معتقد است که طراحی تهاجمی نوت ۷، باعث انفجاری باتری آن شد. ظاهراً فضای کافی زیر قاب گوشی برای در امان ماندن باتری وجود نداشته است. گرچه این گوشی سامسونگ را با یک شکست مالی بزرگ مواجه کرد، اما این به یک داستان هشداردهنده تبدیل شد که به تولیدکنندگان یادآوری میکند تا ایمنی و کنترل کیفیت موبایل خود را در اولویت قرار دهند.
آبمیوهگیر Juicero
Juicero نام استارتاپی است که با وعده عرضه یک آبمیوهگیر انقلابی، درآمد بیش از ۱۱۸ میلیون دلاری را کسب کرد. این کمپانی از یک آبمیوهگیر ۶۹۹ دلاری مجهز به Wi-Fi رونمایی کرد که کیسههای از پیش بستهبندیشده از میوهها را میفشرد تا آب میوهها را بگیرد.
این استارتاپ کیسههای میوهای مخصوص را با قیمت هفتگی ۳۵ دلار در اختیار مشتریانش قرار میداد. این دستگاه از طریق وای فای به شما یادآوری میکرد که چقدر از تاریخ انقضای بستههای میوه باقیمانده است. شاید خود این محصول خیلی گران قیمت نبود، اما قیمت بالای بستههای میوه آن باعث آزار کاربرانش شد. همین قضیه، باعث شکست پروژه و کنار رفتن آن شد.
اسپیکر Nexus Q
گوگل در سال ۲۰۱۲ از نکسوس Q رونمایی کرد؛ یک اسپیکر و پخشکننده چندرسانهای که میتوانست موسیقی یا ویدیو را از فضای ابری پخش کند و به کاربران اجازه میداد پلی لیستهای مشترکی را از طریق گوشی یا تبلت خود ایجاد کنند. این محصول سروصدای زیادی را در کنفرانس Google IO 2012 بهپا کرد، اما محصول نهایی در دنیای واقعی جور دیگری بود.
این دیوایس از یک طراحی جذاب به شکل سفینههای فضایی برخوردار بود که توسط یک حلقه درخشان احاطه شده بود. ولی متأسفانه سازگار نبودن آن با گوشیهای اندرویدی و رابط کاربری نه چندان روان و خوب آن، باعث شکست اسپیکر Nexus Q شد. اما خوشبختانه گوگل از شکست این محصول درس گرفت و محصولات بسیار موفقی مثل Chromecast را طراحی کرد.
کنسول بازی نینتندو Wii U
نینتندو Wii U یک کنسول بازی خانگی با دستهای متفاوت از هرآنچه تاکنون وجود داشت، بود. این کنسول دستی به یک نمایشگر ۶.۲ اینچی لمسی، دوربین، کنترلهای حرکتی، اسپیکر، میکروفون و حتی قلم هوشمند محهز بود. ولی متأسفانه کمپانی نینتندو بازاریابی درستی برای معرفی این محصول به کاربران نداشت. نمایشگر این محصول چنین تصوری را ایجاد میکرد که Wii U میتواند یک کنسول قابل حمل عالی برای بازی کردن باشد، اما اینگونه نبود.
سخت افزار Wii U، بزرگترین مشکل آن بود. زیرا یک سال پس از عرضه، سونی پلی استیشن ۴ و مایکروسافت کنسول ایکس باکس وان را با قدرتهای گرافیکی بسیار بالا روانه بازار کردند که هیچ جایی برای رقابت این کنسول باقی نگذاشت.
نینتندو از شکست این محصول درس بزرگی گرفت و کنسول دستی نینتندو سوییچ را با همین شکل و شمایل طراحی کرد.
گوشی Essential Phone
اسنشال فون، یک گوشی هوشمند پر حاشیه از خالق اندروید، اندی رابین بود. محصولی که در سال ۲۰۱۷ برای نخستین بار طراحی نمایشگر بدون حاشیه را به دنیای گوشیها آورد و با یک فریم آلومینیومی مستحکم و قاب پشتی سرامیکی بسیار باکیفیت همراه شد. این گوشی چند ماه پیش از عرضه آیفون X اپل راهی بازار شد؛ زمانی که حتی مشهورترین گوشیها هم حاشیههای ضخیمی در بالا و پایین نمایشگر خود داشتند.
یکی دیگر از جنبههای مثبت این گوشی، ماهیت ماژولار آن بود. در واقع روی قاب پشتی این گوشی از پینهای Pogo استفاده شده بود که اتصال لوازم جانبی مختلف و گسترش قابلیتهای دستگاه را امکانپذیر میکرد. با این حال علیرغم طراحی هیجانانگیز و جذاب، اسنشال فون موفقیت خاصی را در بازار بهدست نیاورد و عرضه آن پس از یک سال متوقف شد.
یکی از بزرگترین دلایل شکست این گوشی، قیمت بالای ۶۹۹ دلاری آن بود. در حالی که برندهای شناخته شدهای مثل اپل و سامسونگ، گوشیهایشان را با این قیمت در بازار عرضه میکردند. دوربین این محصول حرف خاصی برای گفتن نداشت، طراحی آن ضد آب نبود و از شارژ بیسیم نیز پشتیبانی نمیکرد. قابلیتهای استانداردی که روی هر گوشی پرچمداری با این رنج قیمت یافت میشد. کانالهای فروش این گوشی نیز بسیار محدود بود. شما باید آن را فقط از طریق وبسایت شرکت Essential یا فروشگاههای اینترنتی Best Buy یا Sprint تهیه میکردید.
اسنشال فون نشان داد حتی یک گوشی باکیفیت که از طراحی منحصربهفردی برخوردار است هم اگر با قیمت درستی وارد بازار نشود و از کانالهای فروش مناسبی برای خرید آسان کاربران برخوردار نباشد، محکوم به شکست است.
دوربین HTC Re
اچ تی سی Re یک دوربین متعلق به سال ۲۰۱۴ است که ظاهری شبیه به دوربین پریسکوپی زیردریاییها داشت. این دوربین از یک ماژول ۱۶ مگاپیکسلی برخوردار بود که میتوانست با زاویه دید ۱۴۶ درجهای و یا رزولوشن Full HD یا HD عکاسی کرده و ویدیو ضبط کند. اما این دوربین استوانهای چه فایدهای داشت، وقتی گوشیهای هوشمند مجهز به دوربین بودند؟
HTC میخواست به کاربران کمک کند تا هیچ صحنه زیبا و دلپذیری را بهخاطر فیلمبرداری کردن از دست ندهند و فقط دوربین HTC Re را بالا بگیرند تا با زاویه دید وسیعی، صحنه را ضبط کند. چرا که آن فاقد هرگونه نمایشگر یا منظرهیاب بود.
بهلطف سنسورهای لمسی، وقتی این دوربین را در دست میگرفتید بهصورت خودکار فعال میشد و برنامهای برای همگامسازی آن با گوشی هوشمند شما هم وجود داشت. اما صرف نظر از رویکرد جالب این دیوایس، قیمت ۱۹۹ دلاری برای آن کمی بالا بود. چرا که فاقد منظرهیاب بود، کیفیت تصویر متوسطی داشت و طراحی نامتعارفش باعث شده بود هر کسی آن را نپسندد. همه اینها دست به دست هم داد تا این پروژه شکست بخورد.