با رسیدن به سالروز مرگ نیکولا تسلا (Nikola Tesla)، در ادامه قصد داریم تا به سرگذشت این دانشمند برجسته که به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نوابغ تاریخ شناخته میشود، نگاهی بیاندازیم.
نیکولا تسلا یکی از تاثیرگذارترین مخترعین و نوابغ تاریخ بود که در کنار مسلط بودن به 8 زبان و توسعه جریان الکتریسیته متناوب به عنوان جایگزینی به مراتب کارآمدتر برای برق تکسو، چیزی در حدود 300 اختراع مختلف را به نام خود ثبت کرد؛ با این که نام تسلا برای بسیاری به اندازه افرادی مانند آلبرت انیشتین، توماس ادیسون و آلفرد نوبل آشنا نیست، کمتر کسی در قرنهای گذشته به اندازه او افتخار کسب کرده است.
در همین رابطه، با فرا رسیدن هفتاد و پنجمین سالگرد مرگ این دانشمند برجسته، قصد داریم تا نگاهی به زندگی نامه نیکولا تسلا بیاندازیم و سرگذشت او را مرور کنیم؛ با ما همراه باشید.
سالهای اولیه زندگی نیکولا تسلا
نیکولا تسلا در یک شب تابستانی پر از رعدوبرق و طوفان سال 1856، در کرواسی کنونی به دنیا آمد و از همان دوران کودکی به خاطر استعداد خارقالعادهاش در محاسبات ریاضی، بسیار موردتوجه بود. در دوران نوجوانی، پدر او راه کشیش شدن را برای پسرش انتخاب کرده بود، اما با اسرار تسلا پدر این نابغه کوچک قبول کرد تا او را به مدرسه مهندسی بفرستد.
با این حال تحصیلات آکادمیک زیاد به مذاق تسلا خوش نیامد و او پس از مدت کوتاهی در یکی از شرکتهای توماس ادیسون مشغول به کار بر روی موتورها و لامپهای الکتریکی شد. نیکولا تسلا که همیشه آرزوی ملاقات ادیسون را در سر داشت، در سال 1884 به آمریکا مهاجرت کرد. بر اساس ادعای تسلا، شرکت ادیسون در آن زمان به او پیشنهاد کرده بود که در ازای حل کردن تعدادی از مشکلات فنی این شرکت، پاداش او مبلغ 50 هزار دلار خواهد بود؛ اما با وجود اینکه این نابغه فناوری موفق به حل مشکلات شد، هیچ پاداشی به او تعلق نگرفت و پس از گذشت 6 ماه، تسلا دیگر برای ادیسون کار نکرد.
پس از این اتفاق نیکولا تسلا با دو بیزنسمن دیگر شرکتی به نام “Tesla Electric Light and Manufacturing” را تاسیس کرد و در این دوران موفق شد تا تعدادی پتنت اختراع را به نام شرکتش ثبت کند. با این حال شریکهای تسلا تصمیم گرفتند تا او را تنها بگذارند و با اختراعهای ثبتشده، کمپانی دیگری را برای خود تاسیس کنند.
تسلا بعد از این اتفاق کاملا ورشکسته شده بود و برای دستمزد روزی 2 دلار به کارگری مشغول بود.
موفقیت به عنوان یک مخترع
در سال 1887 نیکولا تسلا با دو سرمایهگذار دیگر آشنا شد که حاضر بودند تا هزینه لازم برای تاسیس یک شرکت دیگر به نام این مخترع بزرگ را تامین کنند. تسلا در قالب شرکت جدیدش آزمایشگاهی را در منهتن نیویورک ساخت و با توسعه موتور القایی جریان متناوب (AC)، توانست تا بسیاری از مشکلات عمده سایر طراحیهای موتورهای الکتریکی را حل کند.
تسلا با ارائه طرح خود در یک جلسه کاری موفق شد تا سرمایه بیشتری را از طرف شرکت برق وستینگهاوس (Westinghouse Electric)، برای کارش جذب کند و با ایده جریان متناوب، در مقابل کارفرمای پیشین خود، توماس ادیسون، قرار بگیرد؛ این اتفاق باعث به وجود آمدن «جنگ جریانها» شد و رقابت شدیدی بین تسلا و ادیسون که به ترتیب از جریان متناوب و جریان مستقیم (DC) الکتریسیته حمایت میکردند، در گرفت.
ادیسون معتقد بود که شکل مستقیم جریان برق (همانند الکتریسیته باتریها) روشی امنتر از جریان متناوب (برق قابلدسترس در منازل) است، اما مشکل اساسی طرح ادیسون، محدودیت الکتریسیته مستقیم برای انتقال آن به فاصلههای دور بود.
در جریان درگیری فناوری پیشآمده، این دو غول تکنولوژی قرن نوزدهم بر سر قیمت برق تولیدی خود با یکدیگر رقابت میکردند و به دلیل موفقیتهای پیشین ادیسون، تسلا مجبور شد تا پتنتهای خود را در ازای مبلغی ناچیز به سرمایهگذارش بفروشد. کارشناسان معتقدند که اگر این اختراعها به فروش نمیرسید، نیکولا تسلا پس از مدتی کوتاه به ثروتی عظیم دست پیدا میکرد.
با این حال، در این دوران بخت با تسلا یار بود و به واسطه برگزاری نمایشگاه اکسپو سال 1893 در شیکاگو آمریکا، این نابغه تاریخساز موفق شد تا با همکاری وستینگهاوس کار نورپردازی رویداد را بر عهده بگیر و در کنار روشن کردن تمامی لامپهایی که در شیکاگو وجود داشت و نمایش اختراعی که بدون نیاز به سیم، نور تولید میکرد، مزایای بیشمار جریان برق متناوب را به همگان نشان دهد. این اتفاقات باعث شد تا نیکولا تسلا بتواند اولین کارخانه بزرگ الکتریسیته AC را تاسیس کند.
سختیها زندگی نیکولا تسلا
سرگذشت نیکولا تسلا پر است از فراز و نشیبهای متعدد؛ در سال 1895 آزمایشگاه منهتن او در آتش سوخت و بسیاری از نوشتههای تسلا به همراه نمونههای اولیه اختراعاتش نابود شد. تسلا در سال 1898 با کنترل یک قایق به صورت وایرلس، تواناییهای فناوری انتقال انرژی به صورت بیسیم را مجددا به نمایش گذاشت، اما به واسطه پیچیدگی این تکنولوژی برای جامعه آن زمان، عدهای از مردم او را حقهباز خطاب کردند.
تسلا پس از این اتفاق تمرکزش را کاملا بر روی فناوری وایرلس قرار داد و ایدههایی برای انتقال انرژی و اطلاعات بدون سیم، به سراسر جهان را در سر میپروراند؛ در همین راستا، تسلا آزمایشگاه دیگری را در کلرادو اسپرینگز (Colorado Springs) ساخت و آزمایشهای شگفتانگیزی را در آنجا اجرا کرد.
در سال 1901 این مخترع بزرگ موفق شد تا شخصی به نام جی پی مورگان (J.P. Morgan) را برای سرمایهگذاری بر روی ایدههایش در زمینه تکنولوژی وایرلس متقاعد کند و اقدامات اولیه برای ساخت یک دکل انتقال انرژی در لانگ آیلند نیویورک را انجام دهد. با این حال مورگان پس از مدتی پشیمان شد و دیگر سرمایه لازم برای این کار را تامین نکرد.
جایزه نوبل سال 1909 برای ساخت رادیو، به مهندسی ایتالیایی به نام گولیلمو مارکونی (Guglielmo Marconi) اهدا شد و 6 سال پس از این اتفاق، نیکولا تسلا از مارکونی برای سرقت ایدههای ثبتشده به نام او، شکایت کرد. این پیگیری قانونی نتیجهای نداشت و در همان سال شایع شد که ادیسون و تسلا به صورت مشترک جایزه نوبل را دریافت خواهند کرد.
در آن سال نوبلی به تسلا تعلق نگرفت و بسیاری معتقدند که دشمنی ادیسون با این دانشمند برجسته باعث این اتفاق شده بود؛ با این حال نیکولا تسلا در طول زندگی کاریاش جایزههای بسیاری را از آن خود کرد.
زندگی شخصی نیکولا تسلا
بسیاری باور دارند که تسلا مردی شگفتانگیز بود؛ بر اساس ادعای خود او، حافظه تصویری این نابغه تکنولوژی باعث شده بود که متنهای بلند و کتابهای مختلف را به حافظه بسپارد و بتواند به 8 زبان دنیا صحبت کند. او همچنین میگفت که ایدههای بسیاری از اختراعهایش در یک لحظه به ذهنش خطور میکرد و به واسطه حافظه قدرتمندی که داشت، برای نمونههای اولیهای که میساخت طرح را از قبل آماده نمیکرد و تمامی جزئیات کار قبل از عملی شدن، در ذهنش نقش میبستند.
با قدی در حدود 1.9 متر، تسلا به عنوان مردی جذاب موردتوجه بسیاری از زنان اطرافش بود، اما با این وجود او هیچوقت ازدواج نکرد و یکی از دلایل اصلی شکوفایی خلاقیت و موفقیتش را به مجرد بودن نسبت میداد. تسلا در مورد بهداشت شخصی عادتهای عجیبی داشت و به واسطه بیماری سختی که در دوران نوجوانی به آن مبتلا شده بود، قوانین خاصی برای تمیز نگه داشتن محیط اطرافش داشت.
البته فوبیاهای عجیبی هم به او نسبت داده شده است؛ به عنوان مثال میگویند که تسلا از مروارید بیزار بود و با زنانی که مروارید میپوشیدند، به هیچ وجه صحبت نمیکرد.
در حالی که نیکولا تسلا مدعی بود که بیشتر ایدههایش در تنهایی به ذهنش رسیدهاند، رفت و آمد با افراد سرشناس یکی از عادتهای این نابغه بزرگ بود که به واسطه برگزاری میهمانیهای مجلل به میزبانی خود تسلا انجام میشد. نویسنده مشهور مارک تواین (Mark Twain) یکی از صمیمیترین دوستهای تسلا بود و در معرفی و ارائه بسیاری از اختراعات به او کمک کرد.
تسلا علاقهمند بود که علاوه بر مهارت مهندسی، برای استعدادش در رشتههای دیگری مانند ادبیات و فلسفه هم شناخته شود. او در هفتاد و پنجمین سالروز تولدش نامهای حاوی پیام تبریک از طرف آلبرت انیشتین دریافت کرد و عکسش بر روی جلد مجله معروف تایم قرار گرفت.
سالهای آخر زندگی تسلا
در انظار عمومی بسیاری نیکولا تسلا را به عنوان یک دانشمند دیوانه میشناختند که میتوان دلیل این موضوع را به مطرح شدن ایدههایی مانند ساخت یک موتور که با پرتوهای کیهانی کار میکند، توسعه نوع جدید از فیزیک غیر انیشتینی که فرم جدیدی از انرژی را معرفی میکند، کشف تکنیکی برای عکسبرداری از افکار و تخیلات و ساخت اشعهای جدید با قدرت تخریب غیرقابلتصور، از سوی او، نسبت داد.
در اواخر عمر تسلا تمامی ثروتش را از دست داده بود و به همین خاطر مجبور میشد که از خانهای به خانه دیگر نقلمکان کند و دائما جابهجا شود؛ سرانجام هتلی در نیویورک که هزینه آن را مدیرعامل کمپانی وستینگهاوس میداد، به محل زندگی دائمی تسلا تبدیل شد و این دانشمند بزرگ و بیپول سالهای آخر زندگیاش را در تنهایی، در این مکان سپری کرد.
در تاریخ 7 ژانویه سال 1943، یک خدمتکار بدن بیجان تسلا را در اتاق هتل پیدا کرد؛ او در سن 86 سالگی درگذشت.
بسیار میگویند که عادتهای عجیب و غریب تسلا در کنار تفاوت چشمگیر ذهن خلاق او با جامعهای که در آن زندگی میکرد، منجر به فقر و سرانجام مرگ او در تنهایی شد، اما امروزه اسم تسلا به واسطه کمپانیهای فوق معروفی مانند تسلا موتورز (Tesla Motors) که در زمینه ساخت خودروهای الکتریکی فعالیت دارد، به گوش همه آشناست. بسیاری این دانشمند بزرگ را به برخی از خدایان یونانی که در ازای تلاش برای پیشرفت بشریت، مورد تنبیه زمانه قرار گرفتند، تشبیه کردهاند، اما نام و یاد تسلا و دستاوردهای شگفتانگیز او همیشه پابرجا خواهد بود.