بیش از ۱۳ هزار فرد دارای معلولیت در ناوگان اسنپ مشغول کار هستند و تاکنون بیش از ۳۱ میلیون سفر اسنپی توسط آنها انجام شده است. در ادامه پای صحبت یکی از این رانندگان مینشینیم.
«من دنبال کار اداری هم گشتهام و چند بار بهعنوان منشی کار کردهام. ولی هیچ کدام مدت طولانی باهام کار نکردند. بارها هنگام مصاحبههای کاری به عصایم اشاره شده و گفتهاند با عصا چگونه میخواهی کار کنی؟ در حالی که کارم با کامپیوتر بوده و عصای من مشکلی در کار به وجود نمیآورده.» اینها صحبتهای مریم کحالیان، فوقدیپلم حسابداری و ۴۰ ساله است. مریم معلولیت جسمی و حرکتی دارد و برای راه رفتن از عصا کمک میگیرد.
والدین مریم فوت کردهاند، خواهر و برادرانش هم بعد از ازدواج به سر خانه و زندگی خودشان رفتهاند. او که تنها زندگی میکند میگوید: «به عنوان رانندهی سرویس مدرسه کار میکردم. مدارس به دلیل شیوع کرونا تعطیل شدند و کارم را در اسنپ شروع کردم. کارهای مختلفی مثل کیفسازی و کفاشی هم انجام دادهام. کیفسازی و کفاشی به گردنم فشار زیادی میآورد. حقوق بسیار پایینی هم داشت و در ازای روزی ۷ تا ۸ ساعت کار فقط ۵۰ تومان میگرفتم. در حالی که در اسنپ با ساعت کاری کمتر درآمد بهتری دارم و به بدنم هم آسیب کمتری وارد میشود.»
این روایت شاید برای بسیاری از افراد دارای معلولیت آشنا باشد، برای بیشتر آنها یافتن شغلی با درآمد مناسب دشوار است. اما با ظهور فناوری، فرصتهای شغلی جدیدی نیز متولد شدهاند که به تناسب شرایط افراد میتوانند برای آنها مناسب باشند. یکی از این فرصتها کار در ناوگان اسنپ است.
اسنپ از ابتدای فعالیت خود طرح ويژهای را برای افراد دارای معلولیت از جمله جانبازان و ایثارگران در نظر گرفته و تمام کاربران رانندهی دارای کارت معلولیت بهزیستی از پرداخت کمیسیون به این تاکسی اینترنتی معاف هستند. به گزارش روابط عمومی این شرکت، بیش از ۱۳ هزار فرد دارای معلولیت در ناوگان اسنپ مشغول کار هستند و تاکنون بیش از ۳۱ میلیون سفر اسنپی توسط آنها انجام شده است.
نیمهی پنهان زندگی
شغل رانندگی مشکلات خاص خودش را دارد که برای یک معلول میتواند دوچندان شود. ساعات طولانی در خیابان بودن و مناسبسازی نشدن شهر برای افراد دارای معلولیت آنها را از امکانات سادهای مانند غذا خوردن، دستشویی رفتن و … محروم میکند. میتوانید تصور کنید یک رانندهی دارای معلولیت برای انجام هر کدام از کارهای به ظاهر ساده و روزمره چه چالشهایی خواهد داشت؟
مریم دربارهی برنامهی روزانهاش میگوید: «من معمولاً بین ساعت ۹ تا ۱۰ صبح از خانه بیرون میزنم و تا ساعت ۵ عصر بیشتر در محدودهی طرح ترافیک تهران کار میکنم. بیشتر روزها لقمهی کوچکی همراهم میبرم و عصر که به خانه برمیگردم، تازه ناهار میخورم. پیدا کردن سرویس عمومی تمیز در شهر هم که همه میدانیم کار دشواری است. از طرفی بیشتر جاها پل ندارد یا روی پل ماشین پارک شده است. من که با عصا راه میروم روزانه چالشهای متعددی دارم، حالا شما تصور کنید فردی که از ویلچر استفاده میکند چقدر کارش سختتر است.»
مریم میگوید چارهای جز کار کردن ندارد و با توجه به اینکه در اسنپ از پرداخت حق کمیسیون به این شرکت معاف است، زندگیاش میگذرد و راضی است. او بارها به خاطر اینکه روی پای خودش بوده تشویق شده: «خیلیها بهم گفتهاند چه همتی داری.»
کوچک اما مهم
گاهی رعایت نکردن قوانینی ساده میتواند به دیگران آسیب برساند. یکی از بزرگترین مشکلات مریم دسترسی به جای پارک ویژهی معلولان است: «باورتان میشود نزدیک بازار تهران فقط یک جای پارک برای رانندگان دارای ویلچر است؟ اگر دیده باشید همیشه چند تا رانندهی دارای معلولیت همانجا جمع میشوند. بازار به این بزرگی چرا نباید چند تا جای پارک مخصوص ما داشته باشد؟»
اما مشکل همیشه نبود تابلو نیست، مریم میگوید: «جلوی بیمارستانها و ادارهها معمولاً جای پارک ویژه برای ما وجود دارد، ولی متاسفانه مردم اصلاً رعایت نمیکنند و همیشه ماشینهای معمولی آنجا پارک شدهاند. مردم این را درنظر نمیگیرند که اگر ما جای دوری پارک کنیم راه رفتن و رفتوآمد چقدر برایمان مشکل است.»
او این مشکل را در محل سکونت خود نیز دارد: «جلوی خانهی من جای پارک مخصوص وجود دارد ولی اینجا هم همسایهها و گاهی مهمانها به تابلو توجهی نمیکنند.»
تلاش برای زندگی بهتر
استهلاک خودروی مریم زیاد است. او یک پراید قدیمی دارد که به دلیل معلولیتش آن را اتوماتیک کرده و گیربکسش بسیار بیشترش از یک ماشین عادی خرج روی دستش میگذارد.
او خطاب به مسافران میگوید: «من خودم مسافر تاکسیهای اینترنتی هم هستم و خیلی وقتها که نمیخواهم با ماشین شخصی رفتوآمد کنم اسنپ میگیرم. بنابراین میدانم مردم توقع کرایهی کمتر دارند و به کرایهی بالا اعتراض میکنند ولی خواهشم از مردم این است که هزینههای ما را نیز در نظر بگیرند. اسنپ سعی میکند تعادلی در قیمتها ایجاد کند که راننده متضرر نشود. اگر کرایهها با توجه به تورم رشد نکند، ما رانندهها شغل مناسب دیگری نداریم که خرج زندگیمان را درآوریم.»