پیوند مغز میتواند آینده انسان را کاملا دگرگون کند و قطعا یکی از سختترین عمل های جراحی است. در این پیوند مغز یک انسان زنده به بدن دیگری متصل میشود. اما چهچالشهایی در این زمینه وجود دارد؟
از زمان انتشار رمان فراکنشتاین توسط مری شلی همیشه ایده پیوند اعضای مختلف بدن و ایجاد موجودی دیگر وجود داشته است. دانشمندان تاکنون توانستهاند در این زمینه پیشرفت زیادی داشته باشند؛ اما پیوند مغز انسان کار آسانی نیست. البته در سال ۲۰۱۵ جراحی بهنام Sergio Canavero اعلام کرد که بهزودی قادر خواهد بود اولین عمل موفق سر را انجام دهد.
چالشهایی که سبب میشوند پیوند مغز انسان فوقالعاده سخت باشد
عمل پیوند سر بهاین معنی است که شما سر یک فرد را جدا کرده و روی بدن شخصی دیگر قرار دهید. تاکنون این کار فقط روی اجساد انجام شده است و در انسانهای زنده نمونه موفقی ندارد. اما تصور کنید که شما میخواهید بههر دلیلی صورت خود را حفظ کرده و فقط مغز خود را با دیگری جابهجا کنید. آیا چنین کاری ممکن است؟
اگر اهل تماشای فیلم باشید، قطعا اخیرا نام Poor Things را شنیدهاید. این فیلم کمدی سورئال باعث شد که اما استون دومین اسکار خود را کسب کند و داستان جالبی را روایت میکند. زنی جوان در حالی که باردار است، تصمیم به خودکشی میگیرد. یک دانشمند عجیب بهنام دکتر گادوین بکستر جسد وی را پیدا میکند و متوجه میشود که جنین هنوز زنده است. بههمینخاطر برشی در پشت جمجمه زن جوان ایجاد کرده و مغز جنین را جایگزین مغز مرده زن میکند.
این کار نیز به آسانی هرچه تمامتر انجام میشود. در ادامه این فرآیند را بهصورت علمی بررسی کرده و مشکلات پیش روی پیوند مغز انسان را بررسی میکنیم.
چالش اول: وارد شدن و خارج کردن
مغز انسان در حالت زنده بافتی نرم و ژلاتینمانند دارد. همچنین مغز توسط جمجمه محافظت میشود. اگرچه شکستن جمجمه کمی سخت است؛ اما این مسئله آسانترین بخش انجام عمل خواهد بود. در جراحی مدرن از یک اره مخصوص برای برش دادن قسمتی از جمجمه و دسترسی بهمغز استفاده میشود. البته در تمامی جراحیهای مربوط به مغز از این روش استفاده نمیشوند.
بهعنوان مثال غذه هیپوفیز در بخش تحتانی مغز قرار دارد و دقیقا پشت یکی از سینوسهای انتهای حفره بینی دیده میشود. بههمینخاطر پزشکان برای دسترسی به غده هیپوفیز مسیر بینی را انتخاب میکنند. طبیعتا بینی نمیتواند برای قرار دادن یک مغز جدید استفاده شود؛ اما بهعنوان مسیری آسان برای خارج کردن مغز پیشین (بهصورت تکهتکه) کافی خواهد بود.
نگارههای درون اهرام مصر جزئیات جالبی از فرآيند مومیایی کردن ارائه داده است. ظاهرا مصریان باستان مغز را بیاهمیت تلقی میکردند. بههمینخاطر در طول مومیایی کردن بخشهای مختلف مغز را از حفره بینی بیرون میآوردند.
وقتی از جمجمه بگذرید، سه لایه محافظتی در برابر شما قرار میگیرند. لایه اول سختشامه نام دارد و محکم، ضخیم و غیر ارتجاعی است. لایه دوم عنکبوتیه نام دارد و همچون تار یک عنکبوت مغز را پوشانده است. لایه پایانی نیز نرمشامه نام دارد. این لایه بسیار ظریف است و کاملا سطح مغز و نخاع را میپوشاند. در بیماری مننژیت این لایهها ملتهب میشوند.
این لایهها (یا مننژها) وظیفه حفظ پایداری مغز را بر عهده دارند و مانع از فروپاشی آن میشوند. همچنین سه لایه اشارهشده اعضای داخلی مغز را بهبخشهای مختلف تقسیم میکنند. باز کردن جمجمه و مننژها بهترین راه برای آغاز عمل پیوند مغز انسان خواهد بود. هرچند در این مراحل ممکن است بخشهای زیادی از مغز آسیب ببینند و عمل با شکست مواجه شود.
چالش دوم: ارتباط قسمتهای مختلف
حالا نوبت قرار دادن مغز جدید درون جمجمه است. اینجاست که شرایط پیچیده میشود. مغز اطلاعات حواس مختلف را از سرتاسر بدن دریافت میکند و سپس دستورات ضروری را به آنها میفرستد. همین نیز باعث میشود که ماهیچهها منقبض شوند، قلب بتپد و غدهها هورمونهای ضروری را ترشح کنند. گام بعدی در انجام پیوند مغز انسان قطع کردن اعصاب مغزی است. در مجموع ۱۲ جفت عصب مغزی وجود دارد که مستقیم به مغز و نخاع متصل میشوند.
اطلاعات نیز از طریق همین اعصاب به مغز وارد و خارج میشوند. مشکل اینجاست که اعصاب را نمیتوان خیلی راحت بههمدیگر پیوند زد. بهمحض اینکه اعصاب مغزی را قطع کنید، فرآیند فروپاشی و مرگ آنها آغاز میشود. هرچند که برخی نسبت به دیگران مقاومتر هستند. در حال حاضر گروههای پژوهشی زیادی در سرتاسر جهان هستند که میخواهند رشد مجدد سلولهای عصبی را ممکن کنند. هدف از این کار نیز جلوگیری از ظهور علائم عصبی پس از یک آسیب شدید عنوان شده است.
برخی پژوهشگران نیز پیشنهاد دادهاند که یک چسب بیولوژیک خاص برای مشکل اعصاب مغزی و یا نخاع بریده شده ساخته شود. هرچند که تاکنون پیشرفت ملموسی در این زمینه حاصل نشده است و بههمین خاطر امکان انجام موفق پیوند مغز انسان وجود ندارد. علاوه بر این موارد، شما باید برای خارج کردن مغز یک فرد ارتباط بین رگها را نیز قطع کنید. قطع جریان خون سبب میشود که مغز از اکسیژن و سایر مواد ضروری نیز محروم شود. در هنگام پیوند مغز انسان باید برای این مسئله نیز راهحلی ارائه شود.
چالش سوم پیوند مغز انسان: عواقب
اما مهمترین مشکلی که پیشروی پیوند مغز انسان قرار دارد، به عواقب پس از جراحی مربوط میشود. آیا فرد میتواند پس از عمل هوشیاری خود را باز یابد؟ آیا فرد قادر بهحرکت کردن و فکر کردن خواهد بود؟ از همه مهمتر اینکه بدن چگونه به مغز جدید واکنش نشان میدهد؟
واکنش طبیعی بدن به یک عضو یا بافت جدید همیشه پس زدن آن است. بههمین خاطر پزشکان برای اعمال جراحی پیوندی همیشه نزدیکترین فرد را بهعنوان اهداکننده قبول میکنند. با وجود این، بدن پس از جراحی تعداد زیادی سلول سفید و آنتیبادی را روانه عضو جدید میکند تا اثری از آن باقی نماند. در واقع سیستم ایمنی بدن متقاعد شده است که عضو جدید خطرناک است.
این مسئله در پیوند مغز انسان بهگونهای دیگر وجود دارد. در صورتی که عمل جراحی با موفقیت انجام شود، سلولهای سفید نميتوانند به مغز جدید حمله کنند. چراکه مغز توسط لایههای حفاظتی بهنام سد خونی مغزی محافظت میشود. این سد میتواند بین مایع برونسلولی مغز و جریان خون گردشی بدن محدودهای ایجاد کند. هرچند سد خونی مغزی پس از پیوند مغز انسان آسیب میبیند و اگر بهدرستی بازسازی نشود، مغز در معرض حمله قرار میگیرد.
این دقیقا همان اتفاقی بود که پس از پیوند مغز دو میمون رخ داد. بدن میمون مغز جدید را پس زد و پس از چند روز مرگ فرا رسید.
در نهایت نباید واکنش مغز به خانه جدید خود را نیز فراموش کرد. ممکن است عملکرد مغز و سایر اعضای بدن چندان هماهنگ نباشد و فرد با مشکلات جدی مواجه شود. هرچند که خوشبختانه مغز توانایی رشد و یادگیری بالایی دارد و میتوان امیدوار بود که بهخانه جدید عادت کند. با وجود همه این موارد باید گفت که انجام پیوند مغز انسان فعلا فقط در فیلمهای هالیوود شدنی است.
آیا در آينده پیشرفت علم میتواند چنین چیزی را ممکن کند؟ تاکنون علم توانسته بسیاری از موارد نامحتمل را ممکن کند؛ بنابراین پیوند مغز انسان نیز چندان دور از دسترس نخواهد بود. هرچند فیلم Poor Things بهخوبی نشان داد که جدا از جنبه علمی باید جنبه اخلاقی چنین کاری را نیز در نظر گرفت.