منجمد کردن انسان

چرا منجمد کردن انسان نمی‌تواند راهی برای جاویدان شدن باشد؟

افراد زیادی گمان می‌کنند که منجمد کردن انسان می‌تواند راهی برای فرار از مرگ باشد. بدین‌صورت که فرد تا زمان پیدا شدن درمان بیماری خود منتظر بماند. هرچند اینکار به‌دلایل مختلف شدنی نیست.

یک باور فوق‌العاده هیجان‌انگیز وجود دارد که انسان می‌تواند با منجمد کردن بدن خود جاویدان شود. تصویر عمومی نیز این است که فردی ثروتمند پس از ابتلا به یک بیماری بسیار سخت به این روش رو می‌آورد. در واقع او امیدوار است که در دهه‌ها یا قرن‌های آتی و زمانی که علم فوق‌العاده پیشرفت کرد مجدد به‌ زندگی بازگردد. چنین فرآیندی هزینه بسیار زیادی خواهد داشت؛ اما می‌تواند در آینده در دسترس گروه‌های بیشتری قرار گیرد. هرچند که همه‌چیز آنقدر جذاب نیست و مشکلات زیادی در این مسیر وجود دارد. در واقع فعلا جاویدان شدن انسان در حد فیلم‌های علمی تخیلی است.

نگاهی به تاریخچه، فرآیند و چالش‌های منجمد کردن انسان

انسان همیشه در تلاش برای فرار از مرگ بوده است. در گذشته تمدن‌ها مجموعه‌ای از باورهای خیالی را برای آرامش انسان ارائه می‌دادند. به‌عنوان مثال مصریان باستان گمان می‌کردند که مومیایی‌کردن فرعون‌ها می‌تواند شکوه آنها را در جهان دیگر نیز حفظ کند. آنها حتی گنجینه‌های ارزشمندی را همراه مردگان خود دفن می‌کردند. طبیعتا پس از چند هزار سال پیشرفت علم ما دیگر سراغ چنین کارهایی نمی‌رویم و در عوض معادل علمی خود را برای جاویدان شدن داریم.

جسد

زیست‌شناسان از قرن‌ها پیش تمایل داشتند که موجودات زنده را منجمد کنند تا بتوانند بعدها از آنها بهره ببرند. با توجه به اینکه بیشتر بافت بدن موجودان زنده از آب تشکیل شده است، منجمد شدن می‌توانست گزینه‌ای جذاب باشد. هرچند که منجمد شدن آب می‌تواند باعث افزایش حجم آن بشود. این اتفاق سبب پاره‌شدن بافت‌ها و سلول‌ها می‌شود. به‌همین‌خاطر تلاش‌های پیشین چندان موفقیت‌آمیز نبودند. هرچند که حالا منجمد کردن انسان بسیار جدی شده است.

به‌طورکلی شاخه‌ای در علم زیست‌شناسی توسعه یافته است که هدف آن منجمد‌ کردن نمونه‌های مختلف برای استفاده مجدد است. آنها توانسته‌اند به راه‌های مفیدی برای حفظ سلول‌های بنیادی و دیگر نمونه‌های مهم در نیتروژن مایع دست یابند. حتی امکان منجمد کردن منی دریافتی از اهداکنندگان اسپرم و جنین انسان نیز برای درمان ناباروری فراهم شده است.

جنین حیوانات هم در موارد مختلفی با موفقیت منجمد شده است تا گونه‌ خاصی حفظ شود. زیست‌شناسان همچنین توانسته‌اند بارها با موفقیت کرم‌ها را منجمد کرده و احیا کنند. این فرآیند برای بسیاری از سلول‌ها و بافت‌ها جواب می‌دهد. هرچند منجمد کردن انسان پیچیده‌تر است. سرماداری معمولا با افزودن موادی همچون گلیسیرین انجام می‌شود. بدین‌ترتیب می‌توان بدون منجمد کردن آب درون بافت‌ها به دماهای بسیار پایین دست یافت. در واقع گویی به موجود زنده ضدیخ اضافه کرده‌اید. در این مرحله آب به‌جای یخ ساختاری شبیه به شیشه پیدا می‌کند.

منجمد کردن انسان

اینجاست که سرمازیستی به‌عنوان ستاره داستان وارد می‌شود. برخلاف باور عمومی منجمد کردن انسان در حالت زنده انجام نمی‌شود، بلکه جسد اندکی پس از مرگ در اختیار دانشمندان قرار می‌گیرد. در حال حاضر دانشمندان توانایی زنده‌کردن مجدد افراد را ندارند. به‌بیانی دیگر آنها فقط بدن بیمار را از متلاشی‌شدن نجات می‌دهند تا شاید در آینده علم راه جذابی را ارائه دهد.

این ایده در نتیجه کارهای رابرت اتینجر مشهور شود. او یک استاد ریاضیات و فیزیک از میشیگان بود که گاهی آثار علمی تخیلی نیز می‌نوشت. اتینجر نه‌تنها می‌خواست افراد منجمد‌شده را در آینده درمان کند، بلکه در نظر داشت روند پیری را نیز معکوس گرداند. او در سال ۱۹۷۶ موسسه Cryonics را در نزدیکی دیترویت بنیان نهاد و توانست بیش از ۱۰۰ نفر را متقاعد کند که ۲۸ هزار دلار بپردازند. بدن این افراد در محفظه‌های بزرگی از نیتروژن مایع قرار گرفت تا در آینده مجدد به دنیای زندگان بازگردند.

جسد

اولین مورد منجمد کردن انسان توسط وی نیز در سال ۱۹۷۷ انجام شد. اتینجر مادر خود را اندکی پس از مرگ وارد محفظه مخصوص کرده بود. او توانست دو همسر خود را نیز متقاعد کند که این روند می‌تواند زندگی جاویدان را به‌ارمغان بیاورد. در نهایت خود اتینجر در سال ۲۰۱۱ فوت کرد و به مادر و همسرانش پیوست. هرچند Cryonics تنها موسسه منجمد کردن انسان نیست. یکی از معروف‌ترین موسسات جاودان‌ کردن انسان Alcor Life Extension Foundation نام دارد. این موسسه که در آریزونا قرار گرفته است برای منجمد کردن بدن انسان به‌صورت کامل ۲۰۰ هزار دلار دریافت می‌کند.

مراحل نگهداری از جسد انسان

اما فرآیند منجمد کردن بدن انسان چگونه است؟ پس از مرگ جسد درون محفظه‌ای مملو از یخ قرار می‌گیرد تا روند فاسد‌شدن جسد کند شود. سپس فرد به‌دستگاهی متصل می‌شود تا خون در بدن گردش داشته باشد. در مرحله بعد دانشمندان مواد شیمیایی مختلفی را وارد رگ‌ها می‌کنند تا بافت‌ها و سلول‌ها حالت فعلی خود را حفظ کنند.

منجمد کردن انسان

در گام بعدی رگ‌ها کاملا تخیله خواهند شد تا ضدیخ وارد شود. در مرحله پایانی جسد به‌مدت دو هفته به‌آرامی سرد می‌شود تا در نهایت به دمای منفی ۱۹۶ درجه سانتی‌گراد برسد. در اینجا فرآیند منجمد کردن بدن انسان تکمیل شده است؛ بنابراین فرد درون محفظه‌ای مملو از نیتروژن مایع قرار می‌گیرد تا شاید روزی زنده شود. همچنین جسد همیشه به‌صورت برعکس خواهد بود تا مغز بیشتر از بقیه بخش‌ها سرد شود.

جالب اینجاست که در موارد متعددی نیز منجمد شدن انسان تنها به سر فرد محدود می‌شود. این مورد در نتیجه جنبش ترابشریت ایجاد شده است. افراد طرفدار این جنبش بر این باورند که هوش و منطق فقط در اختیار انسان قرار گرفته است و هیچ موجود هوشمندی در جهان وجود ندارد. آنها می‌خواهند هوشیاری و خاطرات فرد حفظ شود تا در آینده مجدد در دسترس قرار گیرد.

به‌همین‌خاطر موسسات منجمد کردن انسان گزینه امکان نگهداری از سر را نیز ارائه می‌دهند. سر انسان فضای کمتری را نسبت به کل بدن اشغال می‌کند و نگهداری از آن هزینه کمتری خواهد داشت. همچنین می‌توان در زمان کوتاه‌تری مواد شیمیایی مورد نیاز را به‌آن تزریق کرد تا ساختارهای داخلی آسیب نبینند. در واقع تصور این است که در آینده داده‌های درونی مغز فرد به بدن دیگری منتقل شود تا فرد زندگی را از سر گیرد. یا اینکه شاید امکان ساخت بقیه اندام‌های بدن فراهم شود و با اتصال مغز به آنها فرد از مرگ فرار کند.

مشکلات و چالش‌های پیش‌روی جاودانگی

هرچند منجمد کردن انسان با مشکلات بسیار زیادی مواجه است که سبب می‌شود فعلا در حد داستان‌های علمی تخیلی باشد. وقتی مواد شیمیایی مورد نیاز وارد جسد شوند، چندین دقیقه و یا حتی ساعت از زمان مرگ گذشته است. در طول این زمان سلول‌های مختلف بدن تغییرات بیوشیمیایی شدیدی را به‌خاطر نبود اکسیژن و مواد مورد نیاز تجربه کرده‌اند.

منجمد کردن انسان

بنابراین بدن فردی که منجمد شده با بدن یک انسان زنده تفاوت دارد. در واقع بافت‌ها ممکن است به‌صورت داخلی آسیب‌ دیده باشند و فقط ظاهری زیبا را ارائه دهند. هرچند طرفداران منجمد کردن انسان ادعا می‌کنند که این آسیب‌ها ممکن است با پیشرفت علم برطرف گردند. مشکل مهم دیگر حفظ ساختار مغز است. موسساتی همچون Alcor صرفا می‌خواهند ساختار کلی مغز را حفظ کنند و وضعیت میلیاردها سلول داخل آن را نادیده می‌گیرند.

آنها فکر می‌کنند که می‌توان با تهیه نقشه سلول‌های مغز، مجددا حیات را به‌آن بازگرداند. البته دانشمندان پیشرفت‌های زیادی در زمینه نقشه‌برداری از مغز موجودات کوچکی همچون مگس کرده‌اند، اما هنوز راه زیادی برای تهیه نقشه مغز انسان دارند. آنها اخیرا توانسته‌اند مغز موش را در حالت اولیه خود حفظ کنند. هرچند که برای اینکار مایعی به‌موش تزریق می‌شود که به مرگ جانور منجر خواهد شد. بدین‌ترتیب می‌توان با قطعیت گفت که هیچکدام از شرکت‌های مدعی جاویدان‌ کردن انسان نتوانسته‌اند نقشه ارتباطات نورون‌های مغزی را تهیه کنند.

مشکل بعدی به‌نحوه کارکرد مغز مربوط می‌شود. شما نمی‌توانید نورون‌ها را همچون ترانزیستورهای درون یک مدار تصور کنید. این مثال فوق‌العاده ساده‌انگارانه است. هر سلول مغزی برنامه خاص خود را دارد که متناسب با شرایط ممکن است در لحظه تغییر کند. برنامه‌ای که شامل هزاران ژن و پروتئین مختلف می‌شود. همچنین رابطه بین یک سلول با دیگر سلول‌ها همیشه در حال تغییر است.

جسد

در واقع این شرکت‌ها هنوز در تلاش‌های خود برای گرفتن یک اسکرین‌شات از مغز موجود زنده به‌موفقیتی نرسیده‌اند و می‌خواهند از همان موفقیت خیالی مرده را زنده کنند. حتی اگر هم در آینده امکان حفظ وضعیت پایانی مغز فراهم آید، وضعیت عملکردی آن چندان قابل‌ پیش‌بینی نخواهد بود. وقتی خانواده فرد متقاضی منجمد کردن بدن او می‌شوند، این احتمال وجود دارد که وی فردی ثروتمند و پیر باشد. مغز فرد در این حالت از نظر کارایی در بهترین حالت خود نیست، پس چطور می‌تواند از این فرآیند بدون آسیب بیرون بیاید؟ مغز یک فرد ۷۵ ساله می‌تواند برای چند سال به‌ حیات ادامه دهد؟

مشکل دیگر پیش روی منجمد کردن انسان به ارتباط مغز با سایر اندام‌ها مربوط می‌شود. مغز انسان در ارتباط با دیگر اعضای بدن تکامل یافته است و هماهنگ با آنها عمل می‌کند. اینگونه نیست که مغز صرفا با استفاده از پالس‌های الکتریکی بین نورون‌ها پیش برود، بلکه مواد شیمیایی نیز نقش بسیار مهمی دارند. این مواد هم در داخل مغز و هم توسط سایر اعضای بدن آزاد می‌شوند. در واقع تصور عملکرد مغز بدون سایر اعضای بدن باورکردنی نیست. هرچند که طرفداران منجمد کردن انسان در پاسخ به همه این اشکالات تنها وعده پیشرفت علم را می‌دهند.

مسئله دیگر به موسسات و شرکت‌های ارائه دهنده این سرویس مربوط می‌شود. قدیمی‌ترین شرکت در این زمینه حدود نیم‌قرن سابقه دارد. روند فعلی پیشرفت علم نشان نمی‌دهد که در طول دو دهه آینده امکان زنده کردن اجساد منجمد شده ممکن باشد. آیا تجهیزات این شرکت‌ها می‌توانند برای چندین قرن میزبان اجساد افراد باشند؟ آیا پس از گذشت چندین نسل همچنان نگهداری از اجساد ادامه خواهد یافت؟ در این زمینه تردیدهای جدی وجود دارد.

منجمد کردن انسان

مشکل دیگری که مطرح می‌شود به قوانین کشورها و رویکردها نسل‌های آینده بستگی دارد. در آینده ممکن است در نتیجه رای یک دادگاه فرآیند منجمد کردن انسان متوقف شود. همچنین محدودیت منابع زمین و افزایش جمعیت ممکن است کار را به‌جایی برساند که دولت‌ها مانع منجمد کردن افراد شوند یا حتی افراد منجمد را دفن کنند. آیندگان شاید از خود بپرسند که آیا این افراد مزیت خاصی نسبت به انسان‌های زنده دارند؟

یکی از مشکلات جالب منجمد کردن انسان تصمیمات بازماندگان است. پس از مرگ فرد اختیاری روی اموال خود ندارد، اما باید هزینه‌های مربوط به حفظ جسد پرداخت شود. اینجاست که بازماندگان باید تصمیم‌گیری کنند. در موارد مختلف پیش آمده که بازماندگان از پرداخت هزینه‌های حفظ جسد خودداری کرده‌اند و موسسه مربوطه نیز مجبور شده جسد را از محفظه نیتروژن مایع خارج کند.

منجمد کردن انسان

حتی در مواقعی پس از ده سال یکی از بازماندگان به‌این نتیجه رسیده است که منجمد کردن انسان از نظر اخلاقی کار درستی نیست. به‌همین‌خاطر از شرکت مربوطه شکایت کرده تا جسد از محفظه خارج گردد. اصرار شرکت برای نگهداری رایگان از سر فرد نیز به نتیجه نرسیده است.

در ادامه می‌خواهیم نگاهی به تجربیات شرکت‌های فعال در زمینه منجمد کردن انسان بیندازیم. تجربیاتی که ابدا جذاب نیستند.

تجربیات تلخ شرکت Alcor در زمینه منجمد کردن انسان

بر اساس قوانین فیزیک ساختار بدن پس از مرگ با سرعت زیادی دچار فروپاشی خواهد شد. هرچند اگر دما خیلی پایین باشد، این اتفاق با سرعت کمتری رخ مي‌دهد. تصور کنید یک میوه را برای مدت زیادی درون فریزر گذاشته‌اید، میوه پس از قرار گرفتن در دمای اتاق چه‌ حالتی خواهد داشت؟ بدن ما هم چندان وضعیت جالبی نخواهد داشت. مگر اینکه علم بتواند آسیب‌های وارده را ترمیم کند.

منجمد کردن انسان

تصور کنید در قرن ۲۵ هستیم و دانشمندان تصمیم گرفته‌اند بدن منجمد شده شما را به دمای عادی بازگردانند. بدن شما به‌چه مراقبت‌هایی نیاز دارد؟ پاسخ این سوال به وضعیت بدن شما پس از چندین قرن بستگی دارد. ما در این زمینه تجربیات ارزشمندی داریم.

در سال ۱۹۸۳ شرکت Alcor مجبور شد سه جسد را از حالت منجمد خارج کند. آنها می‌خواستند فقط سر این سه نفر را نگهداری کنند. به‌همین‌خاطر سر این افراد در حالت منجمد از بدن جدا شد و مجددا درون محفظه نیتروژن مایع قرار گرفت. هرچند بدن‌های آنها در اختیار کارمندان این موسسه قرار گرفت تا تغییرات را بررسی کنند. در ابتدا همه‌چیز فوق‌العاده به‌نظر می‌رسید، تنها مسئله این بود که ترک‌هایی بسیار کوچک در برخی از قسمت‌های بدن دیده می‌شود.

هرچند که وقتی فرآیند معکوس منجمد کردن انسان پیش رفت، کابوس آغاز شد. همزمان با افزایش دما ترک‌ها عمیق‌تر شدند. ترک‌ها پوست‌ را رد کردند و حتی به‌بافت ماهیچه رسیدند. در یکی از بیماران ردهای قرمزی پدیدار گشت که نشان از مسیر رگ‌های پاره‌شده بودند. در ناحیه شرمگاهی دو بیمار نیز بریدگی‌های پوستی دیده می‌شد.

جسد

اگرچه آسیب بیرونی گسترده بود؛ اما آسیب داخلی فاجعه‌وار به‌نظر می‌رسید. تقریبا تمامی ارگان‌های داخلی بدن آسیب دیده بودند. در یکی از بیماران تمامی رگ‌های اصلی نزدیک قلب پاره شده و شش‌ها و طحال نیز به دو قسمت تقسیم شده بودند. همچنین در روده‌ها آسیب گسترده مشاهده می‌شد. تنها کلیه و کبد توانسته بودند از نابودی کامل در امان باشند. نتایج نه‌چندان خوب منجمد کردن انسان کارکنان Alcor را ترغیب کرد که جسد سوم را با سرعت بسیار کمی به‌دمای اتاق برسانند.

در نتیجه جسد ظاهر بیرونی بسیار بهتری داشت و تنها چند آسیب کوچک روی پوست دیده می‌شد. همچنین اثری از رگ‌های پاره‌شده نبود. هرچند که وضعیت اندام‌های داخلی از دو جسد دیگر بدتر بود. اندام‌ها یا دچار آسیب شدید شده و یا تکه‌تکه بودند. به‌عنوان مثال ستون فقرات به‌ سه قسمت تقسیم شده بود و قلب نیز شباهتی به حالت اولیه خود نداشت.

پزشکان رنگ را وارد یکی از رگ‌های بازو کردند تا وضعیت آن را ارزیابی کنند. هرچند رنگ در رگ جریان پیدا نکرد و از قسمت‌های مختلف آن به زیر پوست نشت پیدا کرد. آنها محتویات درون رگ‌ها، بافت ماهیچه‌ها و میزان آسیب وارد شده به اندام‌ها را به‌صورت دقیق بررسی کردند. در نهایت نیز خوشبختانه با صداقت کامل اعلام شد که آسیب وارده به‌حدی شدید است که به دانشی فوق‌العاده پیشرفته‌تر از دانش کنونی بشر برای ترمیم نیاز دارد. در واقع آسیب وارد شده در سطح سلولی به‌حدی بود که لازم بود بدن در سطح مولکولی بازسازی شود.

منجمد کردن انسان

شاید دانش بشر روزی آنقدر پیشرفت کند که تعداد فوق‌العاده زیادی از نانوربات‌ها را برای ترمیم روانه یک جسد منجمد کنند. آیا این اتفاق در قرن جاری اتفاق خواهد افتاد؟ پاسخ قطعا خیر است. آیا آسیب‌های وارد شده به بدن فرد در طول ۱۰۰ سال قابل ترمیم خواهد بود؟ و سوال مهم‌تر اینکه آیا این میزان ترمیم که در عمل به‌معنی خلق یک موجود پیچیده جدید است، ارزش دارد؟

به‌نظر می‌رسد که فرآیند منجمد کردن انسان چندان آینده درخشانی پیش‌روی خود نداشته باشد و در آینده صرفا نتایج ناخوشایند این شرکت‌ها را مشاهده خواهیم کرد. هرچند که میل انسان به‌ جاودانگی و فرار از مرگ به‌حدی بالا است که حاضر است به سمت هر مدعی دست کمک دراز کند. بدین‌ترتیب حداقل برای چند دهه ‌آینده این شرکت‌ها می‌توانند هر سال افراد بیشتری را به‌خود جذب کنند.

به‌نظر شما منجمد کردن انسان می‌تواند راهی برای فرار از مرگ باشد؟ آیا این روند در طول ۱۰۰ سال آینده به‌موفقیت ختم می‌شود؟

بیشتر بخوانید:
آپلود مغز انسان روی کامپیوتر و رسیدن به جاودانگی به روشی مرگ‌بار! طبق جدیدترین یافته‌ها، مغز پیچیده ترین جسم جهان است! تجربه مرگ از زبان افرادی که از یک قدمی گور بازگشته‌‌اند

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*