مرموزترین بیماری های تاریخ

مرموزترین بیماری‌ های پاندمیک تاریخ که هنوز علت آن‌ها مشخص نشده است

برخی از مرموزترین بیماری های پاندمیک تاریخ، ریشه در برانگیختگی و هراس جمعی دارند. در ادامه با عجیب‌ترین موارد هیستری همگانی آشنا می‌شنویم.

برانگیختگی جمعی و همگانی (Mass Hysteria)، به عنوان یک هیستری پاندمیک زمانی رخ می‌دهد که علائمی بیمارگونه، بدون علت مشخص پزشکی در جامعه گسترش یابد. دکتر رابرت بارتولومتو، مدرس ارشد افتخاری گروه پزشکی روان‌شناختی در دانشگاه اوکلند در این باره می‌گوید:

این اختلال جمعی را می‌توان مانند اثر معکوس دارونما ارزیابی کرد.

برای قرن‌ها، جوامع بشری به دنبال شناسایی علل بروز برانگیختگی جمعی بوده‌اند. از جمله پرونده‌های بحث‌برانگیز این پدیده، مربوط به جادوگران سیلم بود که دادگاه، زنان مظنون را به جادوگری متهم کرد. هم‌چنین در اوج اضطراب و تنش‌های روانی جنگ جهانی دوم، ساکنان ماتون در ایلینوی آمریکا، از یک عامل سرکش که به زعم آنها گازهای سمی پخش می‌کرد در هراس بودند.

بارتولومی ادامه داد:

هیستری‌های جمعی و هراس اجتماعی به عنوان فشارسنج‌های زمانه، منعکس‌کننده ترس گروهی ما هستند. علل پشت پرده تصور و توهم در ایجاد این علائم واقعی، اضطراب‌ و هراس جمعی مردم در هر دوره از مقاطع تاریخی را نشان می‌دهند.

در ادامه، به هفت مورد از مرموزترین بیماری های پاندمیک تاریخ می‌پردازیم که از برانگیختگی جمعی ناشی می‌شوند.

مرموزترین بیماری های پاندمیک تاریخ

1- طاعون رقص 1518، از مرموزترین بیماری های پاندمیک تاریخ 

طاعون رقص

همه‌چیز از یک روز گرم تابستانی در استراسبورگ (واقع در فرانسه امروزی) آغاز شد. زنی به نام “Frau Troffea” بی‌مقدمه در خیابان برای مدت تقریبی یک هفته شروع به رقص کرد. در عرض یک ماه، 400 شهروند دیگر در شرق فرانسه نیز به هوس رقصیدن گرفتار شدند و تا زمانی‌که توان داشتند، دست از این کار نکشیدند. سپس بسیاری از آنها به دلیل سکته مغزی، حملات قلبی و خستگی ناشی از رقص، جان باختند.

مقامات وقت، گرگرفتگی و تب دوره‌ای را عامل ایجاد جنون جمعی و ابتلا به این حالت تشخیص دادند و به افراد مبتلا دستور دادند که شبانه‌روز برقصند تا شیاطین را از وجود خود برهانند. حتی یک صحنه نمایش ساخته شد و رقصنده‌ها و نوازندگان حرفه‌ای نیز مشغول به کار شدند. این اقدام منجر به ایجاد جنونی بزرگ‌تر شد و انواعی از طاعون رقص، به آلمان، هلند و سوئیس نیز سرایت کرد.

برخی از مورخان بر این باورند که رقصنده‌ها به‌طور تصادفی یک نوع کپک سمی که با اسپاسم در ارتباط است را مصرف کرده‌ بودند، با این‌حال، ادعای فوق نمی‌تواند استقامت باورنکردنی آنها را توجیه کند. برخی دیگر نیز استرس‌های ناشی از بیماری و قحطی که در آن زمان، منطقه را فرا گرفته بود را به عنوان علت اصلی طاعون رقص عنوان می‌کنند.

2- محاکمه جادوگران سیلم، 1693-1692

محاکمه جادوگران سیلم

در ژانویه 1692، الیزابت پریس نه ساله و پسرعمویش، ابیگل ویلیامز 11 ساله، در دهکده سیلم به تشنج دچار شدند. یک روحانی محلی در این باره نوشته:

این کودکان توسط عواملی نامرئی گاز گرفته می‌شدند که پس از گرفتن قدرت تکلم از آنها، اقدام به خفگی، متلاشی کردن اندام و عذاب کودکان می‌کردند.

دکتری که به صحنه فراخوانده شده بود، ادعا کرد که عموزاده‌ها جادو شده‌اند و دیری نپایید که دختران سرتاسر روستای سیلم نیز به علائمی مشابه دچار شدند. بدین منظور، دادگاهی برای رسیدن به سرنخ این جریان تشکیل شد که مردم سیلم را رو در روی یکدیگر قرار داد.

امرسون بیکر، نویسنده کتاب «طوفان جادوگری» می‌گوید:

روستای سیلم از جناح‌گرایی افراطی رنج می‌برد که حول وزیر بحث‌برانگیزش، ساموئل پاریس متمرکز بود و به دلیل ترس او از کاهش شور مذهبی مردم ناشی شده بود. مردم نگران بودند که آیا دولت جدید می‌تواند از مستعمره خود در برابر جنگ ویرانگر مرزی که باعث شکست ماساچوست در برابر فرانسوی‌ها و متحدیان بومی آمریکا شده بود، دفاع کند یا خیر. این جنگ درست در برهه‌ای اتفاق افتاده بود که یک آبله کشنده نیز در جریان بود و گرسنگی و تورم در کنار سرمای شدید که محصولات را از بین برده بود، بیداد می‌کرد.

متهمان اصلی این جنایات، زنان نامحبوب و شش مرد در شهر، از جمله تیتوبا، یک زن برده بومی که در اواخر دهه 1600 در روستای سیلم زندگی می‌کرد و به ساکنانی دیگر که به عنوان تهدید برای جامعه شناخته می‌شدند نیز گسترش یافت. آخرین جادوگر سیلم، 329 سال پس از محکومیتش مورد عفو قرار گرفت.

3- اپیدمی لرزش دست در حین نوشتن، 1982 

در سال 1892، دستان دختران دانش‌آموز در مدرسه‌ای واقع در گروس تینز آلمان، هنگامی‌که می‌خواستند نوشتن را بیاموزند، به طور غیرقابل کنترلی شروع به لرزیدن کرد. حتی برخی در میان، دچار فراموش و تغییراتی در هوشیاری شدند. سال بعد نیز دانش‌آموزانی در شهر بازل سوئیس، در هنگام نوشتن، لرزش شدید دست را تجربه کردند.

دکنر بارتولومی درباره یکی از مرموزترین بیماری های پاندمیک تاریخ می‌گوید:

لرزش دست حین نوشتن، در اروپای قرن نوزدهم نتیجه مستقیم یک روش آموزشی بود که ذهن را به عنوان ماهیچه‌ای که نیاز به ورزش دارد، تعلیم داده بود. این تمرینات تکراری و خسته‌کننده، باعث آسیب جسمی بر دانش‌آموزان شده بود. این اختلال، روشی ناخودآگاه برای رهایی از کلاس‌های ترسناک نویسندگی بود.

4- قاتل گازی شهر ماتون

قاتل گازی ماتون

در اوج هراس و آشفتگی جنگ جهانی دوم، شهر ماتون در ایالت ایلینوی آمریکا، مملو از گزارش‌هایی بود که در آن، مردی مرموز قربانیان بی‌خبر را دچار گازگرفتگی می‌کرد. اولین قربانی، آلین کرنی بود که با توصیف بویی شیرین و ناخوشایندی در اتاق خواب، در نهایت پاها و پایین تنه‌اش فلج شد. وقتی همسر کرنی در شب حادثه از سرکار برمی‌گشت، مردی غریبه را بیرون از خانه دیده بود. داستان کرنی در صفحه اول روزنامه محلی شهر منتشر و علت حادثه، نوعی عامل بیهوش‌کننده عنوان شد. بلافاصله پس از آن، شهر مملو از گزارش‌هایی از مشاهدات و علائم مشابه شد.

اخبار این سلسله اتفاقات، به سرعت تبدیل به تیتر خبرهای جهانی شد و وحشت عمومی را برانگیخت. عامل یا مهاجم مرموز گازی نیز هرگز پیدا نشد.

5- اپیدمی حشرات در ژوئن 1962

کارخانه

در ژوئن سال 1962، 60 کارگر در یک کارخانه نساجی واقع در ایالات متحده، دچار علائم عجیبی مانند راش، حالت تهوع و بی‌حسی شدند. رسانه‌ها به سرعت به سراغ این داستان رفتند و آن را به عنوان «طاعون حشرات» نام‌گذاری کردند، چرا که کارگران معتقد بودند، حشرات موجود در کارخانه عامل بیماری آنها هستند. با این‌حال، حشره‌شناسانی که به محل اعزام شده بودند، هیچ اثری از این آنها پیدا نکردند.

روانشناسانی که با کارگران بیمار مصاحبه کردند، دریافتند که بیش از 90% قربانیان در یک شیفت کار می‌کنند و اکثر آنها در ساعات اضافی نیز فعالیت می‌کردند. نکته جالب اینکه، 50 نفر از این کارگران، تنها پس از پوشش گسترده رسانه‌ای بود که اقدام به گزارش علائم خود کردند. در واقع مشخص شد که استرس به همراه تلقین شدید، دو عامل احتمالی یکی از مرموزترین بیماری های پاندمیک تاریخ بوده‌اند.

6- اپیدمی خنده تانگانیا، 1962

بیماری پاندمیک خنده تانگانیکا

به دنبال تغییرات گسترده در پی پیروزی نبرد استقلال از بریتانیا در سال 1961، منطقه‌ آفریقای شرقی که هم‌اکنون تانزانیا نام دارد، به علت خنده‌های بی‌وقفه دانش‌آموزان، مدارس خود را برای یک هفته تعطیل کرد. تا پایان این پاندمی، بیش از 10000 نفر مبتلا و چهار مدرسه نیز مجبور به تعطیلی شدند. دلیل خنده‌های غیرقابل کنترل دانش‌آموزان، نه موضوعی خنده‌آور بلکه استرس عنوان شد و با علائمی مانند بثورات، غش و مشکلات تنفسی بروز پیدا کرد. در نهایت علت اصلی این اپیدمی عجیب، هیستری همگانی یا برانگیختگی جمعی عنوان شد.

7- مردان میمونی در هند، یکی از مرموزترین بیماری های پاندمیک تاریخ

مرد میمونی

قطع برق سراسری در موج گرمای ماه می 2001 در دهلی هند، باعث بروز مشکلات فراوانی برای مردم این شهر شد. ساکنانی که به دنبال رهایی از گرما با خوابیدن بر روی پشت بام‌ خانه‌های خود بودند، حملات موجودی مرموز را گزارش کردند که به نظر می‌رسید ترکیبی از میمون و انسان باشد! قربانیان اکثرا مردانی از طبقه پایین اقتصادی و اجتماعی بودند که با جراحات عجیبی مانند آثار گزش، به پزشکان مراجعه می‌کردند.

هم‌چنین در نتیجه باور این توهم، یک نفر از پشت بام و دیگری نیز روی پله‌ها سقوط کردند. گزارش پزشکی ارسالی به پلیس نشان می‌داد که زخم‌ها به‌صورت خودآزاری ایجاد شده بود و موجی از برانگیختگی جمعی در نتیجه انتشار تصاویری از سوی رسانه‌ها و افزایش شایعات، مردم محلی دهلی را فراگرفت. ممکن است تمسخر شیطان‌پرستی، مرد گازی دیوانه و مردان میمونی آسان به نظر برسد، اما ترس و درد ناشی از این وحشت ابعادی واقعی داشت.

بارتولمی در این باره می‌گوید:

تشخیص اختلالات جمعی توسط مقامات بهداشتی عمومی، معمولا با جنجال و اعتراض گسترده مواجه می‌شوند، زیرا این سوءظن را به وجود می‌آورد که قربانیان مبتلا به اختلال روانی، دیوانه یا دروغگو نیستند. با این‌حال، چنین ادعایی درست نیست، زیرا اختلالات روانی جمعی توسط یک باور ایجاد می‌شوند و از آنجا که همه ما اعتقادات خاص خود را داریم، بنابراین می‌توانیم قربانیان این نوع بیماری باشیم.

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*