سقوط یوفو در آرورا

سقوط یوفو در آرورا؛ یکی از اسرارآمیزترین پرونده‌ها در تاریخ یوفولوژی

همیشه سقوط بشقاب پرنده‌ها در دنیای یوفولوژی بسیار جذاب و اسرارآمیز هستند. پرونده‌ای امروز در مورد آن بحث خواهیم کرد مربوط به حادثه‌ای در شهر کوچکی در تگزاس می‌شود. براساس گزارشات، بعد از سقوط یوفو در آرورا سرنشین‌های آنها، که به گفته‌ی اهالی این شهر هیچ شباهتی به انسان‌ نداشت و متعلق به این جهان نبودند، در گورستان شهر دفن شدند. چندین شاهد عینی ادعا می‌کنند که یک کشتی هوایی را در آسمان آرورا «Aurora» که در حال سقوط بود، دیده‌اند. این حادثه 5 سال پیش از اینکه برادران رایت موفق به اختراع هواپیما شوند، رخ داده است. آیا این حادثه واقعیت دارد یا یک افسانه است. با گجت نیوز همراه باشید.

ساعت شش صبح، یک یوفو نزدیک به سطح زمین به سمت شمال پرواز می‌کرد که ناگهان با برج آسیاب بادی منزل قاضی پراکتور «Proctor» برخورد کرد. مردم زیادی برای کمک به قاضی به نزدیک خانه او رفتند ولی آنچه که شاهدش بودند غیرمنتظره بود. آقای تی جی ویمز که در آن زمان افسر واحد خدمات سیگنالی ارتش و یک ستاره شناس بود، ادعا می‌کرد که یکی از خلبانان این کشتی از ساکنان مریخ بود. در این حادثه کسی جان سالم به در نبرد، و یک مراسم تدفین برای او برگزار شد و بعد از خاکسپاری او در گورستان شهر، لاشه‌های کشتی هم درون چاهی ریخته و از آن به بعد این حادثه به فراموشی سپرده شد. با گذشت زمان که شاهدان عینی این واقعه از دنیا می‌رفتند، این حادثه رفته رفته به داستان‌های تخیلی و افسانه تغییر می‌کرد.

در اواخر نوامبر ۱۸۹۶، هزاران نفر در فاصله ۲۴۰۰ کیلومتری این شهر یعنی در ایالت کالیفرنیا مدعی شدند که یک کشتی پرنده را در آسمان دیده‌اند. در ایالت تگزاس بین ماه‌های آوریل و می ۱۸۹۷ بیش از ۲۰ گزارش مختلف توسط صدها شهروند از این کشتی‌ها به اطلاع مقامات مسئول رسید. سرعت پرواز این کشتی‌ها بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ کیلومتر بر ساعت تخمین زده می‌شد. در آن زمان، سریع‌ترین وسیله نقلیه، قطارهایی بودند که بیشترین سرعتشان بین ۵۵ تا ۶۵ کیلومتر در ساعت بود. به همین دلیل این که یک نفر مدعی حرکت یک وسیله نقلیه با سرعت ۵۰۰ کیلومتر در ساعت باشد، برای هیچ کس قابل درک نبود. داستان حادثه آرورا برای بیش از ۷۰ سال در سکوت، به فراموشی سپرده شده بود تا این که در سال ۱۹۷۳، بیل کیس «Bill Case» با یک مقاله دوباره توجه‌ها را به آرورا جلب کرد. ناگهان عده زیادی از یوفولوژیست‌ها از سراسر کشور به این منطقه سرازیر شدند تا راز این حادثه را کشف کنند. حادثه آرورا با دیگر گزارش‌های یوفو تفاوت داشت، چرا که پای یک جسد در میان بود؛ جسد یک بیگانه.

سرعت پرواز این کشتی‌ها بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ کیلومتر بر ساعت تخمین زده می‌شد. در آن زمان، سریع‌ترین وسیله نقلیه، قطارهایی بودند که بیشترین سرعتشان بین ۵۵ تا ۶۵ کیلومتر در ساعت بود.

محققان سپس با مردی از اهالی آرورا به نام  براولی اوتس «Brawley Oates» آشنا شدند که از آرتروز روماتیسمی رنج می‌برد. او مدعی بود که این بیماری با سقوط یوفو در آرورا مرتبط است. اوتس در سال ۱۹۴۹ به محل سقوط نقل مکان کرده بود و مدت‌ها در آنجا زندگی می‌کرد. او پس از نقل مکان به این مزرعه، چاه را تمیز کرده و تکه‌های فلزی درونش را از آن بیرون آورده بود. به باور او، آبی که آنها برای مدت حدود ۱۲ سال از آن چاه بیرون کشیده و نوشیده بودند، به شدت بر سلامتی او تاثیر منفی گذاشته بود. او که مدعی بود این چاه آلوده به رادیواکتیو است، پس از مدتی، آن را پر و از دسترس خارج کرد. به این ترتیب، یک مشکل دیگر سر راه محققان قرار گرفت و آن نبود مدارک مستدل در مورد این سقوط یوفو در آرورا و ادعاهای مرتبط با آنها بود.

سقوط یوفو در آرورا

آقای تی جی ویمز که در آن زمان افسر واحد خدمات سیگنالی ارتش و یک ستاره شناس بود، ادعا می‌کرد که یکی از خلبانان این کشتی از ساکنان مریخ بود

داستان سقوط یوفو در آرورا برای بیش از ۷۰ سال در سکوت، به فراموشی سپرده شده بود تا این که در سال ۱۹۷۳، بیل کیس «Bill Case» با یک مقاله دوباره توجه‌ها را به آرورا جلب کرد. ناگهان عده زیادی از یوفولوژیست‌ها از سراسر کشور به این منطقه سرازیر شدند تا راز این سقوط یوفو در آرورا را کشف کنند. این حادثه با دیگر گزارش‌های یوفو تفاوت داشت، چرا که پای یک جسد در میان بود؛ جسد یک بیگانه. توصیفات شاهدان عینی از این حادثه، بیگانه را با بدنی کوچک در حد بدن یک کودک، توصیف می‌کردند که با دیگر گزارش‌های سرنشینان یوفوها، همخوانی و شباهت زیادی داشت. «هیدن هیوز» جز اولین کسانی بود که برای تحقیق به این شهر رفتند. او متوجه شد که آنجا، منطقه‌ای بسیار کوچک در حد یک روستاست. البته او متوجه رفتار عجیب ساکنان این منطقه شد. آنها گاهی با خوشرویی در مورد این تحقیق به او کمک می‌کردند و سپس ناگهان انزواطلب می‌شدند. محققان پس از کسب اطلاعات اولیه، تلاش کردند تا در مورد تکه‌های فلزی لاشه کشتی تحقیق کنند. آنها با فلزیاب به جان این ملک افتادند و تمام نقاط آن را گشتند. سپس در هر نقطه مشکوک، حفاری کردند و اجسام فلزی آن را از زمین خارج کردند. بیشتر این اجسام، چیزهایی بودند که در هر مزرعه‌ای می‌تواند وجود داشته باشد؛ چیزهایی مثل میخ‌ها، قفل‌ها یا میله‌های خم شده آهنی؛ سپس یک قطعه اسرارآمیز کشف شد.

سقوط یوفو در آرورا

جان شوسلر «John Schuessler» که مدیر بزرگ‌ترین سازمان تحقیقات یوفولوژی در جهان یعنی «موفان» است، در این مورد چنین توضیح می‌دهد: این قطعه دو بار مورد آزمایش قرار گرفت. اولین بار، سال ۱۹۷۳ یعنی بلافاصله پس از کشف آن بود. این قطعه در آن زمان برای من فرستاده شد و من هم آن را برای آزمایش به یک آزمایشگاه هوافضا فرستادم. این آزمایشگاه به صورت تخصصی برای تشخیص قطعات مختلف وسایل پروازی ساخته شده بود و در نتیجه، بهترین و پیشرفته‌ترین وسایل روز را در اختیار داشت. آنها اولین آزمایش‌ها را روی این قطعه انجام دادند. برای آنها درک ماهیت این قطعه سخت بود، زیرا پس از برش، مشخص شد که ۹۵ درصد آن آلومینیم خالص است و پنج درصد باقی مانده‌اش از آهن است. این نوع ترکیب امکان‌پذیر نبود. همین‌طور، برخلاف موارد دیگر که کمی روی یا فلزات دیگر هم در قطعات آهنی وجود دارند، هیچ فلز دیگری درون آن وجود نداشت. نتیجه دیگری که از این آزمایش‌ها به دست آمد، این بود که نشان داده شد این قطعه فلزی مذاب بوده و در تماس با هوا سرد و جامد شده است. بنابراین ما این طور نتیجه گرفتیم که این قطعه احتمالا در نتیجه انفجار این کشتی هوایی روی زمین افتاده و به مرور زمان درون خاک راه پیدا کرده است.

سقوط یوفو در آرورا
با این که در ابتدا نام آزمایشگاه به درخواست مسئولان آن فاش نشده بود اما آزمایشگاه دوم یعنی آزمایشگاه «آناستس» در تگزاس هم همین آزمایش‌ها را روی این قطعه انجام داد و به نتایج مشابهی دست پیدا کرد. به باور مسئولان آزمایشگاه این آلیاژ می‌توانست در زمین به وجود آمده باشد اما ساختن آن با دقتی که در قطعه مشاهده می‌شد، نیازمند سازوکار بسیار پیشرفته‌ای بود که در آن زمان وجود نداشت. برای عده‌ای از یوفولوژیست‌ها، یافتن این قطعه به معنای داشتن مدرکی دال بر یک واقعه عجیب در این نقطه از زمین است. با تمام این تفاصیل، بسیاری از یوفولوژیست‌ها هنوز این سقوط یوفو در آرورا را بدون توضیح می‌دانند و حتی از آن به عنوان مدرکی برای اثبات وجود حیات فرازمینی یاد می‌کنند و هنوز هم کسانی وجود دارند که با جدیت، تحقیقات خود را در مورد این پرونده ادامه می‌دهند.

جان شوسلر «John Schuessler» که مدیر بزرگ‌ترین سازمان تحقیقات یوفولوژی در جهان یعنی «موفان» است،

جان شوسلر «John Schuessler» مدیر بزرگ‌ترین سازمان تحقیقات یوفولوژی در جهان یعنی «موفان» است.

بسیاری از مشهورترین یوفولوژیست‌های جهان، در دهه‌ی ۱۹۷۰به این شهر سفر کردند تا راز این سقوط یوفو در آرورا و صحت ادعاهای مطرح شده در مورد آن را بررسی کنند. موفان در پایان تحقیقاتش، گزارشی ۱۹۹ صفحه‌ای در مورد سقوط یوفو در آرورا منتشر کرد که امروزه از وبسایت این سازمان قابل دانلود است. این گزارش شامل تاریخچه، گزارش‌های روزنامه‌ها، گزارش‌های متالورژی، مصاحبه با اهالی آرورا و تقریبا هر نوع اطلاعات دیگری است که بخواهید در مورد این سقوط یوفو در آرورا داشته باشید. در انتهای این گزارش، نتیجه‌گیری شده که اصل وقوع این حادثه، واقعی بوده است و داستان آن همانطور که در روزنامه منعکس شده بود، اتفاق افتاده است. کندوکاوی در جراید جالب است بدانید که تنها چهار روز پیش از چاپ این خبر، روزنامه‌های تگزاس ده‌ها خبر و مقاله در مورد بالن‌ها و کشتی‌های پرنده چاپ کرده بودند. در زمان سقوط یوفو در آرورا یعنی در سال ۱۸۹۷ حدود یک قرن از پرواز اولین بالن‌های هوای گرم می‌گذشت. پرواز آن‌ها بر فراز تگزاس هم مسئله‌ای غیرعادی نبود. اما چیزی که شاید بسیاری ندانند، این مسئله است که روزنامه‌ها در تگزاس عادت داشتند تا با نوشتن داستان‌های هر چه هیجان‌انگیزتر، مخاطبان را به خود جلب کنند و حتی در این مورد با هم رقابت می‌کردند.

سقوط یوفو در آرورا

در آن زمان، ۳۸ روزنامه‌ی مختلف، اخبار و اطلاعات ۲۳ کشور را به اطلاع مردم می‌رساندند. این که اخبار معمولی در اثر رقابت میان روزنامه‌ها، به صورت مبالغه‌آمیزی تبدیل به حوادث عجیب و خارق‌العاده شوند، اصلا مسئله‌ای غیرعادی نبود. به همین دلیل، روزنامه‌ی «News Morning Dallas» تصمیم گرفت تا پس از یک هفته اخبار رنگارنگ و ضدونقیض در مورد کشتی‌های هوایی، یک شماره را به جالب‌ترین آنها اختصاص دهد. در صفحه‌ی 5 شماره‌ی ۱۹ آوریل ۱۸۹۷ مطلبی در مورد ۱۶داستان موردعلاقه‌ی سردبیر به چاپ رسید. این که چرا یوفولوژیست‌ها این داستان را از میان تمام داستان‌های دیگر به عنوان یک اتفاق واقعی انتخاب کردند، برای ما مشخص نیست، در صورتی که گزارش‌های کناری این ستون کوتاه، حقیقتا داستان‌هایی بسیار مضحک بودند و واضح است که بیشتر شوخی هستند تا چیزی دیگر. نویسنده‌ای به نام بیل پورترفیلد «Bill Porterfield» در سال ۱۹۷۳،مدتی را با دیگر محققان و یوفولوژیست‌ها در آرورا گذراند. او به سراغ افرادی رفت که نامشان در روزنامه آمده بود.

اولین مقاله‌ای که در مورد سقوط یوفو در آرورا به چاپ رسید، توسط یک تاجر پنبه در آرورا به نام اس ای هیدون «S.E.Haydon» نوشته شده بود. البته او در دوران رونق اقتصادی این شهر یعنی پیش از دهه‌ی 1890 فعالیت بیشتری داشت. قاضی پراکتور که ظاهرا سقوط در ملک او اتفاق افتاده بود، قاضی این منطقه و از دوستان هیدون بود. هر دوی این افراد، سابقه ی هزل نویسی داشتند و اشعار و مقاله های مختلفی را در این سبک، منتشر کرده بودند. حتی پراکتور نسخه ای به سبک هزل را از داستان سقوط سفینه ی هیدون نوشته بود و آن را در روزنامه ی شخصی اش با نام  آرورا نیوز «Aurora News» منتشر کرده بود. می گویند زمانی که افسر ارشد شهر، یعنی جی دی رینولدز «J.D.Reynolds» آن را خواند، در حالی که از شدت خنده، صدایش به غرش می‌ماند، گفته بود: قاضی این بار دیگر سنگ تمام گذاشته. پورترفیلد حتی توانست آقای تی جی ویمز «T.J.Weems» را که در این مقاله به عنوان افسر ارتش ایالات متحده و یک چهره‌ی صاحب نام در ستاره شناسی معرفی شده بود، پیدا کند. البته آقای ویمز در حقیقت، آهنگر و دامپزشک آرورا بود و در زمینه‌ی ستاره‌شناسی، چیزی بیشتر از دیگر اهالی ساده‌ی شهر نمی‌دانست.

سقوط یوفو در آرورا

شبهات سقوط یوفو در آرورا

ویمز در کنار هیدون و پراکتور، تنها تاجران شهر بودند. دهه‌ی 1890برای آرورا، اصلا دوران خوبی نبود. دوباره همه‌گیری بیماری‌های خطرناک مانند تب زرد عده‌ی زیادی از مردم شهر را از پا در آورده بود. همسر و دو نفر از چهار پسر هیدون هم قربانی همین بیماری‌ها شده بودند. از طرف دیگر، قرار بود تا یک خط راه آهن، راه ارتباطی و تجاری این شهر و نقاط دیگر باشد، اما پس از کشیده شدن راه آهن، هیچ قطاری به این منطقه سفر نکرد. همین طور، یک نوع آفت به اصلی‌ترین محصول این منطقه یعنی پنبه حمله‌ور شده و به مزرعه‌داران، ضربه‌های سنگینی وارد کرده بود. به همین دلیل، تجارت هیدون هم به شدت از این امر ضربه خورده بود. دست آخر هم یک آتش‌سوزی عظیم، بیشتر مرکز شهر را تبدیل به خاکستر کرد. در سال 1897، تقریبا تمامی مردم از آرورا به نقاط دیگر رفته بودند. پورترفیلد به این نتیجه رسیده بود که تنها این حس شوخ طبعی توانسته بود هیدون و پراکتور در این شهر فلک‌زده نگه دارد.

با کنار هم گذاشتن تمام اینم مسائل، تنها می‌توانیم این گونه استدلال کنیم که نوشته‌ی هیدون، تنها یک شوخی بود. باید توجه داشت که هیچ مدرکی دال بر وجود چندین تن لاشه، نوشته‌های عجیب خلبان بازبانی شبیه یه هیروگلیف، گزارش برگزاری مراسم تدفین برای خلبان این حادثه و در نهایت، افسر ارتش و ستاره‌شناس بودن ویمز واقعا وجود ندارند. تنها چیزی که واقعا آن جا وجود داشت، یک شهر بود که فقط برای اهالی‌اش اهمیت داشت و اگر داستان برخورد یک سقینه‌ی فضایی با یک آسیاب و دفن خلبان فرازمینی‌اش نبود، شاید هرگز دوباره رونق گدشته‌اش را باز نمی‌یافت. این داستان، بسیار کوتاه است؛ داستان مردانی که رویایی داشتند و اکنون می‌دیدند که رویایشان در حال تبدیل شدن به یک کابوس است. این داستان‌ها، تبدیل امید به ناامیدی را روایت می‌کردند. هر دوی این داستان‌ها در انتها در یک گورستان به پایان می‌رسیدند. پورترفیلد نتوانست بفهمد که زندگی هیدون و پراکتور در آخر به کجا کشید، اما آنها بی‌شک یا در گورستان آرورا هستند یا در روح داستانی که خلق کردند تا دوران سخت، کمی آسان‌تر بگذرد.

جیم مارس «Jim Mars» یکی دیگر از یوفولوژیست‌های حاضر در آرورا بود که توانست با شاهدان ماجرا مصاحبه کند. او کتاب‌های بسیاری در زمینه‌ی یوفولوژی و نظریات توطئه به رشته‌ی تحریر درآورده است.

جیم مارس «Jim Mars» یکی دیگر از یوفولوژیست‌های حاضر در آرورا بود که توانست با شاهدان ماجرا مصاحبه کند. او کتاب‌های بسیاری در زمینه‌ی یوفولوژی و نظریات توطئه به رشته‌ی تحریر درآورده است.

آزمایش روی قطعات فلزی

یوفولوژیست‌ها بر این باورند که پس از سقوط یوفو در آرورا تکه‌های متلاشی شده‌ی این سفینه در اطراف خانه‌ی قاضی پراکتور پراکنده شده بود. آنها توانستند چند تکه را از زمین این محوطه بیرون بیاورند و حتی مورد آزمایش قرار دهند. این آزمایش‌ها تحت نظارت یکی از مدیران ارشد سازمان موفان به نام جان شوسلر «John Schuessler» انجام شده بود. در نهایت، توجه محققان به یک تکه آلیاژ جلب شده که درصد بالایی آلومینیم و کمی آهن در خود داشت. این قطعه از آن جهت غیر عادی است که معمولا آلیاژهایی آلومینیم در خود، مس دارند و نه آهن. البته اگر در اینترنت یک جست و جوی سریع بکنید، خواهید دید که انواع مختلفی از آلیاژهای آلومینیم یا خلوصی در حد 99/999 درصد هم برای فروش وجود دارند و در همه جای دنیا هم قابل تهیه هستند. آلیاژهای آلیمینیوم و آهن هم اصلا ترکیب خارق العاده‌ای و نایابی نیستند. از طرف دیگر هم، این که موفان، نام این آزمایشگاه را فاش نکرده است، اصلا به استناد ادعاهای آنها در این مورد، کمکی نمی‌کند. در گزارش موفان آمده است که سطح ظاهری این قطعه نشان می‌دهد که در حالت مذاب بوده است و در نتیجه، احتمالا بر اثر انفجار این وسیله‌ی هوایی به این شکل  درآمده است. اما این روش نتیجه گیری، درست نیست، چرا که با استناد به صحت یک پیش فرض ثابت نشده، نباید یافته‌ها را تفسیر کرد. در واقع در تمام گزارش موفان، تلاش بر این است تا با درست در نظر گرفتن پیش فرض‌ها، یافته‌ها را تعبیر و تفسیر کنند.

در آخر شما را به تماشای مستند زیر که در موردحادثه سقوط یوفو در آرورا ساخته شده دعوت می‌کنیم:

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*

12 دیدگاه

  1. سلام دوستان کم سوادی که میگن کار آمریکاس و از این حرف ها تا حدودی حق دارن چون آمریکا و روسیه هم پهباد هایی از نظر ظاهری شبیه به یوفو ها یا همون پشقاب پرنده ها ساختن ولی کارایی اونارو نداره چون یوفو ها با انرژی سیارات حرکت میکنن و سرعت باورنکردنی 162 ماخ رو یه جنگنده ایرانی در تهران ازشون ثبت کرده جنگنده ها 2 الی 3 ماخ سرعت دارن راستی 2030 هم اعلام کرد که سال 2031 سالیه که ارتباط با اونا زیاد میشه. سیاره ی اونا هم اسمش نیبرو هست میتونید با یه سرچ ساده تو اینترنت اشکال یوفو هایی به دست انسان های اولیه روی سنگ یا زمان رم باستان روی کتیبه ها و درو دیوار و خیلی جاهای دیگه کشیده شده رو ببینید اون موقع اصلا آمریکا کشف نشده بوده فیلم های زیادی از یوفو ها گرفته شده توسط مردم مدارک از دوران باستان هم هست باز بعضی ها میان میگن کار مریکاس دلم میسوزه بخدا براشون.

  2. با سلام

    نمی دانم چرا بعضی از هموطنان ما هر مسئله و داستانی را با دیده شک و تردید نگاه میکنند و فوری میاندازند گردن امریکا میگن که یک گوشی مخصوص درست شده میگن این نقشه امریکا است که ما رو از بین ببره میگن یه مدل جدید لباس طراحی شده میگن این نقشه امریکا است برای اینکه مسلمونها رو بندازه به جون هم میگن یه بازی کامپیوتری درست شده میگن این نقشه است برای اینکه به ما ضربه بزنه میگن …. میگه …اقا یعنی این امریکا کاری دیکگه نداره فقط صبح تا شب نشستن دارن واسه ما نقشه میکشن
    پاسخ اون دوستی که میگوید سقوط بوفو مسخره است چون سرغت نور حرکت میکند باید گفت اتفاقن مشکل همین جا است که وقتی چیزی با قوانین فیزیک ما در تضاده مشکل پیش میاید چون این وسایل برای سیاره ما ساخته نشده بنابر این در اینجا با مشکل روبرو میشوند بطور مثال ببینید اسب ها در گذشته زیاد استفاده میشدند و سرعت حرکت تا 80-90 کیلومتر هم داشتند اما الان نمیتوانند از آنها استفاده کنند اسب ها در اسفالت نمیتوانند چهار نغل یا یورتمه بروند روی اسفالت زمین میخورند
    و پاسخ هموطنی که میفرمایند چرا همه این اتفاتات در خارج روی میدهد نیز این است که در اروپا و امریکا دهها مرکز و ستاد و سازمان وجود دارند که افرادی که موفق به دیدار یوفو میشوند را اظهاراتشان را ثبت میکنند و سپس مورد تحقیق قرار میدهند تا اولن صحت راست یا دروغ آن مشخص شود و دومن بتوانند اماری از واقعه داشته باشند مثلن در کدام مناطق بیشتر دیده شده اند در چه ساعاتی دیده شده اند و شکل و نوع و اندازه یوفوی دیده شده را ثبت میکنند وقتی هم مطمئن باشند خبرش را رسمن عنوان میکنند اما در کشور ما چنین مراکزی وجود ندارند بماند اگر شخصی به مثلن مرکزی هم مراجعه کند و بگگوید یوفو فرود امده و با من حرف زدن اگر نگیرنش که چی مصرف مییکنی میگن دیونه است و بیرونش میکنند چرا راه دور اگر شخص به دوست یا خانواده اش یا همسایه اش چنین حرفی بزند چه برخوردی با او میشود بطور مثال روز اول اسفند ماه از استان گیلان تا بوشهر و اغلب شهر های مرزی جسم پرنده مشکوکی رویت شده در همین سایت بالغ بر 20 نفر اغلام کرده اند شخصن یوفو را دیده اند ولی برخی از هموطنان اونها رو به استهزا گرفتند و جملات سخره امیزی عنوان کرده اند ذکر این نکته لازمه که عبارت یوفو شامل هر جسم پرنده ناشناخته ای که ببینده نتواند بسرعت و راحتی منشاء آن را تشخیص دهد یوفو گفته میشود که مخفف عبارت ( Unidentified flying object ) است ولیکن برای ما کلمه یوفو برابر است با بشقاب پرنده که وسیله نقلیه فرازمینی ها و بقول عده ای اجنه و برخی خاکستری ها و جالب است که برخی از هموطنان مسلمان دو آتشه نیز هستند ولیکن حتی به احادیث معتبری از امام علی امام صاذق و دیگر ائمه نیز توجه نمیکنند در حدیث منتشره از امام صادق که فرموده برای خدای عزّوجلّ دوازده هزار عالَم است که هر کدام آنها بزرگتر از هفت آسمان و هفت زمین می‌باشد. که (اهل) هیچ عالَمی از آنها، نمی‌بیند (گمان نمی‌برد) که عالَمی غیر از عالُم خودشان باشد… خوب اگر ساکنین این عوالم اجنه ها بودند ایشون براحتی عنوان میکرد و نکته دیگر اینکه این عوالم ذکر شده در آسمان ها هستند اما در حدیثی گفته نشده که منزلگاه اجنه در آسمان ها است بلاخره باید یکی را قبول داشت نمیشود که حرف خودت را قبول داشته باشی بزرگی عالم را نمیتوان در مخیله گنجاند ولیکن در سال 1977 ناسا فضا پیمای ویجر را برای کاوش راهی فضا کرد که بعد از چهل سال بتازگی فکر کنم سال 2014 اعلام کردند که از کهکشان ما یعنی راه شیری خارج شده است طی اعلام دانشمندان حدود 10 هزار میلیارد کهکشان در جهان میباشد بد نیست کمی بررسی کنیم خورشید 110 برابر زمین است یعنی زمین در مقابلش مثل دانه عدس در برابر توپ فوتبال است با این وجود خورشید بزرگترین ستاره عالم نیست بزرگترین ستاره 1700 برابر خورشید است در وسعت عالم اگر تخفیف بدهیم و بجای 40 سال زمان برای خروج از یک کهکشان تنها یکسال زمان حساب کنیم بری رفتن از این سر عالم به ان سر عالم 10 هزار میلیارد سال زمان نیاز داریم ایا بنظر شما جهان با این وسعت فقط برای انسان افریده شده

  3. سیاست امریکا هستش لطفا فریب نخورید اینا دنبال اینن اجنه رو به عنوان فضایی ها معرفی کنن و دین جدید ظهور کرده اونا که دقیقا موجودات فضایی رو خدایان ما میدونن اونا میگن انسان توسط موجودات هوشمند از میمون تبدیل به انسان شده چون نظریه داروین غلط بود با این حرف میخوان اصلاحش کنن فضایی هست بله روایات و قران گفتند وجود داره ولی امکان اینکه همو ببینیم در حد صفر هست

    • کاری با درست و غلط بودن داستانهای یوفو و اینجور چیزا ندارم و اتفاقا خیلی خوبه که آدم به هرچیزی که میشنوه کمی شک کنه و دربارش فکر کنه…
      منظورم هرچیزیه! چه داستانهای یک یا دوقرن پیش و چه داستانهای نوشته شده در کتابهای 1400 سال پیش!

  4. من نمیدونم چرا این اتفاقات همیشه توی خارج از کشور میوفته ،من یه کلیپ دارم که نشون میده دوتا فرشته تو آسمون پرواز میکنن مردم هم ازشون فیلم میگیرن .واقعا مزخرفه.

  5. وجود حیات فرازمینی قابل درکه و احتمال تنها بودن انسان ها کمتر به نظر من ولی یه موضوع عجیبه و اون اینک بیشتر این داستان ها و وقایع تو امریکا اتفاق میفته چرا؟

  6. واقعا خیلی مسخره است . سقوط یوفو !!!
    وسیله ای که میتونه سالهای نوری رو طی کنه بعد بیا زمین سقوط کنه . عکسش هم مثل دَرِ قابلمه دیگ روی هستش .
    مسخره تر از همه اینه که امریکای متمدن !! جسداشونم خاک کرده . پنجشنبه ها بریم سر قبرشون فاتحه بخونیم ??

  7. خیلی جالب بود لطفا از این مطالب بیشتر بزارید، ممنون

  8. به نظر من که موجودات فرا زمینی وجود داره و گفنه شده که سال 2031 سال ملاقات با فرا زمینی هاست اینو از خودم نمیگم من خودم واقعا دوست دارم بدونم که ایا فرا زمینی ها واقعا وجود داره یا نه ولی منبعی پیدا نکردم که بهم قطعا بگه که وجود داره یا نه امیدوارم اگه کسی یه منبع مهمی پیدا کنه به منم بگه

    • سلام دوست عزیز اگر کسی منبع مبسقی به شما معرفی کرد منم در جریان بزارین لطفا……..موفق باشید……………..نمیدونم مبسق رو اینجوری مینویسن یا نه………………………فرهنگ چند هزار ساله داریم و یه خط و زبون رسمی نداریم……………..مثلا میخوای دستور زبان فارسی بخونی باید از لغتهای عربی استفاده کنیم

  9. اگه احتمال حالت غیر عادی افراد (مثلا به علت مصرف موادی روانگردان و یا بیماری‌های ذهنی و روانی) رو کنار بذاریم، مهمترین دلیل برای این داستانهای تخیلی کاسبی است!
    یه راه خوب برای دانستن یه ادعا وجود داره و اون این که ببینیم آیا فرد مدعی از راه این ادعا داره ارتزاق و کسب درآمد میکنه یا نه!؟
    همونطور که در تمام داستانهای از این دست دیدیم، تقریبا تمامی افراد بعدا با نوشتن چندین جلد کتاب اتفاقا به نون و نوای خوبی هم رسیدن و همین امر دلیل موجهی برای ادعاهای نفرات بعدی شده! که البته در عصر حاضر دیگه نمیشه به راحتی همچین ادعاعای مضحکی رو به راحتی داشت!

  10. امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: همانا برای خدای عزّوجلّ دوازده هزار عالَم است که هر کدام آنها بزرگتر از هفت آسمان و هفت زمین می‌باشد. که (اهل) هیچ عالَمی از آنها، نمی‌بیند (گمان نمی‌برد) که عالَمی غیر از عالُم خودشان باشد و من بر همه این عالَم‌ها حجّت هستم.
    متن حدیث:
    إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفَ عَالَمٍ کُلُّ عَالَمٍ مِنْهُمْ أَکْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ مَا یَرَى عَالَمٌ مِنْهُمْ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَیْرَهُمْ وَ إِنِّی الْحُجَّهُ عَلَیْهِمْ.
    « بحارالأنوار، ج۲۷،ص۴۱ – خصال، ص ۶۳۹ – تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۱۶ »