نقد فیلم استخراج با بازی گلشیفته فراهانی

فیلم Extraction با بازی گلشیفته فراهانی به لطف قرنطینه به پربیننده‌ترین فیلم نت فلیکس تبدیل شده‌است. با نقد فیلم استخراج همراه گجت نیوز باشید.

فیلم استخراج یک رونوشت بدخط و گنگ از روی فیلم‌های ممتاز اکشن مبتنی‌بر خلق شخصیت‌های باورپذیر است. در سراسر فیلم یک شباهت انکار ناپذیر با جان ویک احساس کردم، اما متاسفانه نخستین ساخته سم هارگریو بجز ایجاد یک تمپو سریع و جالب توجه در زد و خوردهای فراوانش تقریبا چشم خود را روی تمام نکات مثبت و ریزه‌کاری‌های جان ویک بسته است. دو کارتل مواد مخدر در هندوستان و بنگلادش مشکلات بسیاری با یکدیگر دارند و گروه بنگلادشی برای متنبه کردن رقیب هندی خود تصمیم می‌گیرد پسر سر کرده آن‌ها را گروگان بگیرد. در این بین یک تیم آمریکایی ماموریت می‌بایند تا پسرک را از چنگ سارقان نجات دهند.

برادران روسو طی سال‌های اخیر با خلق آثار ابرقهرمانی پرفروشی همچونی انتقام جویان: پایان بازی توانسته‌اند رگ خواب مخاطب عام سینما را پیدا کنند و به فرمولی از قهرمان‌سازی و ساخت صحنه‌های اکشن دست‌یابند که به لطف آن مخاطبنشان را راضی می‌کنند. اما روسوها این‌بار سبک اشتباهی را برای فیلم‌سازی در مسند تهیه‌کنندگی انتخاب کرده‌اند. سم هاریگو، کریس همسورث و برادران روسو مهره‌های اصلی فیلم استخراج هستند که همگی از دنیای ابرقهرمانی مارول می‌آیند و در این فیلم اکشن نیز به دنبال ساخت یک بزن‌بهادر همه فن حریف هستند که زیر شدن توسط ماشین‌های سنگین هم آسیبی به بدن پولادین او وارد نمی‌کند! شخصیت اصلی فیلم به طرز مضحک و آزاردهنده‌ای در رسیدن به یک آدم‌کش خسته و روبه اضمحلال که مدت‌هاست غایت و معنا دو قطعه گم‌شده پازل زندگی او هستند، ناکام می‌ماند.

تایلر (با بازی همسورث) حتی اصول و لازمه‌های تبدیل شدن به شخصیت‌های تیپیکال را هم ندارد و قبل از آن‌ها قرار می‌گیرد. به شخصه در فیلم‌های اکشن هالیوودی از دیدن مردی که در گذشته کودک خردسالش را از دست داده و حالا می‌بایست از کودک دیگری مراقبت کند خسته شده‌ام، اما این فرمول کلیشه‌ای قهرمان‌سازی برای فیلم‌های جنگی به استخراج نیز رسیده‌است تا مثلا هدفی والا در بخش‌های پایانی فیلم برای آدم‌کشی‌های تایلر تعریف شود. تایلر یک تانک زرهی آسیب‌ناپذیر است که یک تنه ارتش بنگلادش را زمین‌گیر می‌کند! این مبارزات بی‌منطق آنجایی غیرقابل تحمل می‌شوند که فیلم‌ساز یک نگاه اگزوتیک به شخصیت‌های شرقی فیلمش دارد. انگار در هندوستان یا بنگلادش و به‌طور کلی هرجایی از دنیا منهی غرب، دولت، نظم اجتماعی و روابط انسانی معنایی ندارند و تنها قهرمان‌های پوشالی فیلم‌های درجه چندم قلدر مآبانه هستند که توان نجات شخصیت‌های اغلب رنجور و گرفتار آمده در جبر پیرامونشان را دارند.

نقد فیلم استخراج

نقد فیلم استخراج محصول نت فلیکس

در میانه‌های فیلم بخشی از انرژی کار معطوف به‌تصویر کشیدن خرده پیرنگی میان رئیس کارتل بنگلادش و نوجوانی کله‌شق می‌شود. این پسر که انگار شیفته قطع کردن انگشتانش است، هیچ گرایی از مختصات خواستگاه اجتماعی خود به بیننده نمی‌دهد. در حالی که در خلق چنین شخصیت‌هایی –و بعد از آن موقعیت‌هایی همچون اعتراف گرفتن از بچه‌ها بر روی پشت‌بام- باید نگاهی پژوهشی پشت دوربین باشد و ما را بیشتر با دلایل شکل‌گیری شخصتی که انگار برای خود فیلم هم مهم است، آشنا کند. اما تیم سازنده اثر آنقدر با عینک سطحی بین خود به دنیا نگاه می‌کند که اصلا چنین شخصیت‌هایی را فراتر از تیپ‌ها نمی‌شناسد و زیر پوشش «یک فیلم سرگرم کننده» از رعایت تمام اصول اولیه کارگردانی و فیلم‌نامه‌نویسی فرار می‌کند که چنین خطایی قابل پذیرش نیست.

شاید اگر تصویربرداری دندان‌گیر صحنه‌های زد و خورد فیلم نبود، حفره‌های غیرقابل قبول فیلم‌نامه بیش از این من را آزار می‌داد. بیننده در تمام نماهای فیلم از قصه و شخصیت‌هایش جلوتر است و این مشکل زمانی توی ذوق می‌زند که فیلم‌ساز در چند نما می‌خواهد روابط عاطفی و صحنه‌های غافلگیر کننده خلق کند. برای نمونه به سراغ گفت‌وگوی پسر بچه و تایلر می‌روم که در آن دقایق ما هرچه می‌شنویم را قبلا دیده‌ایم و فیلم هیچ مسئله جدیدی را طرح نمی‌کند و حرف تازه‌ای را با مخاطبش در میان نمی‌گذارد. اوضاع بخش درگیری لفظی تایلر و دوستش –برای تحویل دادن پسربچه- از اینجا هم بدتر است! فیلم قبل از رسیدن به سکانس اشاره شده، خودش را پیش پیش لو می‌دهد و در لحظه‌ای که باید شوکه شویم، اصلا غافلگیری نداریم؛ زیرا مثل تمام صحنه‌های دیگر اثر خودمان از قبل همه‌چیز را حدس زده‌ایم. فیلم‌نامه مملو از چنین اشکالات پیش‌پا افتاده‌ای است و هیچ‌گاه به بازیگرانش اجازه رشد و تلاش برای خلق شخصیت‌هایی پویا را نمی‌دهد.

بازی گلشیفته فراهانی در فیلم احتمالا یکی از دلایل اصلی ایرانی‌ها برای تماشای این اثر نت‌فلیکس است. متاسفانه به دلیل اینکه او زمان کمی برای هنرنمایی دارد و روی کاغذ هیچ‌چیز جالب توجه‌ای برای این بازیگر نوشته نشده‌است، فراهانی قادر نیست کار خاصی انجام دهد و او نیز تبدیل می‌شود به بخشی از گروه آمریکایی مزدوری که نمی‌دانیم از کجا آمده‌اند، چه قدرت نظامی-سیاسی پشت آن‌ها است که از طریق هوایی تمام بنگلادش را زیر سلطه دارند و چطور در کشورهایی بیگانه از این پشتیبانی لجستیکی بهره می‌برند! تصور می‌کنم تهیه‌کنندگان فیلم در صورت موفقیت مالی-تجاری اثر به دنبال ساخت حداقل یک نسخه فرعی برای فیلم استخراج باشند. در نتیجه رفتار انتقامی شخصیت فراهانی در پایان‌بندی –که خبر از دلبستگی او به تایلر در سطحی فراتر از همکار می‌دهد- یا وجود چندین سوال بی‌جواب دیگر در مورد او و سایر شخصیت‌ها اینجا معنا پیدا می‌کند. البته معنایی صرفا تجاری که تاثیری منفی بر روی کیفیت محتوایی فیلم داشته‌است.

نقد فیلم استخراج

نقد فیلم استخراج با نقش آفرینی کریس همسورث

در انتها باید بگویم استخراج از داشتن لحنی یک‌پارچه و منسجم نیز بی‌بهره است تا  حداقل به لطف آن بتواند همانند برخی از فیلم‌های نیمه موفق هم‌سبکش کمی بیننده را با خود همراه کند. ما یک قهرمان بزن‌بهادر پوشالی داریم که آسیب‌ناپذیر است و چند موجود متحرک دیگر که هیچ‌گاه به شخصیت تبدیل نمی‌شوند و در این بین فیلم نمی‌داند چه موقع باید جدی باشد، چه زمانی مسائل عاطفی را بیان کند و کی به خرده پیرنگش سر و سامان بدهد. اگر سینما را تنها برای سرگرمی و تماشای فیلم‌های پر از خشونت و اکشن هالیوودی دنبال می‌کنید، شاید استخراج بتواند تا حدودی شما را سرگرم کند. اما اگر به دنبال یک فیلم جان‌دار و خوش‌ساخت هستید و کمی سینما را جدی‌تر دنبال می‌کنید، تصور نمی‌کند این فیلم حتی اندکی به معیارهایتان برای بدل شدن به «یک فیلم خوب» نزدیک باشد.

نظرات خود پیرامون نقد فیلم استخراج را با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید. آیا از تماشای این فیلم راضی هستید؟

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*

5 دیدگاه

  1. موقع خوندن مقاله داشتم به خودم افتخار میکردم

  2. کاش لینک دانلود اش رو هم میزاشتین

  3. خوبه ندیدم …البته با دیدن تبلیغش میشه کل فیلم رو بیخیال شد

  4. آدم افتخار میکنه این پست رو میخونه

  5. واسه یه بار دیدن بد نبود. یه اکشن بی کله. اصولا تو فیلمای اکشن نباید زیاد دنبال فیلنامه و داستان بود. اسکورسیزی یا وودی الن که کارگردانش نبوده. کارگردانش یه بدل کار بوده که حالا شده کارگردان. برای تجربه اولش بد نبود.