گاهی پیش میآید که فردی بهدلایل مختلف ادعای ملاقات با موجوداتی از تمدن های بیگانه را مطرح میکند. هرچند وقتی بیش از ۶۰ کودک همزمان میگویند که با موجودات فضایی ملاقات کردهاند، ماجرا کمی جدی میشود.
تصور کنید در حال صحبت با یکی از دوستان خود هستید که ناگهان ادعا میکند روز گذشته یک خونآشام را دیده است. با توجه به شناختی که از طرف مقابل دارید ممکن است داستان برایتان مسخره بهنظر بیاید و یا حیرت کنید. حالا تصور کنید که فرد دیگری بیاید و ادعای دوست شما را تایید کند. سپس نفرات سوم و چهارم وارد ماجرا شوند. شاید گمان کنید که همه با همدیگر هماهنگ کردهاند. اما وقتی ۶۲ نفر همین ادعا را تکرار کنند؛ قطعا ترس شما را فرا خواهد گرفت. در آن زمان نمیتوانید بگویید که همه دروغ میگویند.
وقتی موجودات فضایی نجات کره زمین را به ۶۲ کودک میسپارند
در سال ۱۹۹۴ بود که اتفاقی مشابه آنچه مثال زدیم، رخ داد. در آن زمان ۶۲ کودک از مدرسه آریل زیمباوه ادعا کردند که با موجودات فضایی ملاقات کردهاند. البته قبول داریم که کودکان قدرت خیالپردازی بالایی دارند و میتوانند خیلی زود تحت تاثیر چیزهای مختلف قرار گیرند. اما از طرفی کودکان خیلی زود میترسند و قبول میکنند که دروغ گفتهاند، اینطور نیست؟ اما در ماجرای ملاقات 62 کودک با موجودات فضایی هیچکسی قبول نکرد که ماجرا ساختگی بوده است. از همان ابتدا بهنظر میرسید که حادثه رازول دیگری در پیش است.
آنها نهتنها ادعا کردند که دو موجود فضایی را دیدهاند، بلکه گفتند فضاپیمای نمایندگان تمدنهای بیگانه را نیز بهصورت پارکشده در حیاط مدرسه مشاهده کردهاند. ظاهرا موجودات فضایی ابتدا کمی در محوطه قدم زدند و سپس بهصورت تلهپاتی با کودکان صحبت کردند. آنها گفتند که یک فاجعه زیستمحیطی بزرگ در انتظار کره زمین است و سپس به سفینه خود بازگشتند.
بازرسان از تمامی دانشآموزان درخواست کردند که تصویر موجودات فضایی ادعایی و سفینه آنها را نقاشی کنند. دانشآموزان مدرسه آریل بین ۶ تا ۱۲ ساله بودند؛ اما نقاشیهای آنها تقریبا با همدیگر همخوانی داشتند. افراد زیادی برای مصاحبه با آنها به زیمباوه آمدند و به این نتیجه رسیدند که این ۶۲ کودک درباره ملاقات با موجودات فضایی دروغ نمیگویند.
امروزه برخی گمان میکنند که در آن زمان یک توهم دستهجمعی رخ داده است و برخی دیگر نیز ماجرا را شیادی میدانند. هرچند برخی نیز معتقدند که ۶۲ کودک زیمباوهای واقعا موجودات فضایی را دیدهاند. این افراد سعی میکنند بیشتر به منطق متوسل شوند. اگر یک کودک با هیجان وارد خانه شود و فریاد بزند که یک موجود فضایی را دیده است، آن را بهحساب تخیلات کودکانه میگذاریم. تا ۶ نفر را نیز میتوان بهحساب شیطنت گذاشت. اما ۶۲ نفر عدد کمی نیست.
بله برخی کودکان به بابانوئل اعتقاد دارند؛ اما این اعتقاد صرفا بهخاطر باورهای بزرگسالان در آنها شکل میگیرد. همچنین هیچ انسانی نمیتواند ۶۲ کودک را نهتنها متقاعد یا مجبور به حفظ کردن یک داستان در مورد موجودات فضایی بکند، بلکه از آنها بخواهد همهچیز را با جزئیات کامل بیان کنند و از آن نیز کوتاه نیایند. اگر فکر میکنید چنین چیزی میتواند ممکن باشد، بهتر است با یک معلم دوره دبستان صحبت کنید.
علاوه بر اینها، در هنگام مشاهده موجودات فضایی هیچ فرد بزرگسالی در کنار این ۶۲ کودک قرار نداشت. مسئولین مدرسه در حال برگزاری جلسه بودند و کودکان نیز در حیاط بازی میکردند. همچنین توجه داشته باشید که مدرسه آریل عملا در وسط بیابان قرار گرفته است و چیزی در اطراف آن دیده نمیشود. این کودکان خارج از شهر زندگی میکردند و والدین آنها نیز به دامداری مشغول بودند. در واقع آنها اصلی تلویزیونی نداشتند که بخواهند تحت تاثیر فیلمهای تخیلی قرار گیرند.
بنابراین در طول زنگ تفریح یا همه ۶۲ کودک موجودات فضایی را دیده و سپس با ترس به بقیه گزارش کردهاند و یا اینکه در نتیجه یک پیمان عمیق تصمیم گرفتهاند تمامی بزرگسالان جهان را اذیت کنند. منتشر شدن خبر مربوط به مشاهده موجودات فضایی توسط ۶۲ کودک سبب شد که کارشناسان زیادی به زیمباوه بیایند. برخی از آنها نیز اقدام به تهیه نقشههای هوایی از منطقه کردند. اقدامی که بیش از پیش ادعای کودکان را تقویت کرد.
نقشهها بهخوبی اثر یک شیء گرد بزرگ را روی زمین نشان میدادند. همچنین قسمتهایی از مزارع اطراف بهصورت دایرهای شکل صاف شده بودند. در واقع نقشههای تهیه شده با نقاشیهای کودکان از سفینه موجودات فضایی همخوانی داشتند. همین نیز سبب شد که یک روزنامهنگار و منتقد فیلم بهنام ویکتور استیف ادعای ملاقات چند کودک با موجودات فضایی را با جزئیات بیشتری بررسی کند.
کودکان گفتند که وقتی در حال بازی کردن بودند، ناگهان متوجه شدند یک شیء عجیب از آسمان بهسمت پایین میآید. سپس دو موجود که هماندازه کودکان بودند، با لباسهای مشکی بسیار تنگ از سفینه فضایی پیاده شدند. آنها سر بزرگی داشتند و چشمهایشان نیز شبیه مگس بود. سپس موجودات فضایی توانستند بین خود و ذهن ۶۲ کودک حاضر در حیاط مدرسه ارتباط برقرار کنند.
برخی از کودکان گفتند گویی موجودات فضایی حالت شناور داشتند و جابهجا میشدند. تعدادی از دانشآموزان نیز ادعا کردند که آنها انگار لحاظ بسیار کوتاهی محو شده و سپس ظاهر میگشتند. هرچند در نهایت آدم فضایی ها هشدار دادند که انسانها باید روند فعلی خود را تغییر دهند. در غیر این صورت، فاجعهای بزرگ در انتظار ساکنین کره خاکی خواهد بود.
با وجود اینکه افراد زیادی داستان ملاقات چند کودک زامبیایی با موجودات فضایی را باور کردهاند؛ اما عدهای نیز آنها را خیالبافیهای ذهنی میدانند. این افراد بر این باورند که فرهنگ بومی زیمباوه روی ذهن کودکان تاثیر گذاشته است. یکی از شخصیتهای جادویی موجود در داستانهای قبیلهای Zvikwambo نام دارد. آنها روح پیشینیان هستند که حالا به زمین بازگشتهاند و تشنه پول، رابطه جنسی و خون هستند. همچنین شخصیت شرور دیگری در فرهنگ زیمباوه وجود دارد که بهغولهای کوچک شباهت دارد و عاشق ترسنادن کودکان است.
اما ماجرا به همینجا ختم نشد و خیلی زود روزنامههای سرتاسر جهان خبر ملاقات ۶۲ کودک با موجودات فضایی را کار کردند. همین نیز باعث شد که افراد بیشتری بهماجرا علاقهمند شوند. یکی از افرادی که خیلی زود وارد ماجرا شد یک یوفوشناس معروف بهنام Cynthia Hind بود. او خود را فورا به کودکان رساند تا آنها نتوانند در نتیجه صحبت بیشتر با همدیگر و سایر رسانهها داستان متفاوتی را ارائه دهند.
او به مدرسه رفت و با کودکان در گروههای کوچک مصاحبه کرد. در نهایت هیند نیز اعلام کرد که داستان ملاقات ۶۲ کودک با موجودات فضایی خیالی نیست. او نیز قبول داشت که پسزمینه فرهنگی و اقتصادی مشترک میتواند در داشتن یک تصور مشترک از موضوعات مختلف تاثیرگذار باشد؛ اما با وجود این، اگر برخورد خیالی بود، کودکان میبایست نسخههای مختلفی از موجودات فضایی را تجسم میکردند.
اما بزرگترین فردی که وارد ماجرای ملاقات ۶۲ کودک زیمباوهای با موجودات فضایی شد، جان مک نام داشت. او یک روانکار فارغالتحصیل از دانشگاه هاروارد بود و توانسته بود جایزه نویسنده برتر پولیتزر را بهدست آورد. هرچند بهتازگی داستانهای مربوط به موجودات فضایی توجه او را جلب کرده بودند. بههمینخاطر وقتی در رابطه با ملاقات ۶۲ کودک و موجودات فضایی شنید، فورا به زیمباوه رفت.
او ماجرا را با اشتیاق فراوان دنبال کرد و همان سال نیز کتابی پیرامون داستانهای مربوط به برخورد انسانها با موجودات فضایی منتشر کرد. همین نیز سبب شد که آینده شغلی خود را بهطور کامل نابود کند. این داستان مدتها فراموش شده بود تا اینکه مجددا انتشار مستندی در سال 2022 همهچیز را زنده کرد. جان ماک در کنار تیم لیچ، عکاس جنگی شبکه BBC نقش راوی را در این مستند بر عهده داشتند.
تیم لیچ زمان زیادی را در مناطق جنگی گذرانده و صحنههای وحشتناکی را دیده بود. هرچند اطرافیان وی میگفتند که پس از گذراندن مدتی با ۶۲ کودک زیمباوهای حسابی از نظر روانی آسیب دیده است.
با وجود همه اینها سوالاتی پیرامون ملاقات ۶۲ کودک با موجودات فضایی مطرح میشود که کل ماجرا را زیر سوال ميبرد. اگر موجودات فضایی توانستهاند به زمین سفر کنند، حداقل میتوان این را پذیرفت که از ما پیشرفتهتر هستند. آیا این موجودات فضایی پیشرفته متوجه نمیشوند که چند کودک توانایی برطرف کردن نگرانیهای زیستمحیطی آنها را ندارند؟ آیا انتقال این پیام به افراد مهمتر و تاثیرگذارتر کره زمین نمیتوانست راهکار بهتری باشد؟
مسئله مهمتر اینکه چرا باید موجودات فضایی صرفا به زمین بیایند، در مورد خطرات زیستمحیطی به چند کودک هشدار دهند و ناگهان ناپدید شوند. آیا این تنها دغدغه آنها بوده است و ابدا کنجکاو برقراری ارتباط بیشتر نبودهاند؟
با وجود اینکه سوالهای زیادی پیرامون حادثه مدرسه آریل بیپاسخ باقی مانده، اما این مدرسه حسابی مشهور شده است. یک مجسمه بزرگ در ورودی آن قرار دارد که داستان ملاقات با موجودات فضایی را یادآوری میکند. همچنین هر ساله افراد زیادی به زیمباوه سفر میکنند تا مکانهای ادعایی را از نزدیک مشاهده کنند.
بهنظر شما داستان ملاقات ۶۲ کودک زیمباوهای با موجودات فضایی حقیقت دارد؟