شاید سیاه چاله ها هیولاهایی مخوف و کمین کرده در فضا باشند که ستارگان در حال گذر از نزدیکی خود را میبلعند؛ ولی باز هم جذبهی خاصی دارند و به فریفتن دل دانشمندان و علاقهمندان ادامه میدهند. اما این اجسام کیهانی مرموز چگونه شکل میگیرند؟
برای پاسخ به چگونگی شکلگیری سیاه چاله ها ابتدا از یک پرسش بنیادیتر آغاز میکنیم؛ اینکه اساسا سیاه چاله فضایی چیست؟ آنطور که «نتا باکال» اختر فیزیکدان از دانشگاه پرینستون نیوجرسی توضیح میدهد:
در واقع سیاه چاله ها اجسام یا نقاطی در فضا با چنان کشش گرانشی قدرتمندی هستند که هیچ چیزی یارای گریز از آنها را ندارد. حتی نور هم در دام سیاه چاله ها میافتد و به همین دلیل است که آنها تاریک و سیاهند.
این اجسام عجیب همانند ققنوسی از خاکستر ستارگان مرده متولد میشوند. هنگامی که ستارگان عظیم به پایان عمر خود نزدیک شوند، هیدرژونی در آنها برای درآمیختن با هلیوم باقی نمیماند؛ در نتیجه این ستارگان غولآسا در هلیوم خود میسوزند و اتمهای باقیمانده در آنها به عناصر سنگینتری تبدیل میشوند.
سیاه چاله ها همانند ققنوسی از خاکستر ستارگان مرده، زاده میشوند
این روند تا پیدایش آهن ادامه پیدا میکند؛ اما در این هنگام، دیگر انرژی تولید شده ناشی از همجوشی هستهای به حدی نخواهد بود که انسجام لایههای خارجی ستارگان را حفظ کند. نتیجه آنکه ابتدا این لایههای فوقانی به سمت داخل فرو میپاشند و سپس انفجاری عظیم و بسیار نورانی پدید میآید که از آن با نام ابرنواختر (supernova) یاد میشود.
پس از این انفجار اما همچنان بخش کوچکی از ستاره باقی میماند. معادله نسبیت عام انیشتین پیشبینی میکند که اگر این بقایای ستارهای حدود 3 برابر خورشید جرم داشته باشد، نیروی جاذبهی قدرتمند آن همه چیز را در خود فرو خواهد برد و اجزای سازندهی آن چنان فشرده میشوند که یک نقطهی بینهایت کوچک و بینهایت متراکم ایجاد خواهد شد. با این حال به گفتهی باکال، قوانین فیزیک برای توضیح کامل و دقیق چنین رویداد شگفتانگیزی کفایت نمیکند.
سیاه چاله ها تنها زمانی فعال خواهند شد که گاز و گرد و غبار در اطرافشان وجود داشته باشد. در چنین شرایطی، طعمهها به درون حفره کشیده خواهند شد و همزمان با داغ شدن این مواد کیهانی، انفجار نور رخ میدهد؛ نور درخشانی که همانند گرداب حالتی چرخشی به خود میگیرد. بلعیده شدن این ذرات گرد و غبار و گاز توسط سیاه چاله، موجب رشد آن خواهد شد.
چنانچه دو سیاه چاله با هم مواجه شوند، جاذبهی قدرتمند هر یک از آنها دیگری را به سوی خود میکشد و در همین حال که سیاه چاله ها به هم نزدیک و نزدیکتر میشوند، به دور یکدیگر میچرخند. از تجمیع این اجرام، ساختار فضا-زمان مجاور آنها دچار ارتعاش شده و موجهای گرانشی ساطع میشود. در سال 2015 اخترشناسان به وسیله تداخلسنج لیزری LIGO، چنین امواجی را شناسایی و کشف کردند.
باکال در توصیف این دستاورد میگوید:
این اولین باری بود که ما موفق به مشاهدهی سیاه چاله ها و اثبات وجود آنها شدیم. نتایج را باید تاییدی بر معادلات پیشگویانهی انیشتین دانست.
پیش از این، دانشمندان به شواهد غیر مستقیمی مبنی بر وجود سیاه چاله ها دست یافته بودند. به عنوان مثال متوجه گردش ستارگان در مرکز کهکشان راه شیری به دور جسمی غول پیکر و در عین حال نامرئی شده بودند.
اما چگونگی شکل گیری سیاهچالههای کلان جرم (supermassive) که میلیاردها بار از خورشید سنگینتر هستند هنوز جای سوال دارد. به عقیدهی محققان، این سیاهچالههای غولآسا در آغاز پیدایش گیتی کوچکتر بودهاند؛ اما به مرور با جذب مقادیر بیشتری گاز و گرد و غبار و ادغام در یکدیگر، رشد کردند و چنین هیولاهای عظیمی را پدید آوردند. البته همانطور که گفته شد جزئیات وقوع این پروسه هنوز مبهم است.
اخترشناسان همچنین اجسامی موسوم به اختروش یا کوازار را مشاهده کردهاند که هزاران بار نورانیتر از کهکشانها میدرخشند و گمان میرود که انرژی آنها از فرو ریزش مواد کیهانی به دورن سیاه چاله ها تامین میشود. عمر اختروشهای کشف شده را به یک میلیارد سال پس از بیگ بنگ، یعنی سرآغاز پیدایش کائنات نسبت میدهند و این برای دانشمندان جای سوال دارد که چگونه چنین اجسامی به این سرعت شکل گرفتهاند.
به گفتهی باکال، این موضوع بر پیچیدگیها و پرسشهای موجود افزوده و بستر تازهای را برای انجام تحقیقات پدید آورده است.
خب هرکی نظر خودشو داره
من فک میکنم که سیاه چاله ها خیلی به گرداب و گردباد شباهت دارن.گرداب و گردباد دلیل تشکیل شدنشون یکیه.یعنی ممکنه که دلایل به وجود امدنه یک سیاه چاله همون دلایل گرداب و گردباد باشه
دوست عزیز .
هر نظریه ایی پایه و مبنای خودشو داره و نظریه ها و فقط واسه اگاهی بیشتر هستند و به مرحله نتیجه نرسیدن و واقعیت رو بشارت نمی دهند .
ادم هایی مثل شما تا یک پاراگراف حرف زدن یاد میگیرن میان هر چیزیو تکذیب میکنن چیزی که شما میخونی و حفظ میکنی بقیه جوامع بشری درک میکنن و یادداشت میکنند بهتره بیشتر مطالعه کنید .
میدونین چیش حیفه اینکه انیشتین درمورد نظریه ماده تاریک عمرش نکشیده
سلام
تنها چیزی که همه نظریه ها رو زیر سوال میبره همین سیاه چاله ها هستن
هر کی هر نظریه هر چیزی داره رو کند . با سیاهچاله همه با خاک یکی میشن
بین بنگ..
فرگشت…
برگشت…
اتفاق…
بین بنگ قبول ولی باید فرگشت باشه تا بی اینجا برسیم ایا فرگشت شدنی هست..؟
-اگر فرگشت(برگشت) بود زمان باز گشت و تکرار یک ابر سیاهچاله داشتیم و دیگر هیچ
-اتفاق اگر فرگشت وجود نداشته باشد اتفاق غیر ممکنه است و نیاز به چرخه تکرار است تا به اینجا برسیم
با بی علمی میخواهیم به علم بگویم ما علم هستیم
همه نظریه ها با وسط امدن پای سیاهچاله ها میشن چرت و پرت
و اینجاست که حق نمایان میشود
براستی که همه چیز بروی نظم افریده شد
و ابلهان در نادانی خود غوطه ورند
اگه یک ثانیه مطالعه میکردن
به روشنی همه چیز بیان شده
ولی کورند – کرند و لال
تا لحضه مرگ
وقتی همه پردها کنار رفت دیگر برگشتی در کار نیست وای بر انها که
باختن
دیگه دیره برای برگشت از هر اشتباهی و هر فکر کردنی
موفق باشید
شما بهتره اول (بیگ بنگ) رو درست تلفظ کنی و نگی (بین بنگ) بعدشم اینکه فعلا دلیل چیزی رو ندانیم دلیل نمیشه به اوهام رو بیاریم.
دوست عزیز .
هر نظریه ایی پایه و مبنای خودشو داره و نظریه ها و فقط واسه اگاهی بیشتر هستند و به مرحله نتیجه نرسیدن و واقعیت رو بشارت نمی دهند .
ادم هایی مثل شما تا یک پاراگراف حرف زدن یاد میگیرن میان هر چیزیو تکذیب میکنن چیزی که شما میخونی و حفظ میکنی بقیه جوامع بشری درک میکنن و یادداشت میکنند بهتره بیشتر مطالعه کنید .
اصلا این ها توی مغز من نمیگنجعه