ایده سفر در زمان

ایده سفر در زمان اولین بار چه زمانی مطرح شد و چگونه به شکل کنونی درآمد؟

در این مقاله جذاب قصد داریم سیر تکامل ایده سفر در زمان را مورد بررسی قرار دهیم. اولین بار چه زمانی این ایده مطرح شد و چگونه به شکل کنونی خودش درآمد؟

اگر یک روز تحقیقاتی جامع با حضور تمام انسان‌های کره زمین انجام شود و در آن از افراد پرسیده شود که بزرگترین آرزو و فانتزی آن‌ها چیست، اگر نگوییم اکثر آن‌ها از توانایی سفر در زمان به عنوان بزرگترین فانتزی خود یاد می‌کنند، دیگر در کمترین حالت ممکن، توانایی سفر در زمان یکی از پرطرفدارترین فانتزی‌ها و آرزوها خواهد بود. اما چرا اکثر ما انسان‌ها به ایده سفر در زمان در این حد علاقه‌مند هستیم؟

برداشت ما از مفهوم زمان

تغییر ساعت و جلو و عقب کشیدن زمان در طول سال چه ضررهایی برای بدن دارد؟

به عقیده کارشناسان، یکی از اصلی‌ترین دلایلی که ما تا این حد به مقوله سفر در زمان علاقه داریم و بعضا حتی شیفته آن هستیم، این است که فکر می‌کنیم واقعا می‌توان در زمان سفر کرد. درواقع این موضوع در وجود ما نهادینه شده که سفر در بُعد زمان را هم درست مانند سفر در بُعد مکان می‌بینیم. این در حالی است که اکثر دانشمندان، سفر در زمان را امری غیرممکن می‌دانند یا حداقل عقیده دارند که ما انسان‌ها به احتمال بسیار زیاد، هرگز توانایی انجام این کار را به دست نمی‌آوریم و اگر هم به بیاوریم، این اتفاق هزاران سال دیگر و همراه با محدودیت‌های بسیار زیادی رخ خواهد داد. پس چرا اکثر ما انسان‌ها فکر می‌کنیم که سفر در زمان شدنی است؟

این موضوع به برداشت ما از مقوله زمان برمی‌گردد؛ برداشتی که به زعم تقریبا تمام فیزیکدانان، کاملا اشتباه است اما با این حال در وجود ما نهادینه شده است. ما به طور ناخودآگاه، بُعد زمان را هم درست مانند بُعد مکان در نظر می‌گیریم. اصلا دلیل اینکه از لفظ “سفر در زمان” (Time Travel) استفاده می‌کنیم هم دقیقا همین موضوع است. اگر ما به طور ناخودآگاه، بُعد زمان را درست مانند بُعد مکان نمی‌پنداشتیم، آنگاه هرگز از لفظ “سفر” (Travel) برای بُعد “زمان” استفاده نمی‌کردیم. پس اکنون سوال ابتدایی ما به یک سوال دقیق‌تر تغییر شکل می‌دهد، چرا ما چنین برداشتی از مفهوم زمان داریم؟

برای پاسخ به این سوال باید کمی از بحث زمان فاصله بگیریم و به سراغ بحث زبان برویم! به عقیده زبان شناسان، بسیاری از مفاهیمی که در وجود ما نهادینه شده، از ارتباط پیچیده و دو طرفه میان مغز و زبان سرچشمه گرفته است. اگر بخواهیم این موضوع را به سادگی هرچه تمام‌تر باز کنیم، کافی است از شما بخواهیم که سعی کنید بدون استفاده از کلمات، فکر کنید! همانگونه که احتمالا متوجه شدید، حتی با وجود اینکه شما صرفا در حال فکر کردن هستید و هیچ کلمه‌ای را به زبان نمی‌آورید، اما باز هم با استفاده از کلمات فکر می‌کنید. یعنی درواقع فکر کردن شما، درست مانند فرایند فکر کردن تمام انسان‌ها، بیشتر از هرچیزی به حرف زدن بدون صدا شباهت دارد!

حالا که به اهمیت رابطه دو طرفه که میان مغز و زبان وجود دارد اشاره کردیم، وقت آن است که گذری به یک کتاب فوق‌العاده در زمینه زبان شناسی بزنیم. دکتر گای دوچر (Guy Deutscher) که یکی از برجسته‌ترین زبان شناسان حال حاضر دنیا هم محسوب می‌شود، در کتاب بسیار جذاب و آموزنده خودش “رونمایی از زبان” (The Unfolding of Language) که در سال 2005 میلادی منتشر شد، به موضوعی پرداخت که تا پیش از آن مورد توجه کمتر کسی قرار گرفته بود. متنی که در ادامه مطالعه می‌کنید، با اندکی تلخیص و البته ساده‌سازی، ترجمه متنی است که در این کتاب ارزنده آورده شده است:

در تک تک زبان‌هایی که تاکنون توسط بشر خلق شده، هیچ دو پدیده‌ای به اندازه “زمان” و “مکان” با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی ندارند. شاید خودمان متوجه این موضوع نشویم اما ما به طور ناخودآگاه، دائما در حال صحبت از بُعد زمان به عنوان یک “مکان” هستیم. به گونه‌ای که انگار “زمان”، یک مکانی مانند مدرسه است! به عنوان مثال وقتی می‌گوییم که قصد داریم یک دوست خود را در حوالی ساعت 2 ببینیم، بُعد “زمان” را مانند یک “مکان” تصور کرده‌ایم چرا که واضح است “ساعت 2” جنبه فیزیکی ندارد و طبیعتا نمی‌توان در حوالی آن قرار گرفت. یا وقتی از گذر عمر یا گذر زمان هم یاد می‌کنیم، دوباره “زمان” را این بار مانند یک قطار یا ماشین در نظر گرفته‌ایم که در حال حرکت است!

همانطور که دکتر دوچر هم اشاره کرد، این موضوع تنها مختص به یک زبان نیست و به عنوان مثال در زبان انگلیسی هم از اصطلاحاتی که ما در زبان فارسی در رابطه با زمان استفاده می‌کنیم، مورد استفاده قرار می‌گیرد. مثلا ما از کلمه “حوالی” برای بُعد زمان استفاده می‌کنیم ولی یک فرد انگلیسی زبان از کلمه Around استفاده می‌کند که این کلمه هم در ذات خود مختص به بُعد مکان است اما در رابطه با بُعد زمان مورد استفاده قرار می‌گیرد. یا برای اشاره به مفهوم “گذر زمان” هم یک فرد انگلیسی زبان از عبارت The Passing of The Time استفاده می‌کند که کلمه Passing هم دقیقا معادل کلمه “گذر” است و برای یک شیء متحرک بکار گرفته می‌شود.

پیدایش ایده سفر در زمان

سفر در زمان

همانطور که قطعا تا الان هم متوجه شده‌اید، بخاطر ساختاری که تمام زبان های بشر دارند، می‌توان ادعا کرد که ایده سفر در زمان هم از همان ابتدای تکامل انسان یا حداقل از اولین روزهایی که بشر شروع به ساخت زبان کرد، کم و بیش به ذهن انسان‌ها رسیده بوده است. اما اگر بخواهیم به طور رسمی به زمان پیدایش ایده سفر در زمان بپردازیم، به فاصله زمانی 400 الی 600 سال پیش از میلاد مسیح می‌رسیم.

حدود 2,400 تا 2,600 سال پیش، سروده حماسی و بسیار مشهور مَهاباراتا یا مَهابِهاراتا (Mahābhārata) تالیف شد. اگر تنها اندکی با ادبیات بین‌المللی آشنایی داشته باشید، قطعا می‌دانید که مهابهاراتا یکی از مشهورترین و مهمترین کتاب‌های تاریخ و همچنین یکی از دو کتاب بسیار مهم هند باستان است. در این کتاب، البته اگر بتوان این سروده را یک “کتاب” قلمداد کرد، اولین نشانه‌ها از بکارگیری ایده سفر در زمان به طور رسمی، مشاهده می‌شود. در گوشه‌ای از این سروده حماسی، داستانی جالب روایت می‌شود:

کاکودمی (Kakudmi) پادشاهی قدرتمند بوده که میلیون‌ها سال پیش می‌زیسته است. او که به دنبال شوهری ایده‌آل برای دختر زیباروی و باکمال خودش، رِواتی (Revati) می‌گشته، در نهایت به همراه دخترش نزد ایزد آفرینش، بِرَهما (Brahma) می‌رود و از او طلب نصیحت می‌کند. برهما به او می‌گوید که 20 دقیقه صبر کند تا او ترانه‌ای دل‌انگیز را از بهشت گوش کند. کاکودمی و رِواتی هم که در پیشواز برهما بوده‌اند، این 20 دقیقه را صبر می‌کنند. اما پس از گذشت این 20 دقیقه و اتمام ترانه بهشتی، برهما به کاکودمی و دخترش می‌گوید که در همین مدت، 27 چاتور یوگا (Chatur-Yuga) معادل با 116 میلیون سال در دنیای انسان‌ها گذشته است! هنگامی که کاکودمی و رِواتی به نزد انسان‌ها برمی‌گردند، خیلی زود متوجه می‌شوند که دیگر هیچ یک از کسانی که آن‌ها زمانی روی زمین می‌شناختند زنده نمانده و دنیا به طور کامل تغییر کرده است.

البته کاکودمی و دخترش در نهایت پایانی نسبتا شاد را تجربه می‌کنند چرا که رواتی به عقد بالاراما (Balarama) برادر دوقلوی ایزد کریشنا (Krishna) درمی‌آید!

نکته بسیار جالب در رابطه با این داستان، این است که در آن به نحوی شاهد تئوری نسبیت عام انیشتین هستیم! در این تئوری مشهور هم به این موضوع اشاره شده که “زمان”، یک امر “نسبی” است و به عنوان مثال همان 20 دقیقه‌ای که در مهابهاراتا به آن اشاره شد، برای فردی که با سرعت نور در حال حرکت است نسبت به فردی که در حال حرکت با سرعت عادی انسان‌ها است، متفاوت خواهد بود.

روند تکامل ایده سفر در زمان

سفر در زمان

خانم لیسا یاسزک (Lisa Yaszek) که دارای مدرک دکترا در زمینه تحقیقات فرهنگ علمی/تخیلی است، عقیده دارد نحوه سفر در زمان در ادبیات علمی/تخیلی به مرور زمان تغییر کرده است. به عقیده او اکثر داستان‌های مربوط به سفر در زمان که در ادبیات غیر معاصر تالیف شده‌اند، خوابیدن را به عنوان راهی برای سفر در زمان تصور کرده‌اند.

به عنوان مثال خانم یاسزک به داستانی اشاره می‌کند که حدودا 100 سال پیش از میلاد مسیح نوشته شده است. این داستان روایتگر مردی یهودی است که یک گیاه خَرنوب (گیاهی که به دیر میوه دادن مشهور است) را می‌کارد و پای همان درخت به خواب فرو می‌رود. هنگامی که از خواب بیدار می‌شود، متوجه می‌شود که 70 سال گذشته و گیاه خرنوبی که او کاشته بود هم اکنون به یک درخت پربار تبدیل شده است.

نمونه‌های دیگری هم از اینگونه داستان‌ها وجود دارد که در آن قهرمان داستان با خوابیدن، توانسته به آینده سفر کند اما برخی از مهمترین این داستان‌ها در قرن 19 میلادی، یعنی دوران اوج ادبیات علمی/تخیلی و مخصوصا داستان‌های سفر در زمان، نوشته شده‌اند. به گفته خانم یاسزک، داستان مشهور و کلاسیک ریپ ون وینکل (Rip Van Winkle) که در همین دوران توسط واشنگتن ایروینگ (Washington Irving) نوشته شده و روایتگر مردی است که با بیدار شدن از خواب متوجه گذر 20 ساله زمان می‌شود؛ رمان مشهور “نگاه به عقب” (Looking Backwards) که در سال 1,888 توسط ادوارد بِلامی (Edward Belamy) نوشته شده و روایتگر مردی است که پس از بیدار شدن از خواب، متوجه می‌شود به سال 2,000 سفر کرده؛ و همچنین رمان “خوابیده، بیدار می‌شود” (The Sleeper Awakes) که در سال 1,899 توسط اچ جی ولز (H.G. Wells) نوشته شده و روایتگر مردی است که قرن‌ها خوابیده و در یک لندن مدرن و متفاوت بیدار می‌شود؛ همه و همه نشانگر این موضوع هستند که در ادبیات غیر معاصر، اصلی‌ترین راه برای سفر در زمان، خوابیدن بوده است.

کمبود خواب

اما نکته مهم در رابطه با این دوره زمانی این است که در این دوره کم کم از راه‌های دیگری هم برای سفر در زمان رونمایی شد. به عنوان مثال در رمان مارک تواین (Mark Twain) به نام “یک آمریکایی در میان شوالیه‌های شاه آرتور” (A Connecticut Yankee in King Arthur’s Court) که در سال 1,889 منتشر شد، ضربه به سر یک مهندس آمریکایی باعث سفر او به گذشته می‌شود. بجز اینکه قهرمان داستان در این رمان از راهی غیر از خوابیدن موفق به سفر در زمان می‌شود، نکته بسیار مهم در رابطه با داستان مارک تواین این است که قهرمان داستان بجای سفر به آینده، به گذشته سفر می‌کند. تا پیش از این داستان به ندرت سفر به گذشته مورد توجه قرار می‌گرفته و اغلب داستان‌های این چنینی روی سفر به آینده تمرکز می‌کردند.

نکته جالب اینجا است که به گفته خانم یاسزک در همین دوران، مردم کم کم شروع به استانداردسازی زمان و استفاده از ساعت‌ها در ابعاد گسترده کردند و این موضوع خودش را در ادبیات علمی/تخیلی هم نمایان کرده است. به عنوان مثال در داستان “ساعتی که برعکس چرخید” (The Clock that Went Backwards) اثر ادوارد پِیج میشل (Edward Page Mitchell) و همچنین داستان “سیلوی و برونو” (Sylvie and Bruno) که توسط لوئیس کرول نوشته شده بود، یک ساعت، باعث سفر در زمان قهرمانان داستان می‌شود. این دو کتاب به ترتیب در سال 1,881 و 1,889 میلادی تالیف شده‌اند.

اما بدون ذره‌ای شک، یکی از مهمترین داستان‌های مربوط به سفر در زمان را خود آقای اچ بی ولز که پیشتر به یک داستان دیگر او هم پرداختیم، نوشته است. این رمان در سال 1,895 میلادی و با نام “ماشین زمان” (The Time Machine) منتشر شد. بسیاری از مطالبی که اکنون در آثار ادبی و سینمایی مربوط به سفر در زمان مشاهده می‌کنیم، درواقع وام‌دار همین رمان مشهور آقای ولز هستند. در این رمان برای اولین بار از یک ماشین و دستگاهی یاد شد که می‌توانست انسان را هم به آینده و هم به گذشته ببرد.

سفر در زمان

خانم لیسا یاسزک هم نظر جالبی در رابطه با این رمان بسیار مهم دارد:

این رمان در بازه زمانی‌ای تالیف شد که بشر تازه شروع به استفاده گسترده از موتورهای بخار، لوکوموتیو و قطار کرده بود. در این دوران، اولین اتومبیل‌ها هم ساخته شدند و به طور کلی فکر و ذکر تمام مردم، مخصوصا مردم انگلستان و دیگر کشورهای پیشرفته، معطوف به چنین ماشین‌هایی شده بود. به همین دلیل آقای ولز هم احتمالا با خودش اینگونه فکر کرده: “حالا که وسایلی برای سفر در مکان ساخته شده، شاید بشه وسایلی هم برای سفر در زمان ساخت”!

سفر در زمان به روایت ادبیات معاصر!

سفر در زمان

رمان ماشین زمان آقای ولز انقدر برای عموم مردم جذابیت داشت که حتی آثار مربوط به سفر در زمان که در دوران معاصر ما ساخته شده‌اند هم به شدت تاثیر گرفته از این رمان هستند. به عنوان مثال از سه گانه بسیار زیبا و خاطره‌انگیز “بازگشت به آینده” یا همان بک تو د فیوچر (Back to the Future) و سریال بسیار پرطرفدار و تحسین شده دکتر هو (Doctor Who) می‌توان به عنوان دوتا از جذاب‌ترین، ماندگارترین و البته خاطره‌انگیزترین آثاری یاد کرد که از ماشین زمان در آن‌ها استفاده شده است. ضمن اینکه در سریال “افسانه‌های فردا” یا همان لجندز آو تومارو (Legends of Tomorrow) هم از ماشین زمان، یا بهتر بگوییم، سفینه زمان استفاده می‌شود!

نکته جالب در رابطه با ادبیات معاصر این است که با الهام از تحولات سیاسی و فرهنگی که طی یکی دو قرن اخیر شاهد آن بوده‌ایم، در بسیاری از رمان‌های معاصر هم قهرمان داستان به دورانی سفر می‌کند که از نظر سیاسی و فرهنگی، دوران بسیار حساسی بوده است. به عنوان مثال خانم یاسزک به دو رمان “خویشاوند” (Kindred) اثر خانم اوکتاویا باتلر (Octavia Butler) و سریال تحت وب “مرا بفرست” (Send Me) اشاره می‌کند که در هردوی آن‌ها قهرمان داستان به دوران برده‌داری سفر می‌کند. ضمن اینکه رمان مشهور 11/22/63 از نویسنده مشهور، استفن کینگ هم کم و بیش الهام گرفته از تحولات فرهنگی قرن 20 میلادی است. سریال 11.22.63 هم با اقتباس از همین رمان و با بازی بازیگر دوست داشتنی سینما، جیمز فرانکو ساخته شد که توانست طرفداران نسبتا زیادی را هم به خود جذب کند.

اگر علاقه‌مند به بحث سفر در زمان باشید، قطعا متوجه شده‌اید که ما همین حالا هم در حال مشاهده تولد نسل جدید داستان‌های سفر در زمان هستیم. داستان‌هایی که دیگر مانند گذشته و داستان‌های کلاسیک، روی ماشین زمان تمرکز نمی‌کنند و سعی می‌کنند سفر در زمان را یک اتفاق کاملا علمی و البته خارج از کنترل انسان، نمایش دهند. شاید یکی از بهترین نمونه‌ها در این زمینه، سریال بی‌نظیر و به یاد ماندنی لاست (Lost) باشد که انرژی الکترومغناطیس و بعضا حتی قوانین فیزیک کوانتوم را عامل تداخل و در نتیجه سفر در زمان عنوان می‌کند!

در نهایت هم اینکه می‌توان گفت ایده سفر در زمان از همان ابتدای پیدایش “زبان”، مورد توجه قرار داشته و ذره ذره در ذهن ما نهادینه شده به نحوی که دیگر به سختی می‌توانیم مفهوم “زمان” را از “مکان” جدا کنیم. با گذشت قرن‌ها و بلوغ ادبیات، بحث سفر در زمان هم ذره ذره بروز شده و نشانگر تحولات و شرایط دوران خودش شده است. خانم لیسا یاسزک معتقد است ما انسان‌ها گاهی فراموش می‌کنیم که سفر در زمان به هیچ عنوان یک آرزوی دست نیافتنی، نیست؛ او معتقد است تمام طول عمر ما، یک سفر آهسته ولی پیوسته در زمان است!

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*

یک دیدگاه

  1. این ایده ای ک شدنیه…انجام شده اما فلن رو نماییش نکردن…ایده ای ک فرضیه انیشتین و همینطور تسلا انجامش دادن…