در این مطلب جذاب به داستان ترسناک معروفترین انسانهای جهان در یک قدمی مرگ میپردازیم؛ از سیلوستر استالونه گرفته تا ادیسون.
گاهی معروفترین انسانهای جهان نیز در یک قدمی مرگ بودهاند. برخی از این وقایع صرفاً در اثر یک شوخی اشتباه و برخی دیگر در نتیجه زورگیری و حمله رخ داده است. در ادامه این مطلب به داستان ترسناک تجربیات این افراد مشهور میپردازیم؛ از سیلوستر استالونه در فیلم راکی ۴ گرفته تا توماس ادیسون که روی قطار نشسته بود.
۹ داستان ترسناک معروفترین انسانهای جهان در یک قدمی مرگ
۱- توماس ادیسون در یک قدمی مرگ
توماس ادیسون به عنوان یک مخترع پرکار و حتی یک فرد شرور در طول تاریخ شناخته شده است. او به رفتارهای فجیع و رابطه خصومتآمیز با نیکولا تسلا متهم شده است. با این حال او شخصیت مهمی در تاریخ بود و میراث مهمی از خود بر جای گذاشته است.
قبل از این که ادیسون به عنوان یک مخترع بزرگ شناخته شود، بسیار به قطارها علاقمند بود. او انقدر به قطار علاقمند بود که حتی با مهندسان قطار دوست شد و آنها را وادار کرد که اجازه بدهند سوار گاوگیر شود.
گاوگیر یک صندلی مناسب نبود. گاوگیر درواقع مشابه یک جاروی فلزی بود که شکل آن کمی شبیه نوک پیکان بود و به جلوی قطار متصل بود. از این وسیله برای بیرون راندن گاوها و سایر موانع در مسیر استفاده میشد؛ درنتیجه از آسیب جلوگیری میکرد.
به گفته ادیسون یک بار که او روی گاوگیر نشسته بود به یک گورکن برخورد کرد؛ در نتیجه گورکن به سمت لوکوموتیو پرتاب شد و با شدت زیاد به نزدیکی سر ادیسون برخورد کرد. به ادیسون آسیبی وارد نشد؛ اما اگر با آن شدت به سر او برخورد میکرد احتمالاً، آسیب جدی به او وارد میشد.
۲- جانی کش و حمله کشنده شترمرغ
جانی کش یک مرد بسیار مشهور در زمان خود بود. در سال ۱۹۸۱ میلادی، جانی کش در «خانهی کش» به سر میبرد. این مکان دارای یک استدیوی ضبط و یک موزه بود. همانطور که میدانیم برخی از افراد مشهور، داراییهای عجیبی دارند و کش هم یکی از این افراد بود.
او در این مکان، یک مزرعه حیوانات عجیب و غریب نیز داشت که در میان آنها یک شترمرغ وجود داشت. به گفته جانی کش، زمستان باعث مرگ چند شترمرغ شد و وقتی یکی از شترمرغها مرد، جفت آن به شدت عصبانی شد. کش در حال قدم زدن در مزرعه بود که شترمرغ به او حمله کرد.
اگر تا به حال حمله شترمرغ را دیده باشید، میدانید که اصلا شوخی بردار نیست. شترمرغها سریع هستند و پنجههای آنها ۴ اینچ طول دارد. لگد یک شترمرغ میتواند رودههای انسان را از بدن خارج کند. جانی کش شانس آورد و لگد پرنده فقط دندههای پایینی او را شکست. پنجه شترمرغ، از سینه تا کمربند جانی را برید. در واقع کمربند جانی کش او را نجات داد و مانع از آسیب بیشتر شد.
۳- بلک سبث و شوخی مرگبار
داستانهای ترسناک متعددی در هالیوود مربوط به رنگ کردن بدن وجود دارد. در فیلم جادوگر شهر اوز، گریم مرد حلبی و جادوگر شرور باعث بیمار شدن آنها شد. یک داستان دیگر به شوخی اشتباه گروه موسیقی بلک سبث با درامر گروه مربوط میشود.
یک شب درامر این گروه (بیل وارد)، مست و بیحال به خانه برگشت. آیومی و آزی آزبورون در حالی که او از هوش رفته بود، به عنوان شوخی او را به رنگ طلایی آغشته کردند. این کار به نظر آنها خنده دار میآمد؛ اما بیل وارد شروع به تشنج و استفراغ کرد.
امدادگران ناچار شدند به بیل وارد آدرنالین بدهند و او را با پاک کنندهی رنگ تمیز کنند. اعضای گروه برای این شوخی خود مورد سرزنش قرار گرفتند.
۴- داستان ترسناک زورگیری از گراهام نورتون
یک داستان ترسناک از افراد مشهور در نزدیکی مرگ به گراهام نورتون (مجری معروف) مربوط میشود. او در سال ۱۹۸۹ زمانی که یک دانش آموز بود، قربانی یک زورگیری شد. زورگیران به سینه او چاقو زدند.
نورتون از این حادثه جان سالم به در برد؛ اما این حادثه بسیار جدی بود و او نصف خون بدنش را از دست داد. به گفته نورتون، یک زوج مسن او را پیدا کردند و با آمبولانس تماس گرفتند. خوشبختانه او به موقع پیدا شد.
۵- بیل مری در یک قدمی مرگ
دو بازیگر معروف، جانی دپ و بیل مری اغلب با هانتر اس. تامپسون (Hunter S. Thompson) همراه بودند. بیل مری در سال ۱۹۸۰، برای ایفای نقش تامپسون چاقو خورد. تاپسون و مری افراد غیرقابل پیشبینی و کمی نامتعارف هستند. بنابراین ترکیب این دو نفر به یک واقعه به یاد ماندنی تبدیل شد.
به گفته بیل مری، او در استخر با تامپسون مشغول خوشگذرانی بود و تصمیم گرفت که فرار هودینی از زندان را شبیه سازی کند. بنابراین هانتر، دستان بیل مری را به یک صندلی بست و او را در استخر انداخت.
بیل مری موفق نشد که فرار کند و نفس بکشد. خوشبختانه هانتر تامپسون بالاخره متوجه این مسئله شد و بیل مری را از استخر بیرون کشید و نجات داد.
۶- سیلوستر استالونه در آستانه مرگ سر صحنه فیلم راکی ۴
یکی از بزرگترین مسابقات در تاریخ سینما، مبارزه راکی و ایوان دراگو در فیلم راکی ۴ است. دولف لاندگرن در این فیلم نماینده شوروی و سیلسوتر استالونه نماینده آمریکا است. استالونه در حین فیلم برداری مبارزه افسانهای خود، چندین ضربه واقعی را تجربه کرد.
او گفت که پس از سه بار احساس سوزش در قفسه سینه خود سعی کرد که آن سوزش را نادیده بگیرد. با این حال در همان روز او دچار مشکل تنفسی شد و متوجه شد که مشکلی وجود دارد.
استالونه با هواپیما به بیمارستان منتقل شد و هشت روز را در بخش مراقبتهای ویژه گذراند. قلب او در نتیجه مشتهای لاندگرن در سینهاش به شدت تکان خورد و شروع به متورم شدن کرد. ضربه واقعی که باعث آسیب به سیلوستر استالونه شده بود در فیلم نهایی راکی ۴ وجود دارد.
۷- فرانک زاپا در آستانه مرگ به خاطر طرفدار خود
یک داستان ترسناک از یک قدمی مرگ بودن مربوط به زاپا است. اگر از طرفداران فرانک زاپا باشید، احتمالاً متوجه شدید که تفاوت قابل توجهی بین ضبطهای اولیه موسیقی او و کارهای بعدیاش وجود دارد. در واقع صدای او تغییر کرد و این اتفاق در نتیجهی یک حمله غافلگیرانه بود که در سال ۱۹۷۱ میلادی رخ داد.
زمانی که زاپا روی صحنه بود، مردی به نام چارلز هاول به سرعت روی صحنه رفت و زاپا را به داخل گودال بتنی ارکستر هل داد. سقوط زاپا فاجعه بار بود و مردم حتی فکر کردند که او جان خود را از دست داده است. بدن مچاله شده او در زوایای نامناسب خم شده بود و گردنش شکسته بود.
دست او فلج شد، بر اثر زخمهای متعدد خونریزی داشت و استخوانهایش شکسته بود. دلیل این حادثه فقط این بود که زن مورد علاقه چارلز هاول به فرانک زاپا علاقه داشت. زاپا بیش از یک سال روی ویلچر نشست. حنجره او نیز آسیب دید و صدای او تغییر کرد.
۸- داستان ترسناک جورج لوکاس در یک قدمی مرگ
جرج لوکاس، مردی است که جنگ ستارگان را ساخت و در صنعت سرگرمی تاثیر عمیقی از خود بر جای گذاشت. لوکاس در کودکی علاقمند بود که با اتومبیلهای مسابقهای در رقابتها شرکت کند. او ماشینی نیز داشت که خودش آن را ساخته بود.
زمانی که جرج محصل دبیرستان بود، یک روز در حین مسابقه، دوست او تصمیم گرفت که از سمت چپ از او سبقت بگیرد. در نتیجه ماشین جرج چپ کرد و چندیدن بار غلت خورد و بالاخره وقتی متوقف شد که با یک درخت برخورد کرد.
طرفداران آثار اولیه جرج لوکاس احتمالاً صحنه مشابه این اتفاق را در یکی از شاهکارهای او به نام گرافیتی آمریکایی (American Graffiti) به یاد دارند.
درنتیجه این حادثه، استخوانهای جرج شکست، ریههایش کبود شد و از حال رفت. مدت زیادی طول کشید تا او بهبود پیدا کند و به این نتیجه رسید که شاید رانندگی با ماشین مسابقهای مناسب او نباشد. درعوض توجه خود را به فیلمها معطوف کرد.
۹- داستان ترسناک گرمازدگی مارتین لارنس
مارتین لارنس در گذشته یکی از معروفترین کمدینها بود. او در یک سیتکام موفق و فیلمهای متعددی از جمله پسران بد و خانه مادربزرگ بازی کرد. اما مارتین به تصمیمها و رفتارهای عجیب و سوال برانگیز خود نیز مشهور است.
داستانهای متناقضی درباره حادثهای که برای او رخ داد، وجود دارد. برخی میگویند که لارنس با لباس چاق که در فیلم خانه مادربزرگ میپوشید، دویده است. برخی دیگر میگویند که او فقط لباسهای زیادی پوشیده بود.
به گفته مارتین لارنس، او در حال تلاش برای کاهش وزن بود و یک لباس پلاستیکی پوشیده بود. هوا در آن روز گرم بود و در نتیجه مارتین لارنس بر اثر گرمازدگی از حال رفت. لارنس سه روز در کما به سر برد و در یک قدمی مرگ بود. او در دمای ۱۰۰ درجه فارنهایت دویده بود و در نتیجه دمای بدنش در بیمارستان به ۱۰۷ درجه رسید.