یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی بهتازگی مدعی شده که هزینه تولید دنا و بی ام و یکسان است؛ آیا این ادعا صحیح است یا خیر؟
ناآگاهی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به صنعت و بازار خودروی داخلی در وضعیت فاجعهباری قرار دارد. چندی پیش میرسلیم در برنامه تلویزیونی اعلام کرد که پژو 206 با تویوتا لندکروز تفاوتی ندارند و حالا یکی از اعضای کمیسیون صنایع و معادن مجلس ادعا کرده هزینه تمام شده یک دستگاه دنا با خودروی بی ام و در آلمان برابر است.
آیا هزینه تولید دنا و بی ام و یکسان است؟
متاسفانه مدتی است که بازار خودرو از کنترل خارج شده و اصلیترین علت آن مشکلاتی است که تحریمها بهوجود آوردهاند. افزایش نرخ ارز و عدم واردات خودروهای خارجی نیز قوز بالای قوز شدند و خودرو که کالایی مصرفی است، تبدیل به کالای سرمایهای شد. سیاستگذاران چه در مجلس چه در وزارتخانههای مربوطه به دنبال ساماندهی صنعت و بازار خودرو هستند و کارشناسان، نمایندگان مجلس و مسئولین مربوطه به تناسب بحث، راجع به این مقوله اظهار نظر کردهاند.
حالا در جدیدترین اخبار مرتبط با بازار، لطفالله سیاهکلی که عضو کمیسیون صنایع و معادن است، مدعی شده اگرچه هزینه کارگر و انرژی در کشورمان ارزانتر است، ولی هزینه تولید یک دستگاه خودروی دنا با هزینه تولید بی ام و آلمانی برابری میکند. آیا این ادعا صحت دارد؟ در ادامه به بررسی صحت و سقم آن خواهیم پرداخت.
بهگفته سیاهکلی، اگر انرژی و نیروی کار ارزان را برداریم، تولید در کشور ما بیمعنا میشود. یک کارگر در آلمان بالغ بر 20 برابر یک کارگر ایران حقوق میگیرد. قیمت گاز در آن کشور سه برابر کشور ماست؛ اما چرا در آنجا BMW به قیمت 30 هزار دلار تولید میشود با آن کیفیت و در اینجا دنا با همین قیمت و با این کیفیت که شاهدش هستیم، تولید میشود؟
هزینه هر دستگاه دنا حدود 7 هزار دلار است
بهسختی میتوان ادعای لطفالله سیاهکلی را در خصوص مساوی بودن هزینههای تولید این دو خودرو باور کرد. برای رسیدن به پاسخی درست باید در ابتدا هزینههای تولید خودروی دنا را بر اساس آخرین صورتهای مالی ایران خودرو مورد بررسی قرار دهیم. همانطور که گفته شد، ایران خودرو برای هر یک دستگاه دنا نزدیک به 7 هزار دلار هزینه میکند.
توجه داشته باشید که این نرخها بر اساس تعرفههای آزاد و مربوط به سال گذشته بوده و در صورتهای مالی ایران خودرو افزایش قیمت اخیر اعمال نشده است (هزینههایی نظیر شمارهگذاری و بیمه و…). در حال حاضر خودروهای برند معتبر BMW در پنج کشور جهان از جمله آلمان، مکزیک، چین، آفریقای جنوبی و آمریکا تولید میشوند.
با توجه به اینکه محصولات بی ام و در کشوری واحد تولید نمیشوند، هزینههای تولید میتواند متفاوت باشند. برای رسیدن به پاسخ، عددی را ملاک قرار میدهیم که نماینده مجلس اعلام کرده و اگر قیمت 30 هزار دلاری را بهعنوان ارزانترین قیمت در نظر بگیریم، بی ام و 4 برابر گرانتر از دنا ایران خودرو است.
دنا پلاس توربو نصف قیمت BMW سری 2
بیایید فرض بگیریم که آقای سیاهکلی منظورشان از مقایسه قیمتهای دنا و بی ام و قیمت فروش بوده و حالا ارزانترین قیمت خودروی بی ام و و قیمتهای دنا ایران خودرو را بررسی میکنیم (یک دستگاه خودروی Series Gran Coupe 2 سی و هفت هزار دلار است).
با فرض فوق میتوان نتیجه گرفت که گرانترین مدل دنا پلاس حدود 11 هزار دلار قیمتگذاری شده، در حالی که ارزانقیمتترین محصول کمپانی بی ام و 37 هزار دلار است. با این اوصاف میتوان نتیجه گرفت که عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس ادعایی نادرست و بیپایه و اساس را مطرح کرده؛ زیرا اختلاف هزینههای تولید دنا و ارزان ترین خودروی بی ام و به 4 برابر میرسد.
شوربختانه قیمت بازاری یک دستگاه ماشین نسبت به هزینههای تولید آن بسیار گرانتر است و علت آن بیماری صنعت خودرو و بروز مشکلاتی نظیر انحصار خودرو، ممنوعیت واردات در مقیاس وسیع و محدودیتهای ارزی خواهد بود. با در نظر گرفتن تمامی فاکتورهای موجود به این نتیجه زودهنگام میرسیم که سیاهکلی اشتباه محاسباتی کرده است.
با بررسی دقیق صنعت خودرو متخصصان و فعالان بازار به ریشه مشکلات موجود میرسند که همانا دخالت دولت و حاکمیت آن بر بازار است. متاسفانه دولت نمیتواند دست خود را از صنعت خودرو کوتاه کند و هر چه پیشنهاد برای کاهش تصدی آن بر خودروسازان داده شده بدون نتیجه مانده است.
اینجا راهکارها تبدیل به بحران میشوند!
کارشناسان صنعت خودرو سالهاست که داد میزنند باید خودروسازان بهسمت خصوصیسازی پیش بروند و برای ساماندهی این موضوع و اجرای قوانینی مبنی بر کاهش دخالت دولت در امور خودروسازان، تلاشهای زیادی صورت گرفته، ولی متاسفانه نهتنها اوضاع بهتر نشده که بدتر هم شده است.
دولت از مسیر اصلی خصوصیسازی منحرف شده و به بیراهه رفته؛ به حدی که نتیجه این انحراف ایجاد شبکه سهامداری پیچیده و غیر شفاف بوده است. طی دو سال اخیر بنا بر اعترافهای فاطمی امین، دولت پذیرفته که در مورد خصوصیسازی اشتباه کرده و گامهایی مثبت برداشته شده که امید به خصولتی شدن را افزایش داده است.
برای مثال سال گذشته بود که دولت اعلام کرد برای خصوصیسازی شرکتهای ایران خودرو و سایپا، ابتدا زیرمجموعههای آنها میبایست خصوصی شوند و میزان سهام آنها بهصورت شفاف واگذار شوند تا بدین ترتیب پیچیدگیهای موجود اصلاح گردد. البته این تصمیم دولت همچنان معلق مانده و چارهای برای آن اندیشیده نشده است و خریداری نیست که سهام آنها را بخرد.
فعالان بازار و صنعت خودرو برای انحراف دولت از مسیر اصلی خصوصیسازی دلایل بسیاری مطرح کردهاند؛ ولی درونمایه همه آنها عدم اراده حقیقی دولت برای واگذاری شرکتهای فعال در حوزه خودروسازی است. با این اوصاف هماکنون در دور باطلی برای خصوصیسازی قرار داریم که ظاهرا قرار نیست رفع شود.