زندگی در جهان شبیه سازی شده

آیا ما در یک شبیه سازی زندگی می کنیم؛ پاسخ ایلان ماسک مثبت است!

مردی که در مورد خطرات هوش مصنوعی هشدار داد، معتقد است همه ما درحال زندگی در جهان شبیه سازی شده هستیم. اما چطور چنین چیزی ممکن است؟

تنها شنیدن نام ایلان ماسک برای برانگیختن واکنش‌های عاطفی در بسیاری از مردم کافی است؛ در برخی افراد امید و شادی جوانه می‌زند و در برخی خشم و انزجار! اما در مورد هراس وجودی چطور؟ آیا از واقعی بودن زندگی اطراف خود اطمینان دارید؟ ایده زندگی در جهان شبیه سازی شده چه احساساتی را در شما برمی‌انگیزد؟

زندگی در یک دنیای شبیه سازی شده از سناریوهای مورد علاقه ایلان ماسک است که براساس آن هر آنچه در اطراف ما وجود دارد، از جمله کیهان و کهکشان‌ها و ستاره‌ها، همگی بخشی از یک جهان شبیه سازی شده هستند.

زندگی در جهان شبیه سازی شده

یکی از محرک‌های اصلی ماسک در تأسیس اسپیس ایکس به‌عنوان شرکت سازنده و پرتاب فضاپیماهای او، ایجاد یک مستعمره خودپایدار در مریخ بود. این هدف متعالی بشریت را به گونه‌ای چند سیاره‌ای تبدیل می‌کند و در نتیجه خطر انقراض انسان در اثر فجایع جهانی مانند بیماری‌های همه گیر، جنگ هسته‌ای یا برخورد سیارک‌ها را کاهش می‌دهد.

بیشتر بخوانید:

حقایقی که ایلان ماسک هیچوقت در مورد شرکت اسپیس ایکس به ما نمی‌گوید

اما تهدید دیگری وجود دارد که ماسک نگران آن است و نمی‌توان از آن در هیچ کجای جهان، از مریخ گرفته تا کهکشان‌های دور اجتناب کرد: این واقعیت که ما درحال زندگی در جهان شبیه سازی شده هستیم و هر آنچه اطراف خود می‌بینیم یک شبیه سازی کامپیوتری بزرگ است.

ایلان ماسک و فرضیه شبیه‌سازی

ماسک معتقد است که خود او به همراه همه موجودات اطراف، چیزی نیستند جز یک شبیه سازی کامپیوتری. این اولین بار نیست که چنین فرضیه‌ای مطرح می‌شود و سال‌هاست این تفکر بارها تکرار شده است. ماسک خودش را به‌قدری مشغول این نظریه توصیف کرده که می‌گوید: «آنقدر بحث‌های شبیه‌سازی انجام داده‌ام که دیوانه‌کننده است.»

زندگی در جهان شبیه سازی شده

پذیرش و تفکر در مورد این فرضیه‌ ذهن انسان را با سؤالات جدی سردرگم می‌کند؛ اگر دنیای ما یک شبیه سازی است، از کجا در مورد آن مطمئن شویم؟ آیا زندگی در دنیای شبیه سازی شده معنای زیستن را زیر سوال می‌برد؟ چه اتفاقی می‌افتد اگر شخصی به سیم برق برخورد کند و کل سیستم شبیه‌سازی خاموش شود؟ برای پاسخ به این سوالات، ابتدا باید به توضیح مفهوم فرضیه شبیه‌سازی بپرداریم.

فرضیه شبیه‌سازی چیست؟

هزاران سال است که سوال «چگونه می‌توانیم با اطمینان در مورد واقعی بودن واقعیت صحبت کنیم؟» ذهن اندیشمندان را به خود مشغول کرده. فرضیه پنهان پشت این سوال فرضیه‌ی شبیه‌سازی نامیده می‌شود که تمام وجود ما را یک واقعیت شبیه‌سازی‌شده می‌داند، چیزی مانند یک شبیه‌سازی کامپیوتری که عناصر خود را به این که شبیه‌سازی واقعی است متقاعد می‌کند.

گرایش تکنولوژیک به آنچه که اکنون فرضیه شبیه‌سازی نامیده می‌شود در مقاله «آیا ما در یک شبیه‌سازی کامپیوتری زندگی می‌کنیم؟» توسط نیک بوستروم در سال 2003 رسمیت یافت.

زندگی در جهان شبیه سازی شده

برای غرق شدن در عمق پیچیده و ترسناک بودن این فرضیه، گرافیک متقاعد کننده و تجربه همه‌جانبه بهترین بازی‌های واقعیت مجازی امروزی را با Frogger مقایسه کنید. اکنون این میزان پیشرفت فناوری را در چند دهه آینده پیش‌بینی کنید. سپس چند دهه بعد از آن را در نظر بگیرید و دوباره و دوباره.

در نهایت، شبیه‌سازی‌ها آنقدر پیشرفته خواهند شد که دیگر از واقعیت قابل تشخیص نیستند. نه تنها این، بلکه با قدرت پردازش کافی آنها می‌توانند افراد را به همراه خاطرات، افکار و ترس‌هایشان در مورد شبیه‌سازی‌شده بودن خود شبیه‌سازی کنند!

با توجه به این مسیر تکنولوژیکی، تنها سه نتیجه ممکن وجود دارد. اول اینکه هیچ گونه‌ی هوشمندی به اندازه کافی زنده نمی‌ماند که بتواند این نوع شبیه‌سازی را ایجاد کند. ثانیاً، گونه‌ای که قادر به انجام چنین کاری است، هرگز چنین شبیه سازی را ایجاد نمی‌کند.

در هر دوی این سناریوها، ما در یک شبیه سازی نیستیم، زیرا هیچ کدام هرگز وجود نداشته است. احتمال سوم اما متفاوت است و براساس آن یک گونه هوشمند به آستانه ایجاد یک واقعیت شبیه‌سازی شده می‌رسد و سپس این کار را انجام می‌دهد. در اینجاست که شک و تردیدها ذهن انسان‌ها را درگیر خود می‌کنند.

آیا احتمال زندگی در جهان شبیه سازی شده وجود دارد؟

بیایید نگاهی دقیق‌تر به سناریوی سوم بیندازیم. برخی از گونه‌های باهوش که لزوماً انسان نیستند، به توانایی ایجاد یک شبیه‌سازی واقعیت دست می‌یابند و دنیایی شبیه‌سازی شده ایجاد می‌کنند. موجودات زنده که در این دنیای خیالی زندگی می‌کنند، بدون آگاهی به زندگی شبیه‌سازی شده خود ادامه خواهند داد و این می‌تواند برای چندین ثانیه، ماه یا سال طول بکشد.

نکنه مهم این است که ساکنان این واقعیت شبیه‌سازی‌شده سه راه‌حل سازندگان خود را پیش رو خواهند داشت: قبل از دستیابی به تمدنی با تکنولوژی بالا نابود شوند، تصمیم بگیرند که هرگز یک واقعیت شبیه سازی شده ایجاد نکنند، یا یک شبیه سازی واقعیت در دنیای شبیه‌سازی شده خود ایجاد کنند.

در حالت سوم است که همه چیز پیچیده‌تر می‌شود، واقعیت‌های شبیه‌سازی‌شده می‌توانند واقعیت‌های شبیه‌سازی‌شده بیشتری را ایجاد کنند! اگر فناوری شبیه‌سازی واقعیت به اندازه تلفن‌های هوشمند که خود در سال‌های نه چندان دور مانند یک داستان علمی تخیلی به نظر می‌رسیدند فراگیر شوند، بسیاری از شبیه‌سازی‌ها همیشه در حال اجرا خواهند بود.

حتی اگر «واقعیت پایه» فقط دو شبیه‌سازی را شروع کند و هر یک از آن شبیه‌سازی‌ها دو شبیه‌سازی دیگر را آغاز کند، قدرت دو برابر شدن به سرعت به میلیون‌ها یا میلیاردها واقعیت شبیه‌سازی‌شده منجر می‌شود که بین آن‌ها تنها یک جهان واقعی وجود خواهد داشت.

این بدان معناست که اگر هر تمدنی در هر نقطه از جهان و در هر نقطه از زمان حتی یک شبیه‌سازی واقعیت ایجاد کند، نتیجه این می‌شود که بیشتر موجودات آگاه فرض می‌کنند در حال زندگی در جهان شبیه سازی شده هستند. علاوه‌براین، به دلیل ماهیت سلسله مراتبی این شبیه‌سازی‌های تودرتو، اکثر موجودات متفکر آگاه در پایین‌ترین سطح سلسله مراتب قرار خواهند گرفت، در چیزی که «فاضلاب واقعیت» نامیده می‌شود.

ما در یک دنیای شبیه‌سازی‌شده زندگی می‌کنیم، آیا اهمیتی دارد؟ دیدگاه علم و فلسفه در این مورد چیست؟

زندگی در جهان شبیه سازی شده

با بررسی آنچه فرضیه شبیه‌سازی نامیده می‌شود، اکنون درک می‌کنیم چرا ماسک و دیگر افراد معتقدند احتمال زندگی ما در یک جهان شبیه‌سازی شده میلیاردها برابر بیشتر از شانس ما برای زندگی در واقعیت است. اما قبل از ناامیدی، باید برای چند لحظه به این موضوع اندیشید که آیا اصلاً درستی یا نادرستی این فرضیه اهمیتی دارد؟

از منظر عملی، اگر شبیه‌سازی واقعیت قابل تشخیص نباشد، ممکن است به عنوان واقعیت نیز تلقی شود. این همچنین یک ستون مهم علم است که نظریه‌ها باید قابل آزمایش باشند. ایده‌هایی که قابل آزمایش نیستند نمی‌توانند اثبات یا جعل شوند و آنها را تا حدودی برای اهداف عملی بی‌معنی می‌کند.

فرضیه شبیه‌سازی به‌طور کلی نتوانسته این مانع را برطرف کند و قابل آزمایش نیست. اما دانشمندان از هیچ تلاشی برای رفع این مانع دریغ نکرده‌اند و معتقدند باید به دنبال اشکالاتی در شبیه‌سازی بگردند، مانند تغییرات در قوانین طبیعت یا تضادهای پروسه رندرینگ.

بیشتر بخوانید:

بررسی فرضیه سفر با سرعتی بیش از سرعت نور؛ آیا چنین چیزی ممکن است؟

با این حال، بوستروم در فرضیه خود در اولین مقاله‌اش خاطرنشان می‌کند اگر مشکلی تشخیص داده شود، هر کسی که شبیه‌سازی را اجرا می‌کند می‌تواند چند ثانیه به عقب برگشته و شبیه‌سازی را به‌گونه‌ای اجرا کند که از مشکل جلوگیری شود.

اگر این آزمایش‌ها نتوانند اشکالی را شناسایی کنند، آیا ثابت می‌شود که ما واقعاً در واقعیت پایه زندگی می‌کنیم؟ یا در عوض نشان می‌دهد که ما در یک شبیه‌سازی هستیم که راه‌اندازی مجدد شده است؟ پاسخ این است که ما در واقع پاسخ را نمی‌دانیم و هیچ راهی برای مطمئن شدن از این موضوع نداریم!

در حالی که احتمال تغییر آن وجود ندارد، اما شاید حدس شانس یک در میلیارد هم یک اشتباه محاسباتی باشد. در ادامه نگاهی به این موضوع میندازیم.

احتمالی شبیه به پرتاب یک سکه!

نظر ماسک در مورد زندگی در جهان شبیه سازی شده

در یک مقاله علمی دیگر، به جای پیشنهاد آزمایشی برای اثبات فرضیه شبیه‌سازی، مبانی احتمالات فرضیه شبیه‌سازی دوباره بررسی می‌شوند که در آن به‌جای سه نتیجه ممکن، فقط دو نتیجه وجود دارد: اول اینکه حداقل یک شبیه‌سازی واقعیت شروع شده است و دوم هیچ شبیه‌سازی تاکنون شروع نشده است. اگر هیچ شبیه‌سازی واقعیتی تاکنون اجرا نشده و نمی‌شود، پس دیگر جای بحثی باقی نمی‌ماند و پرونده بسته می‌شود.

اگر به‌صورت منطقی به جهان اطراف و اطلاعاتی که در دست داریم نگاه کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که شانس یکسانی برای زندگی در جهان شبیه سازی شده و زیستن در یک جهان واقعی وجود دارد. اگر در دنیایی کامپیوتری زندگی می‌کنیم، شانس ما برای شبیه‌سازی یک در میلیاردها است. اما همین شانس برای زندگی در سناریوی دوم به 50٪ می‌رسد.

بنابراین شانس کلی ما برای زندگی در واقعیت نزدیک به 50٪ به علاوه یک میلیاردیم است. این نتیجه‌گیری به‌گونه‌ای خیال انسان را راحت می‌کند. با این حال، یک جنبه تاریک برای این استدلال وجود دارد. اگر انسان‌ها موفق به ایجاد یک شبیه سازی واقعیت از خود ما شوند، دو احتمال این محاسبه به یک کاهش می‌یابد.

ما اکنون می‌دانیم درحال زندگی در جهانی هستیم که در آن شبیه‌سازی واقعیت امکان‌پذیر است، بنابراین احتمال اینکه خودمان شبیه‌سازی‌شده باشیم میلیاردها به یک خواهد بود. پس اگر ایلان ماسک به‌طور قطعی بگوید که ما در یک واقعیت شبیه‌سازی شده زندگی می‌کنیم، یا در ریاضیات خود اشتباه کرده است، یا از وجود یک شبیه‌سازی واقعیت موجود اطلاع دارد.

توجه به ساختار دنیای اطراف می‌تواند ما را در این مسیر راهنمایی کند

زندگی در جهان شبیه سازی شده

یکی دیگر از راه‌ها برای یافتن عیوب فرضیه شبیه‌سازی، نگاه کردن به داخل به جای بیرون است. در آزمایشی مهندس سابق ناسا توماس کمپبل و همکارانش اشاره می‌کنند که طراحان بازی‌های ویدیویی معمولاً با تولید تنها بخش‌هایی از دنیای مجازی که بازیکنان می‌توانند ببینند، کارایی برنامه‌نویسی خود را به حداکثر می‌رسانند.

به دنبال آن خط فکری، کمپبل بر روی آزمایش‌های ظریف فیزیک کوانتومی تمرکز می‌کند، جایی که شکاف‌ها در شبیه‌سازی ممکن است آشکارتر باشد. او چندین چیدمان اپتیک روی میز را طراحی کرده است که می‌تواند پرتو لیزر را از طریق دنباله‌ای دقیق از شکاف‌ها، آینه‌ها و آشکارسازها شلیک کند.

فوتون‌های نور لیزر مسیرهای مختلفی را دنبال می‌کنند، مشروط به این که آنها مانند امواج یا ذرات رفتار کنند و این موضوع به نوبه خود به ساختار بستگی دارد. کمپبل می‌گوید اگر واقعیت در لحظه‌ای که ما در حال تماشای آن هستیم ارائه شود، آزمایش او می‌تواند نتایجی را به‌دست آورد که معمولاً غیرممکن تلقی می‌شوند.

این نتیجه نماینده یک شاخص روشن خواهد بود که واقعیت ما شبیه‌سازی است یا خیر. به عنوان یک امتیاز بزرگ، کمپبل ادعا می‌کند که این آزمایش می‌تواند روش عجیبی را که رویدادهای فیزیک کوانتومی تحت تأثیر ناظر قرار می‌گیرند را توضیح دهد: ممکن است این یک ویژگی عجیب شبیه‌سازی باشد که ما در آن زندگی می‌کنیم، نه یک جنبه اساسی از واقعیت.

ما در دنیای شبیه سازی شده زندگی می‌کنیم

درواقع ما نمی‌دانیم که آیا در یک شبیه‌سازی زندگی می‌کنیم یا نه، اما صرفاً دانستن اینکه ممکن است در یک شبیه‌سازی قرار بگیریم بسیار افسرده‌کننده به نظر می‌رسد. توماس کمپبل آن را مفهومی وحشتناک می‌نامد. اما راه‌های سازنده‌ای نیز برای بررسی فرضیه شبیه‌سازی وجود دارد. آرونسون آن را راهی تازه برای اندیشیدن به اسرار باستانی در مورد اینکه جهان ما از کجا آمده و چه کسی یا چه چیزی آن را ایجاد کرده است می‌بیند.

پیشرفت سریع تحقیقات هوش مصنوعی و مدل‌سازی رایانه‌ای این احتمال را افزایش می‌دهد که روزی ما انسان‌ها ممکن است شبیه‌سازی‌های فوق واقعی خودمان را که حاوی موجودات دیجیتالی خودآگاه هستند ایجاد کنیم. این احتمال هم الهام‌بخش و هم نگران‌کننده است و مجموعه جدیدی از سوالات اساسی را ایجاد می‌کند.

بوستروم می‌گوید: «اگر قدرت محاسباتی سریال بی‌نهایت در سطح پایین و در هر سطح بالاتر وجود داشت، ممکن بود یک پشته بی‌نهایت از شبیه‌سازی‌ها وجود داشته باشد. تا آنجایی که ما می‌توانیم بگوییم، قدرت محاسبات سریال در دسترس یک شبیه‌ساز در جهان ما محدود است، در این صورت ما فقط می‌توانیم سطوح بسیار محدودی از شبیه‌سازی‌ها را ایجاد کنیم.»

به‌عنوان یک دلداری کوچک برای افراد نگران، باید گفت با اینکه شاید ما درحال زندگی در جهان شبیه سازی شده باشیم، اما حداقل با اطمینان می‌توان گفت این شبیه‌سازی‌ها تا آخر عمر ادامه نخواهند یافت.