ابرانسان چه ویژگی هایی دارد و آیا قرار است بزودی ما را از صحنه روزگار محو کرده و جایگزین ما شود؟ آیا فرضیه های استفان هاوکینگ در خصوص جایگزینی انسان بوسیله ابرانسان محقق می شود؟
اینکه در آینده ابرانسان ها جایگزین انسان های امروزی خواهند شد به وضوح در نظریات استفان هاوکینگ مطرح شده است. وی در مجموعه ای از مقالات خود به بحث در مورد آینده انسان پرداخته است. این تئوریسین بریتانیایی بشدت علاقمند بود تا تصویری شفاف از آینده بشر ارائه دهد.
هاوکینگ در یکی از این مقالات خود که در ساندی تایمز منتشر شد اشاره ای دارد به یک تغییر بنیادین در خصوص بشر و آینده آن. وی معتقد است که علم ژنتیک در نهایت با ایجاد تعدیلات متعدد در ژن انسانی، سعی خواهد کرد تا ابرانسان را جایگزین انسان های عادی نماید.
هاوکینگ مقوله ترسناک و سناریویی هولناک را مطرح می کند. از نظر این تئوریسین، پیشرفت های علمی همواره با نیت خیر صورت نمی گیرد. بر این اساس بشر به علم تنها به عنوان ابزاری برای ارتقا سلامت و سعات خود نخواهد نگریست، بلکه پا را بسیار فراتر از این گذاشته و وارد عرصه خطرناکی می شود. بشر به زودی سعی خواهد کرد به منظور طول عمر بیشتر و یا ارتقا سطح هوش خود دست به کارهای خطرناکی زده و به تعدیل های مختلفی در خصوص بدن خود دست بزند.
در واقع بشر سعی می کند از مرحله زندگی عادی فراتر رفته و با ایجاد تغییراتی در خود، به پتانسیل هایی به مراتب بالاتر دست یابد که در این صورت بشر عادی جایگاه خود را به ابرانسان خواهد داد.
ظهور ابرانسان و سناریوی پیش رو
اولین چالشی که با ظهور ابرانسان پدیدار خواهد شد فاصله فاحش بین توانمندی های انسان عادی و انسان برتر خواهد بود. به یقین در برابر چنین موجودی شاهد خواهیم بود که انسان عادی هیچ گونه اهمیتی نخواهد داشت و رقابتی نابرابر بین این دو شکل خواهد گرفت. رقابتی که در نهایت به محو شدگی انسان عادی منتهی خواهد شد.
آیا سناریویی که در نهایت به شکل گیری یک کابوس شهر برای انسان عادی و آرمانشهر برای ابرانسان منتهی شود قابل تحقق است؟ آیا هاوکینگ در این زمینه درست اندیشیده است؟
به نظر می رسد با استناد به دیدگاه های هاوکینگ در خصوص آینده بشر، منشا اصلی مشکلات در واقع توسعه فناوری های حوزه ژنتیک است. البته توسعه فناوری های این حوزه مزایای متعددی برای بشر امروز به همراه داشته و توانسته است بسیاری از بیماریها و چالش های درمان ناپذیر را درمان کند.
شاهد هستیم که پزشکان با ایجاد تغییرات ژنی مانع از پیشرفت برخی بیماریهای مرگبار در افراد مختلف می شوند. همچنین پیشرفت های صورت گرفته، بشر را قادر ساخته تا با ایجاد تغییرات ژنتیکی، از انتقال بسیاری از اختلالات مرگبار ژنی از والدین و یا از یک نسل به نسل دیگر پیشگیری به عمل آورد.
در آن سوی طیف منتقدانی هستند که اعتقاد دارند نباید به این سادگی به ژن درمانی امیدوار بود. آنان تاکید می کنند که مقولاتی مانند ژن درمانی، دارای تاثیرات جانبی بسیار مخربی هستند که در آینده خود را نشان خواهند داد.
موضوع بسیار پیچیده است. اگر قرار باشد بهره برداری از مزایای پیشرفت های حوزه ژنتیک فراگیر شود، این احتمال وجود دارد که خدمات این حوزه تنها شامل افراد متمول شود و افراد فقیر نتوانند از مزایای آن بهره مند شوند و نوعی نابرابری جدی ایجاد خواهد شد. اما عده ای دیگر مطرح می کنند که فناوری های این حوزه می تواند به شکل گیری جامعه ای بدون بیمار و ناتوان منتهی شود.
احتمال ضعیف ظهور ابرانسان در کوتاه مدت
در این میان نباید از یک امر مهم غفلت کنیم، اینکه علم ژنتیک هنوز فاصله بسیاری با آنچیزی دارد که هم اکنون مطرح می شود. به هر حال توسعه فناوری های حوزه علم ژنتیک مزایای بسیاری را برای بشر به همراه داشته است و اگر هم تاثیرات جانبی منفی دارد که در نگاه استفان هاوکین به شکل گیر ابرانسان منتهی می شود، باید گفت که در حال حاضر زمان برای پیش بینی چنین مخاطراتی زود است. در حال حاضر شاید از لحاظ نظری بتوان ظهور ابرانسان را توجیه کرد اما در عمل چنین احتمالی بسیار ضعیف است.
کما اینکه باید یقین داشت قوانین و مقررات جدید نیز پا به پای پیشرفت های علمی حوزه ژنتیک شکل خواهند گرفت که از شکل گیری سناریوهایی وحشتناک مربوط به ظهور ابرانسان جلوگیری خواهد کرد.
در نهایت و در پاسخ به این سوال که آیا هاوکینگ حق دارد تا در خصوص آینده تیره و تار ظهور ابرانسان نگران باشد یا خیر، باید گفت که نمی توان امکان تحقق چنین پیش بینی را بطور کلی رد کرد، اما از سوی دیگر این سناریو قرار نیست که بزوی تحقق پیدا کند. در حال حاضر انسان نباید نگران ظهور ابرانسان ها باشد، برای انسان زمان حال نگرانی های دیگری در خصوص پیشرفت های علم ژنتیک مطرح است و دلنگرانی های اخلاقی متعددی را باید چاره اندیشی کند.