در صورت پیروزی هیتلر در جنگ جهانی دوم، اکنون دنیا چگونه بود؟

اگر تمام برنامه‌ها طبق خواسته هیتلر پیش می‌رفت، امروزه ما در دنیایی زندگی می‌کردیم که در بسیاری از جهات با دنیای کنونی متفاوت بود.

وقتی نگاهی به تاریخ جهان بیندازیم، سؤالات بسیاری به ذهن ما خطور می‌کند که بر اساس آن‌ها اگر یک اتفاق به‌گونه‌ای دیگر در گذشته رخ می‌داد، الان دنیای ما طور دیگری بود. اتفاقاتی که اگر رخ می‌دادند، مسیر جهان را نسبت به آنچه که ما می‌شناسیم متفاوت می‌کرد. سوالاتی از قبیل: چه می‌شد اگر چنگیزخان به یک فاتح خونین تبدیل نمی‌شد که هر چیزی را که سر راهش قرار می‌گرفت غارت می‌کرد؟ چه اتفاقی می‌افتاد اگر انقلاب فرانسه و آمریکا هرگز رخ نمی‌داد؟ جهان چگونه شکل می‌گرفت اگر همه چیز به‌گونه‌ای متفاوت اتفاق می‌افتاد؟

بسیاری از مورخان و علاقه‌مندان به تاریخ، افکار مردم در سراسر جهان را بر اساس چه می‌شد و اگرها حدس می‌زنند. با این حال، بزرگ‌ترین سوالی که می‌توانست نتیجه تاریخ مدرن و نحوه وجود مردم را تغییر دهد (حتی ممکن بود بسیاری از مردم از نظر نژادی یا قومی کاملا نابود شوند) این است: اگر هیتلر و آلمان نازی در جنگ جهانی دوم پیروز می‌شدند چه می‌شد؟ سوالی که باعث سردرگمی مردمی می‌شود که از جنایاتی که رژِیم نازی انجام داد و برنامه‌های هیتلر برای تسلط بر جهان آگاه هستند.

هیتلر در واقع یک سیاستمدار آلمانی و رهبر حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان بود. او به عنوان صدر اعظم آلمان انتخاب شد و این‌گونه به قدرت رسید و توانست رهبری آلمان را به دست بگیرد. آلمان به رهبری هیتلر با تهاجم به لهستان در اول سپتامبر ۱۹۳۹ باعث آغاز جنگ جهانی دوم در اروپا شد.

هیتلر با شروع این جنگ قصد داشت تا برای مردم آلمان در اروپای شرقی فضای زندگی جدیدی مهیا کند؛ زیرا بر این باور بود که آلمان از نظر جغرافیایی منابع کافی برای جمعیت خود ندارد.

سیاست‌های هیتلر و عقاید و نژاد پرستی او رنجی بی‌سابقه به بشریت تحمیل کرد. رژیم نازی مسبب مرگ ۱۹٫۳ میلیون غیرنظامی و اسیر جنگی بود. به‌علاوه، ۲۸٫۷ میلیون سرباز و غیرنظامی در نتیجه عملیات‌های نظامی در جبهه اروپایی جنگ جهانی دوم جان خودشان را از دست دادند. با تمامی این توصیف‌ها، تصور پیروزی هیتلر در جنگ جهانی دوم و ادامه حاکمیت او و رژیم نازی ها در جهان می‌تواند لرزه به جان‌ها بیفکند!

هیتلر چگونه می‌توانست در جنگ پیروز شود؟

هیتلر

اگر هیتلر مرتکب اشتباهات گذشته خود نمی‌شد و پیروز از میدان جنگ بیرون می‌آمد، جهان در دنیای امروز چگونه به نظر می‌رسید؟ برای پاسخ به این سوال، باید به این موضوع بپردازیم که چگونه هیتلر می‌توانست در وهله اول برنده جنگ شود.

اول از همه، ما باید از اشتباهاتی که فاشیست تشنه قدرت مرتکب شد، پیشگیری کنیم. حمله به اتحاد جماهیر شوروی باید در زمستان متوقف می‌شد و در زمانی آغاز می‌شد که هیتلر در دو جبهه جنگ (همزمان با روسیه و بریتانیا) فعالیت نمی‌کرد. تمرکز اصلی او باید بریتانیا می‌بود، که تقریباً در آستانه فروپاشی بود و اگر تمرکز آلمان به رویارویی با روسیه به طور همزمان معطوف نمی‌شد، می‌توانست پیروز میدان جنگ باشد و بریتانیا را شکست دهد. حمله به حریم هوایی بریتانیا و انجام حملات هوایی توسط نازی‌ ها، احتمال موفقیت بریتانیا را کاهش می‌داد. تنها پس از برخورد با بریتانیا و پیروزی در نبرد اولیه بود که هیتلر می‌توانست با حمله به روسیه در زمان مناسب به پیروزی دست یابد.

هیتلر

دومین اشتباهی که باید برطرف شود، اعلام جنگ هیتلر به آمریکاست. با توجه به فاصله این دو و منابعی که ایالات متحده در اختیار داشت، بعید بود که آلمان بتواند آمریکا را شکست دهد. از این رو، یک معاهده صلح باید منعقد می‌شد که در آن ایالات متحده قول می‌داد منفعلانه عمل کند تا هیتلر بتواند در اروپا هر کاری که می‌خواهد انجام دهد. با این حال، شایان ذکر است که احتمال این اتفاق در آن زمان بسیار کم بود. حتی اگر این اتفاق می‌افتاد، ایالات متحده فقط در صورتی چنین چیزی را می‌پذیرفت که انگیزه مالی قابل توجهی از طریق منفعل بودن وجود داشت.

اگر فرض کنیم سناریوی بالا اتفاق می‌افتاد و با این روش هیتلر پیروز میدان می‌شد، ایالات متحده نقش بازیگری فاسد را در این میان داشت که به نسل کشی و نابودی اقوام و نژادها کمک کرده است. در این سناریو، هیتلر پس از اینکه آمریکا را منفعل کرده و سپس تمام سرزمین‌های اروپا را تصرف کرد، می‌توانست با ایتالیا متحد شده و زمین‌هایی را به موسولینی واگذار کند. با این حال، قدرت واقعی همیشه در اختیار هیتلر باقی می‌ماند. در اینجا بود که ارتش روسیه و بریتانیا هر دو با شکست مواجه می‌شدند و هیتلر با یک پیروزی موفقیت‌آمیز شروع به عملی کردن نقشه‌های خود می‌کرد.

وقایع پس از جنگ جهانی در صورت پیروزی هیتلر

با کمک ژاپن و ایتالیا که با هیتلر متحد شده‌اند، برنامه‌های او برای تسلط جهانی پس از جنگ به اجرا گذاشته شد. بنابراین، پس از اینکه آلمان با موفقیت سرزمین‌های وسیعی در سراسر اروپا و آسیا را کنترل کرد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

آدولف هیلتر

از آنجایی که می‌دانیم هدف نهایی هیتلر تسلط کامل بر تمام سرزمین‌های جهان بود، می‌توانیم از او انتظار داشته باشیم که پس از جنگ جهانی حملاتی را علیه کشورهایی آغاز کند که به گفته او لقمه آسان‌تری هستند. بنابراین احتمالاً یک جنگ دیگر با حمله‌ای علیه کشورهای شمال اروپا آغاز می‌شد که در آن جنگ هیتلر با موفقیت کشورهایی مانند دانمارک و فنلاند را تصرف می‌کرد.

در زمان وقوع جنگ علیه کشورهای شمالی، روسیه احتمالاً به عنوان یک مرکز برای سربازان و مردانی در نظر گرفته می‌شد که ارتش آلمان آن‌ها را آموزش می‌داد و بدون توجه به وضغ زندگی سربازها، آن‎‌ها را به میدان جنگ پرتاب می‌کرد.

در آفریقا، آفریقایی‌ها احتمالاً با هیتلر همدردی می‌کردند؛ زیرا آن‌ها خود نژادپرست‌اند و هدف او را جذاب می‌دانستند. این نفوذ آسان به او این امکان را می‌داد که عملاً در کوتاه‌مدت کنترل آفریقای جنوبی را در دست بگیرد.

آلمان، سایر مستعمرات آفریقا را که متعلق به بریتانیایی‌ها و فرانسوی‌ها بودند تصاحب می‌کرد؛ زیرا ارتش آن‌ها قبلاً شکست خورده بودند و در برابر این حرکت مقاومت کمی می‌توانستند از خود نشان دهند.

جنگ جهانی

ماورای تمام این اتفاقات، تقریباً غیرقابل تصور است که چه تعداد جنایات حقوق بشری علیه یهودیان، مردم رومی، و سایر قومیت‌ها و نژادهایی که هیتلر آن‌ها را به اندازه کافی خوب نمی‌‌دانست، انجام می‌شد. این اتحادها و جنگ تهاجمی علیه کشورهایی که تحت کنترل او نبودند، می‌توانست به این معنی باشد که هیتلر در مسیر خوبی برای کنترل تمام جهان و کار آن‌ها برای نژاد برتر آریایی قرار گرفته است.

تنها استثنا از این قاعده، ایالات متحده آمریکا و کشورهای همسایه مانند کانادا هستند. حتی پس از جنگ، ایالات متحده همچنان یک دشمن سرسخت محسوب می‌شد که دارای ذخایر گسترده‌ای از منابع و سلاح های پیشرفته است. هیتلر که خود در جنگ جهانی دوم از ایالات متحده می‌ترسید، پس از پیروزی در جنگ احتمالا شروع به از بین بردن این تهدید می‌کرد.

با این حال، ایالات متحده قطعا نقش بزرگی در تغییرات دنیای پس از پیروزی هیتلر را خواهد داشت. پس از مشاهده طرح سلطه جهانی و نسل کشی‌های بی اندازه در سراسر جهان، ایالات متحده احتمالاً پیمان صلح خود را زیر پا ‌می‌گذاشت و به آلمان اعلان جنگ می‌کرد. ایالات متحده خیلی زودتر از زمانی که آلمان بمب هسته‌ای را در اختیار داشته باشد، این تهدید جریان جنگ را به نفع خود تغییر می‌داد و با ناوگان هوایی مهیب با بمب افکن‌های دوربرد پیشرفته این بمب‌ها را در مناطق و سرزمین‌های تحت کنترل آلمان می‌انداخت تا فوهر را به زانو درآورد.

آمریکا بر علیه هیتلر

کشورهای تحت اشغال آلمان، احتمالاً شورش می‌کردند و به ایالات متحده می‌پیوستند و امپراتوری نازی را از درون تضعیف می‌کردند. از این رو می‌توان نتیجه گرفت که رژیم نازی در نهایت در این سناریو نیز سرنگون می‌شد. تفاوت این است که این اتفاق خیلی دیرتر در جدول زمانی و با خون‌ریزی‌های بسیار بیشتر در دستان آلمان و متحدانش رخ می‌داد.

سناریوهای دیگری از این احتمال نیز وجود دارند که رژیم نازی پس از اینکه مردم متوجه عملیات وحشیانه هیتلر و نازی‌ها حتی علیه مردم خود شوند، از داخل سرنگون خواهد شد.

در یک سناریوی دیگر، اگر با برکناری هیتلر یک رهبر میانه‌رو و جدید زمام امور را در دست می‌گرفت، احتمالا اوضاع جهان انقدر تاریک به نظر نمی‌رسید. با این حال، این امکان نیز وجود داشت که رهبر جدید حتی دیوانه‌تر از هیتلر باشد، در آن صورت انتظار می‌رفت که آلمان ظلم را دوچندان کند.

در پایان، پیروزی آلمان و رژیم نازی ها در هر صورت کوتاه مدت بود؛ زیرا غیرممکن است یک کشور بتواند امپراتوری عظیمی را که سراسر جهان را در بر می‌گیرد، کنترل کند، به ویژه با وجود تهدید احتمالی جنگ هسته‌ای. البته همه این‌ها فرض بر این است که آلمان قبل از آمریکا به سلاح هسته‌ای دست نیافته باشد. تصور رژیم فاشیست نازی در کنترل تسلیحات هسته‌ای واقعاً ترسناک است!

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*

یک دیدگاه

  1. اتفاقا خیلی هم خوب میشد در جنگ ها همیشه یا دو گروه بد با هم میجنگند یا یک گروه خوب با ئ گروه بد میجنگد هیچوقت دو گروه خوب با هم نمیجنگند منظور از گروه شامل یک کشور یا اتحاد چند کشور به خصوص در این مطلب منظورم اینه حالا جنگ دوم جهانی اولا اسمش کاملا اشتباه است چون جهانیان با هم نجنگیده ئ ابله با دو ابله دیگر هیتلر موسولینی هیروهیتو وبعد ها به اجبار فرانسه ی مارشال پتن که نمیتوان نام ابله را بر روی پتن گذاشته چون مجبور بود والا فرانسه با خاک یکی میشد و چون در اوائل جنگ هم بود هیچ کمکی هم نداشت خوب در طرف مقابل بریتانیا خونخوار واقعا کبیر بود که در جنگ قبلی نصف کره ی زمین را مایملک خود کرده بود و مثلا حتی لبنان وسوریه هم از طرف بریتانیا غیر مستقیم به فرانسه داده شده بود و از این از کیسه خلیفه بخشیدن ها زیاد بود به اصطلاح خودشان در جنگ جهانی اول همون اصطلاح در مورد جنگ دومی که مورد بحث ماست بیشتر به کار می‌آید دقیقآ گرگ ها ئ طرف کفدار ها طرف دیگر و این وسط ایران ۲۰ میلیونی به اندازه ی یه کشور ۴۰۰ میلیونی قرامت داد و جالب تر اینجاست ایران آن زمان نه سر پیاز بود نه ته پیاز باز جالب تر اینکه ایران خانوم ما در هر دو رویارویی گرگ ها و کفدار ها اعلام بی طرفی تام کرده، بود و جالب تر اینجاست سود را از این رویارویی صهیونیستها بردند هم به بهانه هولوکاست کمتر از ۳ سال از پایان رویارویی این حیوانات خود را رنج کشیده ترین گروه و قوم جنگ دانسته و به براحتی هرچی تمام تر کشوری را در سازمان ملل به راه انداخته واولین حیوانی هم که رآی موافق داد کفدار کبیر بود وتا حدود ۱۵ سال پیش از آلمان رژیم صهیونیستی قرامت بسیار زیادی دریافت میکرد حتی الآن هم به بهانه ی هولوکاست از آلمان که حدودا میشود گفت به زور دارد سالیانه یک میلیارد دلار اسلحه و تجهیزات دیگر دریافت میکنند و با مظلوم نمایی از مالیات تک تک مردم ایالات متحده آمریکا و اروپا خصوصا اروپای غربی مخصوصا ناتو کمک های چند میلیارد دلاری سالیانه از روز اول تاسیس این به اصطلاح کشور منحوس تا الآن که ۲۰۲۲ میلادی است، مفت خوری میکنند جالبتر اینجاست مردم کشورهایی که نام بردم یا خبر ندارن یا اونقدر از طریق هالیوود و کتاب های خیالی مغز شویی شده اند که اگر هم مردمشان بفهمند میگویند خوب عیبی ندارد به آن ها ظلم شده و حقشان است و اگر کسی هم در آن کشورهای نام برده واقعیتش را بگوید فوری برچسب نعونازیسم و یهود ستیزی میزنند و ایرانی که اینهمه متحمل بزرگترین فجایا در این دو جنگ شد یک دلار هم کمک نکردند و خودشان کتاب نوشتند و نام ایران را پل پیروزی گذاشتند ولی نگفتند که اگر نفت ایران نبود کفدار کبیر هم در رویارویی اول هم در رویارویی دوم شکست خورده و آیا ایران لایق یک غرامت هنگفت از این دو گروه گرگها و کفدارها نیست