در طول تاریخ کم نبودند انسانهای شجاع و جانسختی که برای برای ارزشها، وطن، آزادی و زندگی خود جنگیدهاند. در ادامه شما را با شجاع ترین انسان های تاریخ آشنا میکنیم که در برخورد با حوادث مرگبار تا آخرین نفس خود جنگیده و ایستادگی کردهاند.
شجاع ترین انسان های تاریخ که به دیوانگان تاریخ معروفند
جیم کوربت (Jim Corbett)
پارک کوربت اولین پارک ملی هند است که به منظور بزرگداشت شکارچی بزرگ انگلیسی «جیم کوربت»، نامگذاری شده است. مردم بومی این منطقه، بهدلیل این که جیم کوربت ببرهای بومی این منطقه را شکار میکرد، او را جزو شجاع ترین انسان های تاریخ میدانند. هنوز هم سالانه 20 نفر به وسیله ببرها کشته میشوند. در بین سالهای 1907 تا 1938 ناگهان یک قاتل در منطقه هیمالیا پیدا شد.
این قاتل که یک ببر بنگال بود بهسرعت وحشت زیادی را بین مردم انداخته بود. گزارش شده است که این 33 پلنگ باعث کشته شدن بیش از 1200 زن، مرد و کودک شده بودند تا اینکه به یک پدیده ملی تبدیل شد و ارتش برای کشتن آن وارد جنگل شد اما این موجود فرار کرده و وارد هند شد. در نهایت فردی به نام جیم کوربت توانست 19 ببر و 14 پلنگ را از پا درآورد و به فردی مقدس در هند تبدیل شد.
هیوگلاس (Hugh Glass)
هیو گلاس یک تلهگذار و یکی از شجاع ترین انسان های تاریخ و مردان کوهستان در غرب وحشی آمریکا بود. با این وجود داستان زنده ماندن هیو گلاس چنان حیرتآور بود که وی را به مردی افسانهای در میان مردم ساکن کوهستان تبدیل کرد. گلاس هنگام تلهگذاری با یک خرس گریزلی ماده و دو تولهی او مواجه میشود. وقتی همراهانش گلاس را پیدا کردند با بدن نیمه جان و پر از خون او مواجه شدند.
پشت گلاس از هم دریده شده بود. همرهان گلاس تصور میکردند بهدلیل وخامت بدنش، زنده نخواهد ماند و چون تا اولین منطقهی مسکونی مایلها راه بود، او را در آن شرایط به حال خود رها کردند. وقتی همراهانش گلاس را پیدا کردند با بدن نیمه جان و پر از خون او مواجه شدند. بعد از 6 هفته تحمل درد و رنج طاقت فرسا، گلاس توانست خود را به قلعهی کایووا برساند و در آنجا هفتهها از او مراقبت شد و توانست تا حدودی بهبود پیدا کند. گلاس بار دیگر به مناطق کوهستانی مرز داکوتای جنوبی برگشت و به تلهگذاری و تجارت پوست مشغول شد. وی 10 سال بعد در جریان یک درگیری خونین با جنگجویان آریکارا بر روی رودخانه ی “Yellowstone” کشته شد.
راسپوتین (Rasputin)
راسپوتین قدرت و نفوذ عجیبی در نیکلای دوم و همسر او داشت و در اغلب کارهای درباری دخالت میکرد. او توسط سه تن از اشراف روسی در آب خفه شد. پیشبینی انقلاب روسیه توسط راسپوتین از معروفترین پیشبینیها در تاریخ به حساب میآید. عدهای از مردم وی را بهعنوان یک قدیس شفا بخش و در بین عدهای دیگر بهعنوان یک موجود شیطان صفت شناخته میشود. او در یک سفر کوتاه، هدف یک طرح ترور به وسیله یک روسپی روانپریش قرار گرفت. آن زن، خود را در لباس زائری درآورد که خواهان صدقه از راهب است.
هنگامی که راسپوتین قصد داشت چند سکه به او بدهد آن زن یک چاقوی 50 سانتیمتری به شکم او فرو کرد. جالب آنکه راسپوتین از این زخم مهلک حتی به زمین نیفتاد و دست خود را روی زخمی که دهان باز کرده بود گذاشت. در جشنی، راسپوتین جامهای شراب مسموم را نوشید و چندین کیک و شکلات آغشته به سم سیانید پتاسیم را بلعید. توطئهگران بیصبرانه منتظر از پاافتادن و مردن راسپوتین بودند، اما اینطور نشد. «یوسوپف» دید که همقطارانش ناصبورتر و مأیوستر شدند؛ با عذرخواهی، به ظاهر برای آوردن همسرش به طبقه بالا رفت. پرنس با یک سلاح کمری بازگشت و به راسپوتین شلیک کرد.
وقتی راسپوتین روی پاهایش ایستاد، یک دسیسهگر به سرش شلیک کرد. بسیاری از افسران از شمشیرشان علیه راسپوتین استفاده کردند و پرنس یک میله آهنی برداشت و با خشمی فراوان بر قربانی کوبید. سرانجام قربانی بیحرکت شد. توطئهگران جسد را داخل فرشی بسته و آن را در آبراه مویکا انداختند. 48 ساعت بعد جسد روی یخهای رودخانه نوا بالا آمد. یکی از بازوهایش آزاد و ششهایش از آب پر شده بود. راسپوتین تا موقعی که به آبراه انداخته شد زنده بود و سرانجام بر اثر غرقشدگی مرد. راسپوتین یکی از شجاع ترین انسان های تاریخ بود که به طرز عجیبی کشته شد.
خوتولون (Khutulun)
خوتولون، نبیرهی چنگیز خان بود و عملکرد داخلی ارتش را از پدرش آموخت. برای ازدواجش شرط گذاشت و گفت با مردی ازدواج میکند که او را در مسابقه کشتی شکست دهد. اما هر مردی که از او شکست بخورد باید یک اسب به او میداد. خوتولون از این طریق 10 هزار اسب به دست آورد. مارکوپولو، خوتولون را یک جنگجوی فوقالعاده توصیف کرده که همانند شاهینی که یک مرغ را شکار میکند، دشمنانش را از بین میبرد. مارکوپولو سریالی است که توسط نت فلیکس ساخته شده است. با دیدن این سریال با شخصیت این شاهزادهی مغول به خوبی آشنا خواهید شد.
چینگ شی (Ching Shih)
چینگ شی که یکی از مخوفترین و شجاع ترین انسان های تاریخ دزدان دریایی است، اوایل قرن نوزدهم در آبهای چین فعالیت میکرد. او ابتدا یک روسپی بود که در سال 1801 توسط دزدان دریایی اسیر شده و بعدها با مردی به نام « ژنگ یی» ازدواجج کرد. بعد از مرگ شوهرش، او فرماندهی کشتی را به عهده گرفته و به کشتی چینیها و انگلیسی ها حمله میکرد. او بهه سرعت ناوگان دریایی خود را گسترش داد به صورتی که بیش از 30 هزار مرد و زن و کودک عضو گروه او شدند. او در هیچ حملهای از هیچ ناوگانی شکست نخورد.
او توانست کشتیهای بیشتری به فرماندهی خود دربیاورد و گروهش را گسترش بدهد. آنقدر در دریای جنوبی چینن قدرتمند شد که حتی نیروی دریایی شاهنشاهی چین، پرتغال و انگلیس هم، توان مقابله با او را نداشتند. چینگ شی در سال 1810 یک تفاهمنامه با دولت چین امضا کرد و خود را از دزدی دریایی بازنشست کرد. بعدها او قمارخانهای بزرگ در چین را تاسیس کرد و سرانجام در سال 1844 و در 69 سالگی پس از عمری ماجراجویی درگذشت.
بودیکا (Boudica)
بودیکا یکی دیگر از شجاع ترین انسان های تاریخ بودکه قیامی خونباری را علیه امپراتوری روم در بریتانیا به راه انداخت. سربازان رومی، بودیکا و دو دخترش را تحت انواع شکنجهها قرار دادند و درنهایت آنها را رها کردند تا بمیرند. بودیکا در حال شلاق خوردن، شاهد بود که سربازان رومی چطور به دو دخترش تجاوز میکردند. بودیکا بعد از این تجاوز عهد کرد که انتقام سختی از رومیها بگیرد و آنها را به سزای اعمالشان برساند.
سلتها تحت فرماندهی ملکهی رنجکشیدهشان به پا خواستند و ارتشی 120 هزار نفری علیه رومیان گرد آوردند. در سال 60 پس از میلاد، بودیکا با ارتش عظیمش در اولین اقدام، توانست یکی از مستعمرات رومی به نام کامولودونوم (Camulodunum) را تسخیر کند. سپس سپاه نهم روم را شکست داد و دو مستعمرهی دیگر به نامهای لوندینیوم (Londinium) و ورولامیوم (Verulamium) را اشغال کرد. ملکه به همراه دخترانش با حیلهها و نیرنگهای بسیار، عدهی زیادی از سران روم را با زهر مسموم کرد و بخشهای تحت اشغال روم را آزاد ساخت. گفته میشود سپاه بودیکا بیش از 70 هزار رومی را کشتند.
او عدهای از مردم بریتانیا را به عنوان جاسوسان مخفی وارد سیستم اداری و سیاسی رومیها کرده بود و از این طریق اطلاعات بسیاری از درون سیستم حکمرانی و فرماندهی رومیان به دست آورد. بودیکا همانند بسیار از زنان سلت هنر رزم را آموخته بود و مهارت فراوانی در استفاده از انواع سلاحها و نبرد تن به تن داشت. در اقدامات بعدی او توانست که لندن و ولماریون را نیز از اشغال رومیها آزاد کند. گفته میشود وقتی که بودیکا شاهد شکست ارتش خود در مقابل سپاه نرون بود، برای اینکه اسیر رومیان نشود خود را مسموم کرد. دخترانش نیز همانند او با زهر خودکشی کردند.
فردریک کبیر (Frederick)
فردریک کبیر با پادشاهی کشور کوچک پروس، توانست سرزمینهای زیادی را مانند اتریش، فرانسه، روسیه، لهستان، سوئد و مناطقی از آلمان و ایتالیا را اشغال و تحت سلطهی خود درآورد.
او در نزد مردم بسیار محبوب بود و به همهی ادیان الهی و نژادها احترام قائل بود. همچنین یک نوازنده قهقار بود که در دوران حیات خود 100 قطعه موسیقی و 4 سمفونی را به یادگار گذاشته است.
لئو میجر (Leo Major)
لئو میجر یکی از سرسختترین و شجاع ترین انسان های تاریخ به حساب میآید. در اولین روز عملیات پیاده شدن نیروهای متفقین در نرماندی، به تنهایی گروهی از سربازان آلمانی را کشته و کامیونی را با اسناد و اطلاعات محرمانه، به دست گرفت. در راه با 4 سرباز روبهرو میشود که موفق به قتل آنها میشود. در این حمله از طرف سربازان یک نارنجک فسفری به طرف او پرتاپ میشود و یک چشم خود را از دست میدهد اما این مانع از ترک خدمت او نمیشود.
در طی نبردی به نام شلت (Scheldt) او موفق به دستگیری 93 تن از سربازان آلمانی میشود و به دلیل بیلیاقت بودن ژنرال از دریافت مدال افتخار صرف نظر کرد. در اوایل سال 1945، کامیونی نظامی که لئو میچر سوار آن بود با مینهای زمینی آلمانها برخورد کرده و دراین حادثه مچ دو پای او شکسته و 3 تا از مهرههای کمرش آسیب میبینید. با این وضع وخیم هنوز برای جنگیدن پافشاری میکرد.
او در همان سال با دوست خود ویلی راهی شهر زوول (Zwolle) شدند تا از شمار نیروهای آلمانی خبردار شده و به نیروهای مخفی اطلاع دهند. ویلی در همان ابتدا به ضرب گلوله کشته شد و میجر عملیات را به تنهایی انجام داد. او با پرتاپ نارنجک و تیراندازیهای زیاد باعث شد آلمانیها گمان کردند که نیروهای کانادایی وارد شهر شدهاند. او بیش از 100 سرباز را دستگیر و به بیرون منتقل کرده و تعدادی از آنها را به قتل میرساند.
جک چرچیل (Jack Churchill)
جک چرچیل، از معروفترین و شجاع ترین انسان های تاریخ است که سربازانش او را با نام مستعار جک دیوانه یا جک خروس جنگی میشناختند. جک چرچیل برخلاف سربازهای معمولی از سلاحهای رایج استفاده نمیکرد و همواره یک کمان بزرگ و شمیر را با خود حمل میکرد. مهارت او در ورزش تیر و کمان آنقدر بود که به عنوان نمایندهی بریتانیا در مسابقات جهانی تیر و کمان سال 1939 شرکت کرد. او در سال 1943، در شهری که توسط نیروهای آلمانیها اشغال شده بود، 43 نفر از آنها را دستگیر کرده و یک توپخانه را به کنترل خود درمیآورد.