در کمال تعجب، باید بگوییم که دانشمندان جهان در مورد مشخصات دقیق مرگ انسان توافق ندارند؛ در ادامه تازهترین تلاشها برای روشن کردن این موضوع پایهای را بررسی میکنیم.
مرگ انسان دقیقا چه زمانی رخ میدهد؟ چه فرآیندهایی باید اتفاق بیافتند تا یک نفر رسما مرده به حساب بیاید؟ در ادامه با گجت نیوز همراه باشید تا تلاش دانشمندان برای پیدا کردن جواب این سوالها را بررسی کنیم.
میتوان گفت که بعد از آخرین ضربان قلب و قبل از پوسیدن جسم، مرگ اتفاق میافتد؛ شاید چنین توضیحی کاملا ساده و دقیق به نظر برسد، اما نکته جالب این بوده که دانشمندان جهان تا به امروز در مورد لحظه رخ دادن مرگ به توافقی کلی نرسیدهاند.
به تازگی گروهی از دانشمندان در تلاش برای رسیدن به اجماعی در مورد مرگ انسان گزارشی جالبتوجه را منتشر کردهاند که در آن، حداقل نیازمندیها برای اعلام وفات یک شخص مشخص شدهاند. در این گزارش تلاش شده تا استانداردهایی جهانی برای این موضوع ارائه شوند؛ اما همانطور که میدانیم، باورهای مذهبی، آداب و رسوم جوامع و فرهنگها و همچنین دیدگاههای گوناگون دانشمندان و صاحبنظران سراسر جهان تا حدی با هم متفاوت بوده که نمیتوان انتظار داشت که با انتشار یک گزارش، تمامی ساکنان زمین روی این مسئله به توافق برسند.
بررسی جزئیات مرگ انسان
این اولین باری نیست که دانشمندان به دنبال رسیدن به تعریفی علمی برای مرگ، دست به انجام تحقیقات علمی دقیق میزنند؛ جین سانگ (Gene Sung)، دانشمندی از دانشگاه جنوب کالیفرنیا که سرپرستی پروژهای با نام «پروژه مرگ مغزی جهانی» (WBDP) را بر عهده دارد، معتقد است که گزارش منتشر شده توسط تیم او نقطه شروع بسیار مناسبی برای رسیدن به تعریف کلی مرگ خواهد بود.
سانگ میگوید که پروژه تیم او در کنار پیچیدگی موجود، میتواند به عنوان مرجعی برای تمامی موسسات علمی و تحقیقاتی جهان در رابطه با موضوع مرگ انسان باشد. البته با علم به اینکه رسیدن به توافق جامع در مورد موضوع مورد نظر بین سراسر صاحبنظران جهان کار دشواری بوده، سانگ و همکارانش در دانشگاه کالیفرنیا تلاش دارند تا با انتشار گزارش مورد نظر و تمامی 17 ضمیمه ارائه شده با آن، از وقوع خطا در تشخیصهای پزشکی در مورد مرگ افراد جلوگیری کنند.
در واقع گزارش منتشر شده نه یک تعریف دقیق و کلی در مورد مرگ بوده و نه در آن، مراحل دقیق و پشت سر همی برای تشخیص مرگ افراد ارائه شده است؛ سانگ اظهار کرده که این گزارش راهی برای رسیدن به توافق بین دانشمندان حوزههای مختلف آکادمیک خواهد بود.
از طریق فلوچارتها، نمودارهای درختی و ابزاری مشابه، تیم دانشگاه جنوب کالیفرنیا با این گزارش به پزشکان سراسر دنیا کمک میکنند تا در مورد وضعیت بیماران و امکان بازگرداندن آنها به زندگی و شرایط سلامتی اولیه، تصمیمگیری کنند.
جزئیات کار تحقیقاتی اخیر
بسیاری از تعاریف و نمودارهای ارائه شده در گزارش تیم سانگ برای متخصصان و پزشکان سراسر جهان آشنا هستند؛ در میان مطالب این دستورالعمل از متخصصان خواسته شده تا به هنگام تحریک حواس بیمار، به دنبال بروز واکنشهای غیر معمول در صورت فرد باشند. به عنوان مثال شاید در فیلمها و سریالها دیده باشید که با تاباندن نور در چشم بیماران، افراد متخصص به دنبال واکنشی در مردمک چشم آنها میگردند و یا به روشهای دیگر، سعی میشود تا توانایی نفس کشیدن یا واکنشهای گلویی بیمار مورد بررسی قرار بگیرند.
در کنار این مطالب آشنا برای پزشکان، گزارش دانشگاه کالیفرنیا در مورد مرگ انسان به علائم و شرایطی که باعث ایجاد تصور مرگ مغزی میشوند هم اشاره دارد؛ به عنوان مثال سندرمی به نام “Guillain-Barré” میتواند نشانههایی شبیه به مرگ مغزی را به وجود آورد و ممکن است که پزشک با دیدن این علائم، فرد را مرده در نظر بگیرد. از طرف دیگر داروها و مواد مخدر خاصی هستند که میتوانند چنین علائم گمراه کنندهای را در مصرف کننده به وجود بیاورند.
در مورد کودکان توصیه شده که علاوه بر تشخیصهای اولیه، برای بار دوم هم وضعیت عصبی و مغزی آنها کنترل شود، چرا که مغز جوان این بیماران قابلیت منحصر به فردی در نجات پیدا کردن از برخی مشکلات عصبی دارد؛ قابلیتی که در بزرگسالان نمونه آن را نمیبینیم.
به علاوه در گزارش تیم سانگ موضوع عدم دسترسی به ابزار و وسایل کارآمد و منابع مفید هم در نظر گرفته شده و به محدودیتهای قانونی و فرهنگی جوامع مورد نظر هم پرداخته شده است.
پیشگیری از بروز اشتباه
جین سانگ به عنوان یک پزشک و متخصص مرگ مغزی به خوبی از فشار روانی وارد شده به بستگان بیماران مرگ مغزی آگاه بوده و به همین دلیل، او و همکارانش تلاش دارند تا با تهیه دستورالعملهایی مشخص و دقیق در مورد مرگ انسان تا حد ممکن از این فشار کم کنند. در واقع اعلام کردن موضوع مرگ مغزی شدن یک بیمار به بستگان او کاری فوقالعاده دشوار و حساس است و اگر بتوان قبل از چنین تشخیصی، به هر طریق فرد را دوباره به زندگی بازگرداند، خدمتی بزرگ به خانواده فرد، اجتماع و جامعه پزشکی خواهد شد.
سانگ میگوید که برای چنین خدماتی به پروژه WBDP ملحق شده و با وجود تمامی پیشرفتهای علم پزشکی، هنوز اطلاعات دقیق و مشخصی در مورد بسیاری از وضعیتهای مربوط به مرگ مغزی به دست نیامده است.
در گذشتههای دور صرفا حس نکردن نبض و تایید این موضوع که فرد نفس نمیکشد، کافی بود تا پزشک بیمار را مرده تلقی کند، اما ما از آن دوران تاریک عبور کردهایم و هم اکنون به سطحی از پیشرفت رسیدهایم که بسیاری از مشکلات پزشکی را برطرف کرده و از بروز اشتباهات ترسناک جلوگیری میکنیم.
تصور کنید که یک تشخیص غلط پزشک که در گذشته بسیار شایع بوده و هم اکنون هم با وجود پیشرفتهای اخیر، همچنان قربانیان زیادی میگیرد، میتواند فرد زندهای را به قبرستان روانه کند. تیم سانگ با علم به این موضوع تلاش دارند تا از طریق گزارش خود در مورد تشخیص مرگ انسان از بروز چنین اشتباهات وحشتناکی جلوگیری کنند.
پیشرفتهای چشمگیر پزشکی
یکی از مهمترین پیشرفتهای دههها و سالهای اخیر، ساخت تجهیزات تنفس مصنوعی و ابداع تکنیکهای مخصوص برای بازگرداندن افراد رو به فوت به زندگی است؛ بنابراین در اختیار داشتن چنین وسایلی اقتضا میکند تا قبل از اعلام مرگ فرد و تایید بازگشتناپذیری بیمار به زندگی، پزشکان دانش لازم برای به کار گیری تمامی روشهای ممکن برای نجات جان بیمار را داشته باشند.
در دهه 60 میلادی یک عصبشناس فرانسوی مفهوم مرگ مغزی را به پدیده فرو رفتن بیماران در کما اضافه کرد و تنها در سال 1968 بود که اولین گزارش کامل در مورد تشخیص از کار افتادن عملکردهای سیستم عصبی افراد منتشر شد؛ این گزارش با نام «معیار مرگ مغزی هاروارد» (Harvard Brain Death Criteria) شناخته میشود.
از آن زمان تاکنون متخصصان سراسر جهان در معیارهای مختلفی مربوط به امواج مغزی، نبود کنترل روی حرکات بدن و جریان خون و همچنین وجود فعالیتهای الکتریکی مغزی، با یکدیگر اختلاف داشتهاند و موضوع مرگ انسان هم بسته به نظر متخصصان، محل اختلافنظر بوده است.
اختلافهای جزئی مورد نظر در نهایت باعث شده تا موسسات، جوامع و متخصصان گوناگون معیارهای مختلفی در مورد موضوع مرگ مغزی داشته باشند و از نظر سانگ و همکارانش چنین موضوعی زمینه را برای بروز اشتباه فراهم میکند. باورهای مذهبی هر کشور هم در مورد تشخیص مرگ افراد تاثیرگذار بوده و به علاوه، قوانین کشورها در بحث حق و حقوق افراد مرده و کسانی که رو به فوت هستند، اختلافات زیادی را به وجود آوردهاند.
کنار گذاشتن اختلافنظرها در مورد مرگ انسان
با این تفاسیر تیم دانشگاه کالیفرنیا معتقدند که در مورد موضوع مرگ انسان نظر متخصصان بسیار مهم بوده و یکی از اصلیترین حوزهها برای بهبود شرایط موجود، افزایش آگاهی پزشکان در این رابطه است.
تیم سانگ با وجود تمامی اختلافهای ذکر شده و معیارهای گوناگونی که توسط موسسات پزشکی سراسر جهان اعمال میشوند، باور دارد که تحقیقات پزشکی موجود و آزمایشهای انجام شده توسط پژوهشگران برای رسیدن به اجماعی بین متخصصان جهان، کافی نیستند.
محققان تیم سانگ در تهیه گزارش خود پا را فراتر از پژوهشهای موجود گذاشتهاند و با نظرخواهی از کارشناسان ماهر و برجسته از فرهنگهای مختلف سراسر دنیا در مورد موضوع مرگ انسان منبعی را تهیه کردهاند که مورد تایید دهها جامعه پزشکی دنیا است.
سانگ در نهایت میگوید که رسیدن به توافقی جهانی در مورد موضوع مرگ تنها نیازمند پیشرفتهای علمی نبوده و باید برای چنین بحثی نظر تمامی متخصصان سراسر این کره خاکی در نظر گرفته شود. بدون توجه به آداب و رسوم کشورها، موضوعات مذهبی، قوانین موجود و نظر شخصی هر متخصص برجستهای نمیتوان تعریفی از مرگ را ارائه کرد که مورد قبول کل جهان باشد.
گزارش تیم دانشگاه کالیفرنیا در ژورنال “JAMA” منتشر شده است.